به گزارش ایمنا، بشیر اسماعیلی در یادداشت خود نوشته است: پاسخ این عده به سؤال خود نیز البته منفی است؛ چرا که هرگز اروپا منافع کلان خود در قبال ایالات متحده را برای حفظ وفای به عهد با ایران قربانی نخواهد کرد، اما این سؤال فی نفسه اشکال دارد، چرا که در اصل مسئله تنها ایران نیست.
توافق تجاری آمریکا با چین، نزدیک به سیصد و چهل میلیارد دلار را در قالب خرید کالا و خدمات به چین تحمیل خواهد کرد. این توافق در حالی به هدف ترمیم موازنه تجاری بین این دو کشور و به سود آمریکا حاصل میشد که چین سالها در جبهه جنگ ارزی و تجاری با غرب مقاومت کرده بود. بدین ترتیب چینیها در واقع تنها دستاورد مهمی که در اثر قریب به پنجاه سال توسعه اقتصادی بدست آورده بودند را در مواجهه با آمریکا تسلیم خواهند کرد.
اتحادیه اروپا عملاً در حال بازگشت به دوران ماقبل خود؛ یعنی پیروی از آمریکا در قالب بلوک غرب و حتی فروتر از آن است؛ ترامپ عملاً چیزی به اسم اتحادیه را به رسمیت نمیشناسد و مقامات آن را درشان دیدار و مذاکره نمیبیند. برای آمریکا اتحادیه یعنی سه کشور مهم آلمان، فرانسه و بریتانیا، آن هم دولتهای آنها نه نمایندگان اتحادیه و فروتر از این بابت که در زمان جنگ سرد آمریکا دست کم از امنیت اروپا در چارچوب ناتو صیانت میکرد، اما حال ترامپ میخواهد امنیت را به آنها بفروشد و به همین دلیل اروپاییها میکوشند «پسکو» را جایگزین «ناتو» کنند. از دیگر سو، در منظومه اقتصادی نوین در کاخ سفید، پول واحد فقط به مثابه دلار قابل تعبیر است و یورو و امثال آن باید از بازارهای بین المللی حذف شوند.
خروج از برجام، منصه استثنا گرایی و یکجانبه گرایی آمریکا با اتحادیه اروپا و چین در سیاست بین الملل بود، امری که نمونههای آن در مصاف اقتصادی با قدرتهای مذکور مورد اشاره قرار گرفت. ترامپ گویی آمده است تا جاده صاف کن ایده «آمریکای بر فراز تپه باشد.» او خودش و در واقع آمریکا را از شر چیزهای دست و پاگیری مثل قدرت نرم، همکاریهای بین المللی و لیبرالیسم تعامل گرا خلاص کرده است تا نظم نوین جهانی را این بار شدیدتر از گذشته اعمال کند.
موگرینی بعد از خروج ترامپ از برجام گفت: اجازه ندهید هیچ چیزی این توافق را از بین ببرد، این توافق را ما به سختی به دست آوردیم و متعهد به حفظ آن هستیم، ما از آن محافظت میکنیم، شما هم محافظت کنید.
موگرینی به این جمع بندی رسیده است که یا باید از موضع مستقل اتحادیه حمایت، یا به انقیاد آن اذعان کند، بنابراین مسئله فقط ایران نیست؛ مسئله بر سر تسلیم در برابر آمریکای هژمونیک یا مقاومت برای حفظ جهان چند قطبی است. پس باید سؤال ابتدای این نوشتار را به این نحو اصلاح کرد که آیا اروپا توان لازم را برای حفظ موضع مستقل خود در برابر آمریکا دارد یا خیر؟ برجام در اینجا یک آزمون خواهد بود.
نظر شما