به گزارش خبرنگار ایمنا، در بخش نخست گفتوگو با "لیلی بنوفامیل" وی از فعالیتهای فرهنگی خود و اینکه چرا کودکان را به عنوان مخاطبین اصلی خود انتخاب کرده است، سخن گفت. پس از آن از فعالیتهای خود در شورای کتاب کودک، موسسه مادران امروز، موسسه پژوهشی کودکان دنیا و شبکه دوستداران کودک خراسان را توصیف کرد. او برای ما گفت که باید چه کنیم تا کودکانی کتابخوان داشته باشیم. در این شماره نیز گفتگوی ما با او ادامه دارد، وی در این گفتگو مباحث جالبی را با شما در میان خواهد گذاشت.
آنچه میخوانید بخش دوم گفتوگوی خبرنگار ایمنا با لیلی بنوفامیل، فعال حوزه کودک است.
یکی از فعالیتهای شما ایجاد "گروه مادران شکوفا" است. این گروه چه برنامههایی دارد؟
این گروه زیر مجموعه گروههای آموزش از راه دور موسسه مادران امروز است. ما جمعی از مادران هستیم که برای رشد و پویایی خانواده به مطالعه کتابهای مربوط به فرزندپروری میپردازیم تا بتوانیم با اطلاعات مفید و به روزِ دنیا در زمینه فرزندپروری، نهاد خانواده را حفظ و نگهداری و فرزندان خود را درست تربیت کنیم.
آیا گروه مادران شکوفا با اولیاء مدارس و موسسات فعال در حوزه کودک تعامل دارد؟
ما از برخی مدارس برای برگزاری جلسات کتابخوانی گروه کمک گرفتهایم و حمایت شدهایم و مادران از مدرسههای مختلف در گروه حضور دارند. برخی مدرسه هم درخواست کردهاند که برای سال تحصیلی جدید گروه کتابخوانی تشکیل بدهیم که بهزودی گروههای مادران شکوفا دو و سه هم شکل خواهد گرفت.
شما به چه کتابهایی علاقه دارید؟
من به کتابهای داستان، رمان و فلسفی علاقه دارم؛ اما کتابهای علمی و روانشناسی را هم میخوانم.
اولین و آخرین کتابی که خواندید را به خاطر دارید؟
من از کودکی کتاب میخواندم: مهمانهای ناخوانده و شنلقرمزی را به یاد دارم که خیلی دوست داشتم، همچنین مجلهخوانی کار مورد علاقهام بود، کامل و ریزبهریز مجلات پیک "رشد" و "کیهان بچهها" را میخواندم و روزها برای شمارههای بعدی انتظار میکشیدم. سه کتاب کوههای سفید، سرزمین طلا، سرب و برکه آتش سه کتاب مورد علاقه من بودند که نوشته جان کریستوفر است. کتاب بچههای راهآهن و خواهران غریب کتاب محبوبم بود. آخرین کتاب هم رمانی است که در دست دارم "مرشد و مارگریتا" نوشته بولگاکف است. همزمان کتاب علمی هم میخوانم که جهان هولوگرافیک و یک کتاب روانشناسی از "یالوم" به اسم "خیره به خورشید" نام دارند.
چند کتاب که توجه شما را به خودش جلب کرده معرفی کنید.
برای بچهها خیلی کتاب وجود دارد که من دوست دارم: بابابرفی، درخت بخشنده، هفت برادر، گلدان خالی، تیستو، هستی، همه داستانهای شاهنامه، مربای شیرین، شازده کوچولو، کولیها و افسانههایشان و قصههای مهدی آذریزدی و... . خیلی کتاب هست و من هرچه بگویم بیشتر هیجانزده میشوم تا تعداد بیشتری را نام ببرم...!
