به گزارش خبرنگار ایمنا، همه می دانیم که پرورش، مراقبت و تیمار خزندگان کاری بسیار دشوار است، اما یک خانواده بختیاری سالها زیر نظر سازمان محیط زیست این کار را انجام داده و با خزندگان هنرنمایی کرده و با ثبت رکوردهای جهانی به شهرت رسیده اند.
علی غلامی ارجنگی، بیش از ۲۵ سال است که روزگار خود را با خزندگان گوناگون سپری می کند و برای خود و خانواده اش زندگی منحصر به فردی را رقم زده است. او که یک مزرعه برای نگهداری و پرورش ۴۰ نوع خزنده بسیار خطرناک دارد به دلیل فعالیتهای زیست محیطی اش دیپلم پژوهشی خاورمیانه را دریافت کرده است. مار، تمساح، کروکودیل، سوسمار، عقرب، روتیل، مارمولک حتی گونههای نادری مانند تمساح کیمن و افعی کریستال را می توان در این مزرعه یافت.
برخی از این جانوران از لحاظ شرایط زیستی بسیار حساس هستند بنابراین کسانی که قصد نزدیک شدن به آنها در زیست گاهشان را دارند، باید ارزیابیهای پزشکی خاصی را بگذرانند؛ از این رو امکان گفتوگو با این پرورش دهنده خزندگان که لقب "سلطان مار" را به او دادهاند، در مزرعه اش وجود ندارد به همین دلیل قرارمان را در باغ خزندگان اصفهان، محل کار سلطان مار می گذاریم و با او فرزندانش به گفتگو می نشینیم:
باغ خزندگان حوالی ناژوان است، مجموعهای راهرو مانند که دو طرف آن با آکواریومهایی پوشیده شده که هر کدام یک یا چند خزنده را در خود جای دادهاند. طراحی شیشههای آکواریوم به گونه ای است که خزندهها از داخل بیرون را نمیبینند چون اگر محرکی باعث حمله آنها به سمت شیشه شود، آن را خواهد شکست.
خاص بودن باغ خزندگان، گردشگران داخلی و خارجی را به سمت خود میکشاند البته جذابیت موجودات داخل آکواریوم باغ، زمانی بیشتر می شود که غلامی هر از گاهی برای نزدیک شدن یا غذا دادن به آنها، در مقابل چشم بازدیدکنندگان به داخل آکواریوم رفته و مهربانی این جانوران خطرناک و خونسرد را با خود به رخ می کشد.
تاثیر نزدیکی به خزندگان در رفتارش حتی در تعامل با دیگران نیز به خوبی دیده میشود، غرور و صلابت در چهره اش موج میزند، این خصلت را به خوبی به فرزندانش انتقال داده است و همین ویژگیها باعث شده تا خانواده او بدون هیچ ترسی، بیشترین محبت خود را خرج این جانداران کنند و راه رکورد شکنی در بوسیدن و در قفس ماندن با خزندگان را پیش گیرند.
سلطان که زیر نظر باغ خزندگان اصفهان در روستای خود به پرورش انواع خزندگان میپردازد به شناخت بیشتر مردم نسبت به این حیوانات و اهمیت آنها در چرخه طبیعت بسیار اهمیت می دهد «متاسفانه نسل برخی از خزندگان ارزشمند در حال انقراض است و برخی بدون هیچ ترسی به شکار آنها اقدام کرده و به کار خود افتخار می کنند؛ ما با با توضیحاتی که به بازدیدکنندگان باغ خزندگان می دهیم، سعی در جلوگیری از انقراض نسل این حیوانات داریم."
مار در نگاه او یک خرنده سمی و کشنده نیست بلکه آن را بیشتر نجات دهنده جان انسانها می داند «سم مار موهبت خداوند برای نجات جان آدمهایی است که دچار مار گزیدگی میشوند بنابراین اگر به مار صدمه بزنیم، علاوه بر آسیبی که به چرخه طبیعت میرسد، سرمایههای دارویی جهان را نیز از بین برده ایم."
