به گزارش خبرنگار ایمنا، ناآگاهی و بی اطلاعی مردم ناشی از عدم عشق و علاقه به مطالعه است. فاصله میان علم و عمل سبب شده مردم به سمت دیگری کشیده شوند .
در خصوص مشکلات نشر خبرنگار ایمنا با محمد جزینی مدیر انتشارات " کنکاش" گفت و گو کرده است که در ادامه میخوانید:
مشکلات به وجود آمده در نشر نشات گرفته از چیست؟
مشکلات اقتصادی همیشه وجود داشته و گران شدن مواد اولیه صنوف تازگی ندارد. مشکل اصلی در نشر توزیع و فروش کتاب است. مشکل اساسی تر اینکه مردم از فرهنگ و کتاب فاصله گرفته اند و دیگر کتاب را جز ضروریات زندگی خود نمی دانند مگر کتاب های آموزشی که برای تحصیل ضرورت دارد.
کشورهای دیگر زودتر از ما با فضای مجازی آشنا شدند اما هنوز کتاب جایگاه خود را حفظ کرده و با تیراژهای بالای ۵۰ هزار کتاب را به چاپ می رسانند اما در ایران حتی در فضای مجازی مردم مطلب طولانی را مطالعه نمی کنند.
بیش از ۶۰ درصد کتابها با تیراژ کمتر از ۵۰۰ جلد به چاپ میرسد و میانگین چاپ کتاب در ایران ۲۰۰۰ جلد است و گاهی از هر کتابی تنها ۱۰ جلد منتشر شده اما در شناسنامه کتاب ۱۰۰۰ جلد ثبت می شود که این آمار نشر کتاب را بی دلیل بالا می برد.
به نظر شما عدم علاقه مردم نسبت به کتاب چیست؟
به نظرم مردم دیگر روحیه، اعصاب و بهداشت روانی ندارند. این سه عامل باعث عدم تمرکز شده و مردم علاقمندند فایلهای صوتی کتابها را بشنوند و صبر برای مطالعه ندارند. کتاب های پرمحتوا و کم محتوا در کشور بسیار یافت میشود اما مردم از کتاب فاصله گرفته اند. در گذشته تنها بیماری کودکان دل درد و جوانان سرد درد بود اما در حال حاضر کودک ۵ ساله می گوید: اعصاب ندارم و واقعاً رفتار کودک نشان دهنده این مسئله هست چون بهداشت روانی به هم خورده است که این مسئله مربوط به وزارت بهداشت است بیمار باید مداوا شود تا به آن خوراک علم داد.
به خاطر می آورم در اوایل انقلاب بیشترین صحبت در میان مردم مطالعه کتاب بود و عدم مطالعه را بی کلاسی میدانستند و مردم برای اینکه از بقیه عقب نمانند. بسیار کتاب مطالعه می کردند تا آگاهی و علم خود را در مورد مسائل بالا ببرند.
بی علاقگی مردم نسبت به کتاب از چه زمانی شروع شد؟
از فرهنگ سازی دور شدیم. بی علاقگی مردم مربوط به امروز و دیروز نیست بلکه بیش از دو دهه است. از زمانیکه نویسنده و ناشر به حرف خود عمل نکردند. بین حرف و عمل فاصله افتاد و کم کم مردم از کتاب دور و دورتر شدند.
آنچه درمیان اجتماع دانشجویان اتفاق افتاده اینکه دانشجویان هم به دنبال سوالات ترم های قبل استاد هستند که تمام کتاب را مطالعه نکنند.در گذشته مساجد مملو از جمعیت بود و همه همدیگر را می شناختند اما امروز این مورد کمتر دیده می شود. مسئله مهم و قابل تامل این است که به آنچه نوشته شد، عمل نشد.
