به گزارش خبرنگار ایمنا، این مجموعه نمایشنامهخوانی، شامل چهار نمایشنامهخوانی جداگانه است که همگی از رمان «ابله» اقتباسشدهاند. این آثار به کارگردانی میثم کیان از ۲۵ اردیبهشت تا ۱ خردادماه خوانده میشوند.
در خلاصه این نمایشنامهها آمده: پرنس میشیکین وارد شهری میشود که مردم آن، پولپرست هستند و توجه به مسائل دنیوی در بین آنها بیشتر از مسائل دیگر رواج دارد. پرنس میشیکین که از تباری کهنه است و به مسائلی بیش از مادیات توجه دارد، وارد شهر آنها میشود و اتفاقات پرچالشی چون عشق، مرگ، شهرت و بیتوجهی را تجربه میکند.
در هر قسمت از این نمایشنامه، پرنس در میان ماجراهای ناخواستهای قرار میگیرد و دو قسمت پایانی این مجموعه نمایشنامهخوانی هم مراسم دامادی پرنس میشیکین را به خوانش میگذارد.
درباره این مجموعه نمایشنامهخوانی، با میثم کیان، کارگردان و دراماتورژ اثر، مصاحبه کوتاهی انجام دادهایم که در زیر میخوانید.
ایده اولیه انتخاب رمان «ابله» برای نمایشنامهخوانی از کجا آمد؟
بهتراست بگویم که ایده اقتباس، از همان روزهای اولی که پا به دنیای نمایش گذاشتم، با من همراه بوده، زیرا ادبیات داستانی، خیلی زودتر از هر چیزی به زندگیام راه یافت. شاید در ده یا یازدهسالگی این اتفاق افتاد. ازاینرو ادبیات داستانی و رمان، همیشه یکی از ارکان مهم زندگیام بوده است. سال ۸۰ رمان «ابله» را خواندم و پنج سال بعد تصمیم به اقتباس نمایشنامه از آن گرفتم. البته بهغیراز «ابله»، بسیاری دیگر از آثار داستایوفسکی را برای اجرا در نظر داشتم، ولی در ابتدا تأثیرگذارترین آنها بر روی زندگیام را انتخاب کردم، یعنی رمان «ابله».
علت خوانش این آثار بهصورت مجموعهای از نمایشنامهخوانی چیست؟
این کار، چالش بسیار عجیبی برای من بود. بیشتر از هر چیزی دوست دارم پیوند محکمی میان جهان رمان و تئاتر پیدا کنم، ولی اقتباس و امثالش، کاری است که یکشبه اتفاق نمیافتد، یعنی به نظر من باید از فیلترهای زیادی عبور کرد تا بتوانیم از دل ادبیات داستانی، پلی به دنیای تئاتر بزنیم. برای همین، قالب نمایشنامهخوانی را برگزیدیم.
اتفاقاً یکی از کاربردهای نمایشنامهخوانی هم همین است، اما نکته جالبتوجه، این است که این روزها به من و گروه اجرایی، هجمه انتقادی زیادی شده و آنهم اینکه چرا نمایشنامهخوانی؟ چرا اجرا نه؟ باید بگویم نمایشنامهخوانی، فصلی است که در تئاتر دنیا گشوده شده تا بتوان با گونههای مختلف نمایشی آشنا شد و خلأ بین اجراها را بهصورت مفیدی پر کرد. نمایشنامهخوانی، هرچند نسبت به اجرای کامل، جذابیتهای کمتری دارد، ولی فرصت بسیار بزرگی است. فرصتی که بعدها باعث موقعیتی غنیتر در تئاتر میشود. برای «ابله» سعی کردیم تا حد ممکن به ساختار رمان پایبند باشیم و این، در قالب یک نمایشنامهخوانی یکساعتی امکانپذیر نبود. تنها نسخ اقتباسی از این رمان هم اثری ضعیف بود که ما را بر آن داشت از نو پروسه اقتباس را شروع کنیم و تابهحال نیز به اتفاقات و ایدههای خوبی رسیدهایم.
مدتزمان تمرین برای اجرای این مجموعه نمایشنامهخوانی چقدر بود؟
حدود دو ماه برای مجموعه نمایشنامهخوانیهای «ابله» تمرین کردیم.
فکر میکنید اینگونه اجراها، چقدر بر ترویج کتاب و کتابخوانی تأثیر دارد؟
فوقالعاده تأثیرگذار است. نمایشنامهخوانی در دو امر میتواند تأثیر زیادی بگذارد. یکی، پرورش مخاطب حرفهای تئاتر و دیگری، دعوت به خواندن. اگر تعریفی از نمایشنامهخوانی داشته باشیم، میتوانیم بگوییم نمایشنامهخوانی، جایی در میان خوانش ساده و اجرای کامل قرار میگیرد. این، یعنی هم به کسی که میخواهد بداند و بخواند، کمک میکند و هم به کسی که میخواهد درست و آگاهانه اجرا کند.
نظر شما