ایجاد اشتغال برای معلولان و معتادان بهبود یافته
سلطان مار را در کشور به عنوان یک کارآفرین موفق می شناسند؛ کسی که معلولان و رهایافتگان از دام اعتیاد را در می باید برای آنها اشتغال ایجاد می کند « ۲۰ نفر در باغ خزندگان و مراحل مختلف پرورش نظیر تهیه خوراک و یا مراقبت از خزندگان مشغول به کار شدهاند. در این راه شهرداری و محیط زیست حمایتهای خوبی دارند.»
او که هدفش از پرورش این جانداران بیشتر علمی و پژوهشی است پژوهشهای بسیاری در این زمینه انجام داده که در جهان بینظیر است «زایمان ۲۰ قلو "مار بوآ" مقابل چشم تماشاچیان و همین جا در آکواریوم خزندگان اتفاق افتاد؛ بوآ تخم گذار نیست و معمولا ۱۰ الی ۱۲ فرزند به دنیا میآورد که با رعایت تغذیه به موقع و تدارک نور و دمای مناسب در زیستگاه طبیعی، این اتفاق افتاد؛ در حالی که مارگیران کشورهای دیگر خیال میکردند این کار در پژوهشکده رویان انجام شده و باور نمیکردند تنها با رعایت برخی نکات زیستی جانور، این نتیجه حاصل شده باشد.»
علی غلامی ارجنگی جانباز جنگ است و در چهارمحال و بختیاری موزه نرمتنان و سخت پوستان را تاسیس کرده و درآمد آن به انجمن حمایت از زندانیهای استان هدیه می دهد « من این کار را با عشق انجام می دهم و آن را تنها برای کسب درآمد دنبال نمیکنم."
ملکه مار
دخترش را با نام "ملکه مار" صدا می زند کسی که با ۱۱ بار بوسیدن زبان مار کبری رکورددار گینس شد «از چند کشور امکان تابعیت برایم وجود داشت اما هیچ گاه افتخار آفرینی خود و فرزندانم را برای ایران کنار نگذاشتم. با وجود مشکلاتی که برای تامین هزینه غذا، دارو و مهیا کردن دمای محیط خزندگان دارم و از آن بدتر مالیاتهایی که باید بپردازم و سنگ اندازی هایی که برای کار علمی و پژوهشی می شود، اما همچنان با علاقه کار می کنم؛ هرچند حمایتهای شهرداری و محیط زیست همیشه با من بوده است.»
غلامی احساس حیوانات و به ویژه خزندگان را به خوبی شناخته و معتقد است که حیوانات درک بسیار بالایی دارند و محبت را میفهمند «بعد از چند روز آنها را از آکواریوم به پرورشگاه منتقل و چند خزنده دیگر را جایگزین آنها میکنم تا دچار درماندگی نشوند. مارها به خوبی عرق ترس را از بدن ما متوجه می شوند و اگر احساس کنند بر کسی که نزدیک آنها شده توان غلبه دارند، به سمت او هجوم می آورند یا مثلا زمانی که عصبانی شوند، به خاطر دفاع از خود حمله می کنند. من هشت بار دچار مار گزیدگی شدم و به همین دلیل مشکلات کبدی دارم و این ضعفها برای دخترم نیز به وجود آمده؛ هرکسی تمایل به نزدیکی با این جانوران را داشت باید بداند که نیمی از این کار مواجهه با مرگ است و هیچگاه از احتیاط در مقابل آنها کوتاهی نکند چون انس گرفتن با خزندگان مهارت خاصی لازم دارد.»