عده ای فقر را دلیل عدم مطالعه می دانند. نظر شما چیست؟
جامعه دیگر به کتاب احساس نیاز نمی کند. چرا فقیرترین مردم پول قبض برق را پرداخت می کنند؟ چون به مشکلات نبود برق در زندگی شخصی خود واقف است.کسانی که تنها فقر مردم را عامل عدم مطالعه می دانند را رد می کنم. در کشور ما غنی و فقیر مطالعه نمی کنند. ۲۰ درصد جامعه ثروتمند هستند اما همان افراد پولهای زیادی برای خوشگذرانی خرج میکنند اما برای مطالعه به ندرت یا هرگز.
مثالی بزنم. شهرستانی حدود ۴۱ هزار نفر جمعیت دارند و اکثر مردم کشاورز و بی بضاعت هستند اما شش مغازه طلا فروشی آنجا همیشه شلوغ است. خانوادهها در حال خرید و فروش طلا هستند. درهای این مغازه ها ضد سرقت است و تمام امکانات ضروری برای حفاظت را دارد. مردم از کلانتری درخواست کردند تا دو مامور برای حفاظت مقرر کند و هزینه را ماهیانه اهالی پرداخت میکنند.اما دو کتاب فروشی در این شهرستان ورشکست شد.
نظر شما در خصوص بن های تخفیف کتاب چیست؟
هر کجا که بحث سهمیه بندی باشد فسادهایی را به همراه خواهد داشت. مقدار بسیار ناچیزی از بنها تبدیل به کتاب میشود. دولت توانایی ندارد که برای هر غرفه در نمایشگاه مامور مشخص کند که آیا این بن ها به کتاب تبدیل شده یا به فروش می رسد؟
مگر کسانی که ارز دولتی برای وارد کردن گوشی از دولت گرفتند گوشی وارد کردند؟ اینکه دستگاه قضایی را نیز درگیر کردند و مشکلات بسیاری را برای جامعه به وجود آوردند و مثال های این چنینی زیاد است. برخی از مردم از هوش خود برای تقلب و فریب عوام استفاده می کنند.
بن و تخفیفها دیگر موثر نیست مگر اینکه مردم به کتاب احساس نیاز کنند آن زمان خواهید دید که فقیرترین مردم برای خرید کتاب پس انداز می کنند. استاد دانشگاهی بود می گفت: کتابهای هدیه را اصلاً مطالعه نمی کنم. این نشان میدهد که حتی مردم از کتاب رایگان استقبال نمی کنند.حتی خودم زماینکه با شوق تعدادی کتاب را آماده و در جمع بازنشستههای دانشگاه صنعتی توزیع کردم نه تنها تشکر نکردند بلکه گله مند بودند چرا به جای کتاب خوراکی نبردهام.
مثال دیگر دکتردهلیمی ده سال گذشته کتابی مربوط به بیماریهای لثه منتشر کرد و لیست تمام دانشجویان داندانپزشکی کشور را گرفت و با هزینه خود برای همه فرستاد اما یک نفر هم از او تشکر نکرد. پس برمی گردیم سر مسئله که مردم دیگر عاشق کتاب نیستند.
برخی ناشران رقابت با ناشران دولتی را ناعادلانه می دانند. نظر شما در این خصوص چیست؟
به نظر من دولت حمایت خاصی از انتشارات دولتی در فروش کتابها انجام نمیدهد. سود و زیان انتشاراتی دولتی کسی را درگیر نمی کند از جهتی که قیمت کتاب تولید شده در بخش خصوصی و دولتی به یک اندازه است اما تفاوت عمده اینکه پول نفت و مالیات خرج چاپ کتابهای دولتی می شود و اگر به فروش نرسد افراد چاپخانه دغدغه خاص ندارند اما کتاب منتشر شده در بخش خصوصی ناشر را درگیر می کند. مسئله اساسی این است که کتاب منتشر شده در بخش خصوصی و دولتی هیچ کدام به فروش نمی رسد.
نظر شما