به گزارش ایمنا، تحیر من تنها از آنچه میبینم نیست، بیشتر از آن است که چگونه میتوان یک دشت را این گونه آذین بست که رؤیایی به طراوت بهاران بیافریند. تنها قلم صُنع در کف نقاش چیرهدست طبیعت این گونه رنگ خیال بر صفحه نگارین مینشاند که نه از دیدنش سیر میشوی و نه از وصف جمالش فارغ.
این نه عکس است که توصیف رنگش کنم و نه نقاشی که بر دستان هنرمندش بوسه تواضع زنم، این گوشهای از کتاب رنگارنگ خلقت است. تحیر من تنها از آنچه میبینم نیست، بیشتر از آن است که چگونه میتوان یک دشت را این گونه آذین بست که رؤیایی به طراوت بهاران بیافریند.
و تو چه دانی که دمی نشستن با لاله، دیباچه کدامین سفر هورایی است، سفری که همنوای پیچش باد در مرغزار آغاز و با قدم زدن بر گلبرگهای سرخ و صورتی و نارنجی به فلک میرسد. پهنهای سه رنگ از سبز و قرمز و خاکستری در پیش روست که با دور نمایی از کوهسارانی که کلاهخودی سفید رنگ از برف بر سر نهادهاند و چشمهسارانی سرازیر از دامنه بر سینه دشت، زینت داده شده.
کلالههای ابر همچون پشمینهای بافته به هزاران طرح با زمینهای سفید و نقشهایی خاکستری و آبی کمرنگ، آسمان این پهنه را آرایشی دیگر داده است. رودخانهای در فراروست که پلی چوبین دو سوی آن را به هم پیوند داده است. پیرامونش سراسر سبزه روییده و بر آن، دشتی از لالههای واژگون.
درختان سپیدار و سرو و کاج، پای در زمین و دست بر آسمان، نگهبان این تابلوی زیبا هستند. عکس کوهها و درختان در آب رودخانه پیداست و انگار دست طبیعت چهلستونی دیگر ساخته است. اینجا آنقدر زیباست که خورشید هم دلش نمیآید غروب کند، هر از چندگاهی از پشت تودهای ابر، سرک میکشد و باز رخ پنهان میکند. غروب در دشت لالههای واژگون غمانگیز نیست.
لالههای واژگون همه حرفشان را با خاک میگویند، گویی اندامی خمیده از گردش ایام دارند یا سری نگون از آزرم، زیباست، اما خاموش در کنار سایر دوستانش، نشسته به امید طلوعی دوباره.
گاه جمع هستند و گاه جدا، اما همگی دیده بر خاک دوختهاند، البته گاه غنچههایی نوشکفته را میبینی که با شطینت خاص کودکان، زیرچشمی مراقب اطراف هستند. او را شاهد سوگ سیاوش میدانند که از آن جهت، سر فرود آورده و گاه نم اشکی به خاک میریزد. هرچند سرش واژگون است، اما تاجی از برگ بر نهاده که به صولت و غرورش میافزاید.
صخرهها و کوهساران در سراسر گیتی میزبان ۱۰ گونه از لالههای واژگون هستند و در ایران، چهار گونه «ایرانی»، «ترکی»، «کردی» و «اشک مریم» از ابتدای بهار تا نیمه اردیبهشت، زینت بخش کوه و دشت و دمن هستند.
در استان اصفهان، «فریدونشهر»، «درهبید» و «گلستانکوه» در «خوانسار»، «افوس» در «بوئینمیاندشت» و «دهاقان»، پهنه رویش این گل هستند و گلستانی پدید میآورد که با شکفتنش، فرشی هزار نقش مینشاند، که طلوع را به غروب، پیوند میدهد.
نظر شما