به گزارش خبرنگار ایمنا، «سیمون جنکینز» در یادداشت خود نوشت: کشور برزیل یکی از جالب توجهترین کشورهای در حال توسعه است؛ اما به نظر میرسد سیر تکاملی این کشور که طی ۳۰ سال گذشته، از یک نظام دیکتاتوری به یک دموکراسی نیمبند و لرزان حرکت میکرد، با دستاندازی جدی روبرو شده است.
«ژایر بولسونارو» از قدیمیترین وجوه سیاستهای ضد دموکراتیک، مانند گره زدن منافع شخصی به سرنوشت کشور، تا جدیدترین جلوههای آن نظیر دامن زدن به ترس و نفرت و قطبی کردن جامعه را از خود به نمایش گذاشته است. سیاستهای او نظیر نفرت از دگرباشان جنسی، مبارزه با فمینیسم، نادیده گرفتن بحران نابودی جنگلهای بارانی و حتی نفرت وی نسبت به قوانین قضایی و آرزوی او برای از بین بردن احزاب چپگرای به قول او فاسد این کشور، از جانب رأیدهندگان به وی ناخودآگاه مورد قبول قرار گرفته و لاجرم به خشونتهای خیابانی هم کشیده شده است. برزیل، کشوری که به رواداری و تساهل در بین نژادهای مختلف و همچنین قانونمداری در بین نهادهای نظامی و بنیادهای اقتصادی آن شهرت داشته، اکنون با آیندهای نه چندان مطمئن و امیدبخش روبهرو است.
در هر کشوری که نشانههای ناکارایی نظم اجتماعی ظهور یابد، سوق یافتن رأیدهندگان آن به انتخاب افراط گرایی اجتناب ناپذیر خواهد بود. مثالهای آشنایی برای اثبات گزاره فوق وجود دارد. از جمله به انتخاب «رودریگو دوترته» در فیلیپین، «آندرس مانوئل لوپز اوبرادور» در مکزیک، «ویکتور اوربان» در مجارستان، «رجب طیب اردوغان» در ترکیه و آشناترین و متأخرترین مثال موجود انتخاب «دونالد ترامپ» به ریاست جمهوری آمریکا را میتوان نام برد. ارزشهای لیبرالیسم، اگرچه مدون و تعریف شده هستند، اما اگر مجریان آن نتوانند خلوص و پاکدامنی خود به جامعه رأیدهندگان را اثبات نمایند، به پیروزی دست نخواهند یافت.
*ژایر بولسونارو، نامزد راستگرا و افراطی که در انتخابات اخیر برزیل به ریاست جمهوری برگزیده شد
درسهایی که میتوان از دموکراسیهای موفق بدست آورد، مسیر حرکت حکومتها را روشن میسازد. هر زمان بحثهای تخصصی سیاسی و بنیادی بین نخبگان، اندیشکدهها و سیاستمداران کهنهکار صورت نگیرد، لاجرم توده هیجانزده مردم عنان گفتوگوها و تصمیمگیریهای حیاتی کشور را به دست خواهد گرفت. رسانهها اطلاعرسان و بنگاههای خبررسانی که در صف مقدم آگاهسازی جامعه قرار دارند، در چنین فضای بحرانی، خود به اولین تولیدکنندگان اخبار دروغ و ایجاد ترس و تفرقه در اجتماع بدل خواهند شد. الگوریتم تولید این نوع از اخبار نیز کاملاً مشخص است: پولاریزه و قطبی کردن حداکثری نظرات و خط مشیهای گروههای مختلف سیاسی، که قطعاً به افراطی شدن هر چه بیشتر این گروهها و در نهایت توده هواداران اجتماعی هر کدام از آنها منجر خواهد شد.
امروزه تمامی قارهها بحران قدرت گرفتن این جریانات راستگرای افراطی را تجربه میکنند؛ چه سیاستمدارانی که تصور میکنند، سیاستورزی شخصی و منحصر به فردشان، آنها را از قرار گرفتن در میان جریانات افراطی مستثنی کرده، تا سیاستورزان متوهمی که خود را نماینده و آزادی بخش اقلیتهای نژادی و دینی معرفی میکنند، همگی در واقع به دامنزدن به افراط گرایی بیشتر در جامعه خود مشغولند. رهبران عوامگرای امروزی از تضاد مذهبی در جهت بر هم زدن ثبات و ایجاد ناامنی در کشورهای همسایه خود استفاده میکنند. آنها خشم عمومی را بر علیه هر گونه رواداری مذهبی و پیشرفت اجتماعی بر میانگیزند. در این میان بعضی از رسانههای وابسته به ایشان نیز به گسترش ترس و نفرت در سطح اجتماع دامن میزنند.
در زمانی که گذشت زمان هرچه بیشتر از نیات شوم اینگونه سیاستمداران پرده بر میدارد، نیروها و جریانهای خواهان آزادی و ارزشهای لیبرالی نمیتوانند و نباید ساکت بمانند. گسترش دروغ و نفرت نمیتواند آینده روشنی برای جهانیان به ارمغان آورد. خشم و عصبانیت نباید به جزئی از قواعد پذیرفته شده سیاستورزی جهانی بدل گردد. ارزشهای به ظاهر خسته کننده دموکراسی، از قبیل انتخابات منظم، جلوگیری از سانسور اخبار و اندیشه، دوری جستن از تندروی و افراط گرایی و مبارزه با فساد امروز بیشتر از هر زمان دیگری لازم و ضروری بنظر میرسند.
حاکمانی که در دموکراسیهای واقعی به قدرت میرسند، به نظارت همیشگی از طرف مردم و نهادهای نظارتی عادت دارند و آن را امری لازم و طبیعی به شمار میآورند. این مسئله در جامعهای هیجان زده و خشمگین مغفول قرار گرفته و منتخبی که بر پایه دامن زدن بر خشم عمومی و نفرت نژادی قدرت را به دست میگیرد، از نظارت همگانی مصون خواهد ماند. این پیامی است که تا این لحظه از انتخابات اخیر برزیل دریافت میشود.
ترجمه از: احمدرضا مجدنیا- خبرنگار سیاسی ایمنا
نظر شما