اگر بخواهید چند کتاب برای مربیان کودک معرفی کنید پیشنهاد شما چیست؟
من کتابهای خانم میرهادی و اول از همه کتاب جستجو در راهها و روشهای تربیت، بعد کتاب کار مربی کودک را پیشنهاد میکنم. کتابهایی هم که "مارشال روزنبرگ" نوشته خوب هستند مثل سری کتابهای ارتباط بدون خشونت، همچنین "صلح را باید از کودکی آموخت" و "الگوی کودک سالم" از دیگر کتابهای مورد علاقه من هستند. علاوه بر اینها سری کتابهای منبع برای آموزش مشارکتی از موسسه پژوهشی کودکان دنیا، سری کتابهای از تجربههای کار با کودکان که باز زیر نظر موسسه پژوهشی کودکان دنیا تهیه شدهاند هم مناسب هستند و... باز فکر کنم دوباره هیجانزده شدم!
آیا تاکنون در ایران جشنواره یا مسابقهای در حوزه ترویج کتابخوانی برای مربیان متخصص برگزار شده است؟
قطعا، میدانم که هر سال کانون پرورش فکری مسابقهای را برگزار میکند، اما من اطلاعاتی زیادی در این مورد ندارم.
یکی از فعالیتهای شما برگزاری جشنواره "اِلمر" در شهر مشهد بود. "اِلمر" چیست؟
داستان "اِلمر" این است که او یک فیل رنگارنگ است که باعث شادی قبیله فیلها میشد تا اینکه یکروز فهمید که با دیگران تفاوت دارد، برای همین به جنگل رفت و خودش را با میوۀ یک درخت، خاکستری کرد و بعد که پیش دوستانش برگشت، فهمید که دیگر کسی به او توجه ندارد در همین حین باران بارید و رنگ روی بدنش را شست و او دوباره خوشحال شد و پذیرفت که متفاوتبودن بد نیست و از آن روز فیلها تصمیم گرفتند هر سال جشنی بگیرند و خودشان را رنگ کنند که در آن روز هر کسی که خاکستری باشد یعنی المر است. آنها این کار را برای این انجام میدهند که تفاوتها را بپذیرند و یاد بگیرند که میشود شاد و متفاوت در کنار یکدیگر زندگی کرد.
در مورد برپایی جشنواره "اِلمر" توضیح دهید؟
جشن المر دو سال است که در شهرها و حتی روستاها برگزار میشود و امسال من با توجه به جذابیت این فیل دوستداشتنی و متفاوت تصمیم گرفتم "اِلمر" را به بچههای شهر مشهد بشناسانم و آنها را با شادی و رنگارنگی این جشن جهانی همراه کنم که البته بدون کار گروهی و کمک دوستانم در گروه ترویج فرهنگ کتابخوانی امکانپذیر نبود؛ به این ترتیب فراخوان دادیم و با حضور بیش از ۱۵۰ نفر از کودکان و خانوادههایشان جشن خوبی برگزار کردیم.
برای آینده چه برنامههایی دارید؟
در نظر دارم بیشتر روی گروههای کتابخوانی والدین وقت بگذارم و کتابخانهها را با کتابهای مناسب و برگزیده شورای کتاب کودک توانمند کنم. برنامههایی برای شناساندن فرهنگنامه کودک و نوجوان دارم، میخواهم والدین را از نیازهای کودکان آگاه کنم و بهصورت هدفمند برنامهای برای خانوادهها ترتیب دهم تا کودکان در فضایی به دور از آسیب و تنش زندگی کنند.
به گزارش ایمنا، گفتگوی ما با "لیلی بنوفامیل" به پایان می رسد و او با همان لبخند و گرمی همیشگی ما را بدرقه میکند. در طول مسیر همواره با خود فکر میکنیم هنوز چقدر خوشبخت هستیم که قلب انسانهایی همچون خانم بنوفامیل اینچنین مشتاقانه و مادرانه برای کودکان سرزمینمان میتبپد و ای کاش امکانات دولتی و مسئولین نیز به این امر توجه داشتند، آنوقت ایران در آینده گلستان میشد.
گفتگو از: سمانه آقائی آبچوئیه، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما