علی مقتدری در یادداشتی برای ایمنا نوشت: سالهاست که مدیران شهری در اقصی نقاط جهان می کوشند فارغ از روابط بین دولتها، ارتباطات وسیعی را با دیگر شهرهای جهان سامان دهند و منافع اقتصادی، فرهنگی و توسعهای شهر خود را بیرون از چارچوب اندیشههای رهبران سیاسی دنبال کنند. چه بسا در برخی موارد به چنان ظرفیتی دست می یابند که رهبران سیاسی برای حل منازعات و مسائل خود به دنبال استفاده از این ظرفیت می روند و برای رفع مشکلات در سطوح دیگر، دست یاری به سوی مدیران شهری دراز می کنند.
اصفهان به عنوان شهری که در دورههای درخشان تاریخی ایران زمین نقش داشته است، در طول صدها سال محلی برای مناسبات بین المللی کشور بود و از تردد تاجران و سیاحان گرفته تا به حضور پذیرفته شدن هیئت های سیاسی اروپایی در دربار صفوی همگی باعث اهمیت روز افزون اصفهان در نظام بین المللی شد؛ ضمن اینکه ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی اصفهان نیز همواره نقش موثری در «جهان شهر» بودن آن داشته است.
با مدرن شدن مدیریت شهری و توسعه نهاد شهرداری، ادارهای برای دنبال کردن امور بین المللی شهر ایجاد شد تا بتواند دیپلماسی شهری را به عنوان اصلیترین ماموریت خود دنبال کند. هر مجموعه سیاسی که در انتخابات شوراها شرکت می کند برنامههایی را به این حوزه اختصاص می دهد و از این روی مجموعه مدیریت شهری جدید اصفهان نیز راهبردها و برنامه های خاص خود را در دستور کار دارد.
در حدود یک سالی که از استقرار تیم جدید مدیریت شهری می گذرد، منتقدان اشکالاتی را به عملکرد حوزه دیپلماسی شهری شهرداری وارد دانسته اند که شایسته است ضمن تحلیل برنامه های این یک سال، رویکرد و اقدامات ادوار قبل نیز بررسی شود.
اصلی ترین انتقادی که به ادوار پیشین وارد است و در دوره فعلی سعی شده برای رفع آن اقدام شود، این است که به جای «نگاه پروژه محور» و اجرای اقدامات جداگانه نظیر پیمانهای خواهرخواندگی، عضویت در سازمان های بین المللی، برگزاری برنامه های فرهنگی برون مرزی، میزبانی از هیئت های فرهنگی اقتصادی خارجی و اقداماتی از این دست، نگاه راهبردی در حوزه دیپلماسی شهری حاکم شود.
در حقیقت به جای اینکه امضای یک تفاهم خواهرخواندگی وظیفه مدیریت شهری تلقی شود، راهبردی کلان برای دیپلماسی شهری تعریف و برای تحقق اهداف این راهبرد، شهری برای خواهرخواندگی یا یک سازمان بین المللی برای عضویت و فعالیت انتخاب می شود. دنبال کردن چنین راهبردی به یک ساختار منسجم با نیروی انسانی و لجستیک مناسب نیاز دارد و طبیعی است که با یک دفتر متشکل از سه الی چهار نفر کارشناس نتیجه چندانی را نمی توان متصور بود. از سوی دیگر موفقیت مدیریت شهری در عرصه بین المللی صرفا محدود به مساعی دفتر روابط بین الملل نیست و بایستی وظایفی برای بخشهای گوناگون شهرداری، اعم از اقتصادی، عمرانی، فرهنگی و ... در نظر گرفت تا با محوریت دفتر روابط بین الملل برخی امور را دنبال کنند.
فقدان راهبرد کلان موجب شده است که اساسا زنجیرهای معیوب در امور بین المللی شکل بگیرد و حتی به تخصصهای ضروری احساس نیاز نشود؛ برای مثال مشکلات اصفهان در جذب سرمایه گذاری خارجی یا امور بانکی بین المللی صرفا ناشی از تحریم ها نیست؛ بلکه عدم استفاده به هنگام از متخصصان، فرصتهای وسیعی را از شهر گرفته است. در کنار این موضوع اگر عدم استفاده از ظرفیت حقیقی اصفهان در موضوعات بین المللی توسط نهادهای کشوری را نیز قرار دهیم متوجه می شویم که حوزه روابط بین الملل تا چه میزان مهجور واقع شده است.
با توجه به موضوعاتی که برشمرده شد، تیم جدید مدیریت روابط بین الملل شهرداری اصفهان در ماه های آغازین فعالیت خود چند موضوع، ارزیابی اقدامات پیشین، تبیین راهبرد و همچنین فراهم کردن لجستیک لازم را در دستور کار خود قرار داد و به موازات آن سعی کرد از فرصت هایی که در عرصه بین المللی برای اصفهان فراهم می شود به نحو احسن استفاده کند. در حقیقت مدیریت شهری می توانست مستوجب سرزنش باشد اگر به بهانه نهایی نشدن ساختار و راهبرد جدید روابط بین الملل، فرصت بی نظیر هفته فرهنگی در پاریس یا مجمع جهانی شهرهای خلاق در لهستان را از دست می داد. البته در رابطه با اجزای حضور هیئت مدیریت شهری در این رویدادها مسائلی مطرح شده است که در یادداشت های جداگانه می توان از منظر مباحث روابط بین الملل، دیپلماسی و حقوق بین الملل به تک تک دغدغه ها پاسخ های مبسوط داد.
در پایان باید تاکید کرد که عدم توجه به حوزه روابط بین الملل به عنوان یک موضوع راهبردی موجب شده است که در ذهن برخی از شهروندان و حتی برخی از کارمندان شهرداری اصفهان، این حوزه به موضوعی لوکس یا حتی پاداش برای مدیران و کارشناسان تعبیر شود، در حالی که روابط بین الملل ماموریتی سخت و پیچیده است که هزینهکرد درست، صحیح و کافی در آن موجب آوردههای چند برابری برای اصفهان و شهروندانش می شود.
نظر شما