آسیب های شغلی سلطان مار کم نیست آنها هم زمانی که پای فرزندانش در میان باشد و خودش را سپر بلای آنها کند «زمانی که دخترم قصد رکورد زدن داشت، گروه ارزیابی گینس گفتند قبل آن باید در مقابل خبرنگاران نمایش برگزار کند. روز اجرا من به خبرنگار خارجی که برای ثبت رکورد آمده بود، تذکر دادم که هنگام اجرای برنامه نباید فلش دوربین روشن باشد ولی متوجه نشد و زمانی که دخترم مشغول هیپنوتیزم مار برای بوسیدن زبان او بود، همان لحظه دوربین خبرنگار فلش زد، من متوجه شدم که مار قصد آسیب زدن به دخترم را دارد و سریعاً دستم را به سوی او دراز کردم که انگشت دستم را نیش زد و الآن یک بند انگشت ندارم؛ شاید هرکسی غیر از من بود، جان خود را از دست می داد. بار دیگری که گزیده شدم وقتی بود که یکی از مارهایم مشکل پوستی داشت، هنگام درمان مار، یکی از کارگرها دُم او را ول کرد و مار من را نیش زد. در تمام این موارد به مار نزدیک شده بودم و او احساس خطر می کرد وگرنه آنها آسیبی به کسی که خطری از جانب او احساس نکنند نمی زنند."
ثبت رکورد زندگی با تمساحان
فرزندان علی غلامی از وقتی چشم باز کردند با مار بزرگ شدند «از وقتی که چشم باز کردیم با مار بزرگ شدیم. پدرم به مرور یاد داد که چگونه به آنها نزدیک شویم مثلا موارد مورد احتیاط و راههای انس گرفتن با آنها را میگفت.
محمد حسن هم می خواهد برای خانواده افتخار آفرینی کند «حالا بعد از خواهر و برادرم نوبت رکورد زنی من شده و باید برای آن در گردهمایی گینس شرکت کرده و در استخر با شش تمساح نمایش اجرا کنم. در مکانی که گینس برای ثبت خطرناکترین رکورد انسانها انتخاب میکند، تمساحهایی را که باید با آنها در قفس بروم را آماده کرده و داوران تنها نیم ساعت فرصت میدهند تا بتوانم راه نزدیک شدن به آنها را تمرین کنم. این رکورد زدن وقتی سخت تر می شود که هیچ ارتباطی تا پیش از این با تمساحها نداشته باشی. موقع رکورد زدن امکان هیپنوتیزم آنها وجود ندارد چون در آب و در حال حرکت هستند البته اگر مار بودند شاید هیپنوتیزم هم جواب می داد. در مجموع هیپنوتیزم هر کدام از خزندگان متفاوت و برخی مانند عقرب بسیار سخت است. زمانی که قصد هیپنوتیزم خزندهای را دارم، باید حواسم به چند جا باشد؛ ببینم از چند طرف می توانند نزدیک شوند، چند متر هستند و یا حتی نوع آنها را در نظر بگیرم و پس از آن به چشمهای خزنده دقت کنم."
این فرزندان که یاد گرفته اند هیچگاه به حیوانات آسیب نمیزنند مارها را مثل یک دوست یا اعضای خانواده خود میدانند « و وقتی حوصله نداشته باشم با آنها درد و دل میکنم و اگر دوباره از بچگی شروع کنم بازهم به این مسیر میآیم چون حضور در کنار این جانداران حس قدرتمند بودن به انسان میدهد. همیشه به آنها به چشم موجودات مفید نگاه کردهایم مثلا از سم آنها در سرم سازی استفاده می شود و پدرم بارها تجارب خود را در این زمینه در اختیار پژوهشگران گذاشته و در مقابل هم سازمان محیط زیست اعتماد کامل به او دارد.»
سلطان مار نمی ترسد و این شجاعت را در فرزندانش نیز از بدو تولد پرورانده است او خزندگان را جزء جدایی ناپذیر زندگی خود می داند، پرورش حیوانات و حیوان دوستی را ذاتا آموخته و به دیگران هم می آموزد و به دنبال افتخار آفرینی فرزندانش رکورد محبت با حیوانات را می شکند.
نظر شما