۱۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۶
روایت عشق و خون

سیانور به کارگردانی "بهروز شعیبی" در سی و چهارمین جشنواره فجر به اکران درآمد. این فیلم روایت عشقی است که در بستر التهابات سیاسی پیش از انقلاب اتفاق می افتد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، دهه چهل و پنجاه جامعه ایرانی با فورانِ سیاسی و مبارزاتی علیه رژیم پهلوی مواجه می‌شود. دوره‌ای حساس که از گروه‌های چپ‌گرا تا اسلامی در آن حضور دارند. بی‌تردید سازمان مجاهدین خلق، که در ابتدا با رویکردی اسلامی و از بین جوانان مسلمان جبه ملی دوم ایران سر برآورد یکی از مهم‌ترین گروه‌هایِ مبارز پیش از انقلاب اسلامی است. این گروه، پس از کشتار مردم در ۱۵خرداد ۱۳۴۲ وارد فاز مسلحانه می‌شوند. سپس در دهه ۵۰ با انحرافی ایدئولوژیک و با این استدلال که مبارزه باید علمی باشد و مذهب برای مبارزه کافی نیست، به گرایش‌هایِ مارکسیستی می‌رسند. همین تغییر ایدئولوژی باعث شکاف بین اعضا و در نهایت تصفیه هایِ درونی در سازمان می‌شود. "تقی شهرام" به عنوان تئوریسین مارکسیستی در مقابل دوتن از اسلام گراهایِ کادر مرکزی سازمان، یعنی " مرتضی صمدیه لباف" و "مجید شریف واقفی" می ایستد و دستور ترور آنها را می دهد.

"سیانور" روایتگر همین سالها است و در چنین بستری به رابطه عاشقانه "هما" یکی از اعضایِ سازمان و "امیر فخرا" نیرویِ پلیس و همکار در پرونده رسیدگی به ترورهایِ مجاهدین می‌پردازد.

سینمای سیاسی

همواره در برخورد با مسئله واژه "سینمای سیاسی" با دو نگاه عام مواجه هستیم. نگاه اول، سینمایِ سیاسی را فاقِد مسئله سیاسی می داند و نگاه دوم، حضورِ سیاست را در فیلم به مثابه بخشی از مسئله اصلی فیلم در نظر دارد. به این اعتبار، سیانور فیلم سیاسی نیست. اگرچه تعدادی اسم و شخصیت با نام اصلی و مستندوار در فیلم حضور دارند، اما این همه، صرفا نشانگانی از ساخت بستر و فضای حاکم بر فیلم هستند و هرگز مسئله اصلی فیلم نمی‌شوند.

بازنمایی نشانگان سیاسی

حال که موضع خود را در قبال سینمای سیاسی مشخص کردیم بهتر است به بازنمایی نشانگان سیاسی در جهت باورپذیری فیلم برسیم. این نشانگان را می‌توان از آوردن سال، نام افراد و شخصیت‌ها متوجه شد. اما طرفه اینجاست که آیا فیلم، توانِ بازنمایی چنین جو ملتهبی در جامعه را هم دارد؟ مردم کوچه و خیابان هیچ واکنشی در قبالِ اتفاقات نخواهند داشت؟ از سویِ دیگر به نظر می‌رسد ساواک به عنوان نهادی سرکوب‌گر در آن دوره و با توجه به صعبیت خاصی که با مبارزین به خرج می‌داده نیاز به پرداخت منسجم‌تری در ساختار، برخوردها و شخصیت‌هایش دارد. آوردن نام و شخصیت‌های واقعی اگرچه در باورپذیری نقش دارند اما نباید، ساخت مجدد آن توسط هنرمند فراموش شود.

عشق و خون

عشق خونِ زندگی بخشی است که در رگهایِ "سیانور" جاری شده. شخصیت‌ها(اگرچه در فیلم کمتر شخصیت می‌بینیم و همه بیشتر تیپ هستند) در رابطه با مفهوم عشق، عیار خود را نمایان می‌کنند. عشق به خلق، عشق به مبارزه، عشق به فردی دیگر و... جالب تر آنکه، در بعضی قسمت‌ها بریدن از یک عشق برای عشقی بزرگ‌تر(در تفکر شخصیت) جایگاه شخصیت را مشخص می‌کند. برای مثال، گذشتن هما از دختر خردسالش برای فعالیت در سازمان که عاقبتی خونبار دارد. به هر روی، "شعیبی" در این فیلم، بیش از پرداختن به مسائل سیاسی، قصد دارد تا عارضه سیاسی کاری، فریب کاری و کنش‌های احساسی را در مقابل روابط انسانی و عاشقانه قرار دهد. این روند نتوانسته به خوبی، کارکرد خود را حفظ کند در حد لایه‌ای بی روح بر شخصیت‌ها می‌نشیند. برای فهم بهتر این موضوع به رابطه امیر و هما اشاره کنیم. عشقی که هرگز دلیل و یا حتی حس شکل‌گیری آن مشخص نمی‌شود و مخاطب مجبور است تا چشم بسته این رابطه و عمق آن را بپذیرد.

زرد

سیانور فیلم زردی است. زرد نه به معنای تجاری، بلکه از پوستر تا میز بازجویی و تقریبا در تمام قاب‌هایِ مهم، رنگ زرد خودنمایی می‌کند. روانشناسی این رنگ تحریک کننده اعصاب است. یعنی رنگ زرد حاوی مفاهیمی از اضطراب، عصبیت و تشویش است. اما این که سراسر فیلم به این رنگ درآمده و درکنار آن رنگ قرمز به عنوان نمادی از خشونت ساخت‌مندی مفاهیم را مورد چالش قرار داده و باعث می‌شود اثر این نمادهایِ کارکردی کمتر شود و تمرکز مخاطب را بهم بریزند.

جز از کل

"شعیبی" در قسمت‌هایی از "سیانور" با نمادگذاری‌های ظریف اما به جا سعی در ایجاد خصوصیات و احساسات خاص در کاراکترها دارد. این اتفاق زمانی خودنما می‌شود که لحن و زبان سینماییِ اثر رو به جزنگری می‌گذارد. ساعتی که هما روی مچش بسته همان ساعتی است که برایِ امیر خریده بود. نوع گره زدن روسری هما. کپسول‌هایِ سیانوری که به خون آغشته می‌شوند. اما متاسفانه، در اکثر اوقات این جزنگری از دست می‌رود و به‌جای تبدیل کاراکترها از خلال همین جزییات، به شخصیت‌هایی ماندگار مدام از آنها حرف زده می‌شود. می‌شد بجایِ تکرار ازدواج سازمانی در دیالوگ‌ها با استفاده از زبانِ سینما این واژه را به زیبایی پرداخت. یا حتی شلیک نکردن شریف واقفی و صمدیه لباف به یاران گذشته در فیلم هویداست و گفتن آن لطفِ مشارکت مخاطب را در ساخت دوباره فیلم می‌کاهد.

کد خبر 345407

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.