به گزارش خبرنگار ایمنا، بنا بر قول بسیاری از نویسندگان، نوشتن، چیزی نیست که قابل یاددادن باشد. با اینکه در یک دید کلی، این عقیده صائب به نظر میرسد، کارگاههای داستاننویسی بهکرات هم در پایتخت کشور و هم در سایر شهرها و استانها ازجمله اصفهان برگزاری شده و میشود. در همین راستا، کانون داستاننویسی «بهانه روایت» با همکاری موسسه فرهنگی ادبی روایت کلک خورشید، کارگاه آموزشی فنون داستاننویسی را با دعوت از علیرضا محمودی ایرانمهر، ۲۰ اردیبهشتماه برگزار کرد.
علیرضا محمودی ایرانمهر، نویسنده فعال و باسابقهای است که از دوره جوانی به هنر نوشتن روی آورده و بازار کتاب، نخستین بار در سال ۶۸ پذیرای اثر این نویسنده شده است. خوانندگان آثار پارسی، این نویسنده را بیشتر با اثر «ابر صورتی» میشناسند. از دیگر آثار وی میتوان به مجموعه داستان کوتاه «بریم خوشگذرونی»، انتشاریافته در سال ۸۴ و «فریدون پسر فرانک» از نشر چشمه که روایتی مدرن از شاهنامه است، اشاره کرد.
به مناسبت این رویداد ادبی، ایرانمهر به گفتوگویی با خبرنگار ایمنا پرداخت.
کارگاههایی که درزمینهٔ داستاننویسی برپا میکنید، بهطورکلی با چه محوریتی هستند؟
محوریت این کارگاهها بهطورکلی شامل قسمتی از تمام مهارتهای لازم است. یک جنبه از کارگاهها اصولاً آموزشی است و قسمت دیگر بر مهارتهای داستاننویسی و پرورش آنها تمرکز دارد. ازنظر من چیزی حدود ده درصد کارگاهها بر آموزش و اصول تئوریک در این زمینه تمرکز دارد و مابقی، ناظر به پرورش مهارتها در هنرجو است.
منظور از مهارتهای داستاننویسی چیست؟
بهطورکلی مهارتهای داستاننویسی را میتوان پرورش قابلیت شخص در تبدیل دانش تئوریک خود در این زمینه به حوزه عملی داستاننویسی دانست. این مهارتها، شامل سوژهیابی، طراحی داستان، عناصر طرح، انواع ساختارهایی که در داستان به کار گرفته میشود، ترکیبات داستانی و نقاط عطف و پیچش و بسیاری از مهارتهای دیگر میشود. بهطورکلی ازلحاظ تئوری، میتوان همه اصطلاحات نامبرده را در یک صفحه توضیح داد، اما پرورش قابلیت تبدیل آنها به مهارتهای عملی چیزی است که زمان میبرد و در این دست از کارگاهها، تلاش میشود هنرجوها بر آنها تمرکز و چیرگی پیدا کنند.
آیا کارگاههایی که برگزار میکنید، دامنهدار هستند و در یک بازه زمانی طولانی ادامه مییابند؟
استثناهایی بر این روند وارد است، اما بهطورکلی بله. در طول فعالیت من در این حوزه، کارگاههایی بودهاند که مدتزمان بسیار طولانی، حتی تا مدت دوازده سال به فعالیت ادامه دادهاند و ازنظر من، رویه درست و استاندارد در این زمینه نیز به همین شکل است، چراکه نویسندگانی در این جلسات شرکت کردهاند که حتی تا انتشار دومین اثر خود نیز پروسه آموزش را رها نکردهاند و مکرراً با شرکت در کلاسها، علاوه بر افزودن بر توان خود با قرار گرفتن در جو جلسات، در حال و هوای نوشتن قرار میگرفتهاند.
آیا نخستین بار بود که برای برگزاری کارگاه آموزشی در حوزه ادبیات، مهمان اصفهان میشدید؟
خیر، پیشازاین نیز کارگاههایی در این زمینه در اصفهان دایر بوده که من در آنها حضورداشتهام، با این تفاوت که کارگاههای ذکرشده، غالباً بر جایزه بزرگ ادبی اصفهان و آمادگی برای فعالیت هنرجویان در حوزه این مسابقات تمرکز داشتند.
با توجه به نظر بسیاری از اهالی قلم نسبت به غیرقابلانتقال بودن هنر نویسندگی در حوزههای مختلف، فعالیت کارگاههای ادبی بهطور اعم و کارگاه ادبی خودتان بهطور اخص را چگونه ارزیابی میکنید؟
درباره کارگاههای ادبی، اولین چیزی که باید مدنظر قرارداد، این است که این کارگاهها در وهله اول به ایجاد فضای مناسب میپردازند و درواقع از این لحاظ، راه میانبری برای نویسنده هستند. نویسنده باید خود بهتنهایی این مسیر را برود و این فضا میتواند کمک شایان توجهی در طی این راه باشد. نویسندگی در انزوا و تنهایی نویسنده، بروز پیدا میکند و بسیار کم پیش میآید که یک نوشته در هر قالبی از ادبیات در یک فضای جمعی شکل بگیرد؛ بااینحال نکته قابلتوجه، قرار گرفتن نویسنده در فضایی ادبی و بهتبع آن، الهام گرفتن از آن فضا است. همچنین این کارگاهها میتوانند تا حد چشمگیری، جلوی اتلاف وقت اشخاص را بگیرند، به این صورت که شخص با شرکت کردن در یک دوره برای مثال ششماهه، به داشتن یا نداشتن قابلیت نویسندگی در درون خود پی ببرد و اصطلاحاً تکلیفش با خودش مشخص شود.
متأسفانه با توجه به وضعیت کنونی ادبیات کشور و شرایط اقتصادی آن، در جامعه هنری کمتر میتوانیم با نویسنده حرفهای به معنای شخصی که از این راه ارتزاق میکند، روبرو باشیم. با توجه به این موضوع، دیدگاه و تعریف شما از نویسنده حرفهای چیست؟
با همه این تفاسیر، نظر من در خصوص نویسنده حرفهای، کماکان شخصی است که از راه ادبیات ارتزاق میکند و درواقع هزینههای زندگی خود را از این راه تأمین میکند. در خصوص این مسئله، چند راه پیش روی نویسندگان قرار میگیرد که میتواند در این راه، کمکحالشان باشد. یکی از این راهها، سینما است. تمرکز بر فیلمنامهنویسی، با توجه به احتیاج سینما به خیل عظیمی از نیرو و کمبود نویسندههای مستعد در این زمینه، یکی از راههای ارتزاق برای نویسندگان است. به همین خاطر است که من همیشه در کارگاههای خود، به تلفیقی از سینما و ادبیات میپردازم و بر مشابهتهای این دو با یکدیگر تمرکز میکنم. از دیگر راههای رسیدن به استاندارد نویسنده حرفهای نیز با توجه به تعریف ارائهشده، میتوان به سخنرانی در سمینارها، برپایی کارگاهها و فعالیتهایی ازایندست اشاره کرد.
نظر شما