به گزارش خبرنگار ایمنا، نظامیان رژیم صهیونیستی که با یکی از بزرگترین تظاهرات فلسطینی ها در سالهای اخیر مواجه شده بودند، روز جمعه دست کم ۱۶ فلسطینی را کشتند و صدها نفر را زخمی کردند.
در پی رفتارهای ددمنشانه رژیم صهیونیستی، اتحادیه عرب، مصر، اردن و کویت نیز ضمن محکوم کردن کشتار غیرنظامیان توسط رژیم صهیونیستی خواستار تدابیر جدید جامعه جهانی در حمایت از ملت فلسطین شدند. سخنگوی دبیرکل سازمان ملل نیز طرفهای مربوطه را به امتناع از هرگونه تلاشی که احتمالا به افزایش شهدا بینجامد، فراخواند و گفت: «از هرگونه اقدامی که به غیرنظامیان آسیب میرساند باید اجتناب کرد». آنتونیو گوترش خواستار انجام تحقیقی مستقل و شفاف درباره تعداد شهدا و تحولات مرزهای غزه شده است؛ هر چند رژیم صهیونیستی اجازه انجام چنین تحقیقاتی را نداد!
چنین موضع گیری هایی در حالی است که «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی که کشورش همواره ادعای رهبری جهان اسلام را داشته است، در مصاحبه ای که چهار روز بعد از فاجعه انسانی در نوار غزه با مجله آمریکایی «آتلانتیک» انجام داد، نه تنها اشاره ای به این اقدام صهیونیست ها نکرد، بلکه از حق یهودیان برای داشتن کشوری مستقل سخن گفت.
وقوع چنین تحولاتی در عرصه خاورمیانه و جهان اسلام سبب شد تا خبرنگار ایمنا گفت و گویی با علی امیدی استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه اصفهان ترتیب دهد و نظر وی را پیرامون تحولات جدید صورت گرفته و تأثیر آن بر آینده فلسطین جویا شود.
در جمعه ای که گذشت شاهد راهپیمایی پرشکوه مردم غزه بودیم که البته با برخورد تند نظامیان صهیونیست به خشونت کشیده شد، به نظر شما چه مسائلی سبب شده است که مردم فلسطین اقدام به برگزای چنین کمپها و راهپیمایی کنند؟
راهپیمایی اخیر مردم غزه که با عنوان بازگشت به اراضی اشغالی صورت گرفت، هر ساله چند هفته مانده به «روز نکبت» که همان سالگرد اشغال اراضی فلسطین و آواره شدن صدها هزار فلسطینی، از سوی صهیونیست ها است صورت می گیرد. البته این نشست امسال از ابعاد جدیدی برخوردار بود و با هدف جلب نظر جامعه جهانی به موضوع فلسطین صورت گرفت. امسال تعداد کمپها در مرز غزه و فلسطین اشغالی بیشتر بود و جوانان حضور پرشورتری در آن داشتند و شعارهای بیشتری داده می شد. در نتیجه در راهپیمایی امسال در همان روزهای اول حدود ۱۶ فلسطینی شهید و بیش از صدها نفر زخمی شدند. قطعا جامعه جهانی نسبت به کشتار انسانها حساس است و این ماجرا بازتابهای زیادی خواهد داشت.
با این وجود من فکر می کنم حرکت اعتراضی اخیر نتیجه آن است که فلسطینیها به این نتیجه رسیده اند که در نهایت آبی از جامعه جهانی، اروپائیها، سازمانهای بین المللی و کشورهای عربی گرم نمی شود و خودشان باید کاری انجام دهند.
بن سلمان در مصاحبه اخیر خود در آمریکا، به نوعی«اسرائیل» را به رسمیت شناخته است، به نظر شما این مسأله چگونه آینده فلسطین را تحت تأثیر قرار می دهد؟
مصاحبه بن سلمان در واقع نوعی صراحت لهجه بوده و موضع گیری جدیدی از سوی عربستان محسوب نمی شود؛ چرا که موضع عربستان بعد از جنگ ۱۹۶۷ و صدور قطعنامه شورای امنیت، همواره همان فرمول تشکیل دو دولت بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ بوده است. وی تاکید کرده همانطور که یهودیان از حق تشکیل دولت برخوردارند، فلسطینیها هم از این حق برخوردارند.
اما نکته جدید و ایرادی که به ولیعهد عربستان سعودی وارد است این است که عربستان به اصطلاح «سوراخ دعا را گم کرده» و به جای معرفی اسرائیل و آوارگی مردم فلسطین به عنوان مشکل اصلی جهان اسلام، ایران را به عنوان تهدید اصلی معرفی می کند. چنین موضع گیری هایی در راستای منافع رژیم صهیونیستی و آمریکا است.
در مباحث امنیت بین الملل اصطلاحی به نام «تهدید وجودی» هست که به معنای تهدیداتی است که علیه موجودیت یک کشور وجود دارد. در این راستا نظرسنجی هایی که توسط مؤسسات معتبر صورت گرفته نشان می دهد که مردم و مقامات رژیم صهیونیستی، ایران را تهدید وجودی اصلی برای خود می دانند. بنابراین وقتی عربستان نیز هم راستا با آنها ایران را تهدید اصلی معرفی می کند، این امر می تواند توازن را به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستی تغییر دهد.
از سوی دیگر عربستان با وجودی که در تاریخچه و پیشینه خود برای تشکیل سازمان همکاری اسلامی تلاش دارد که هدف اصلی اش اتحاد جهان اسلام و تشکیل کشور فلسطینی بوده است، اما در حال حاضر دیگر تهدیدی وجودی برای رژیم صهیونیستی به حساب نمی آید و مواضع اعلامی و اعمالی عربستان در راستای منافع اسرائیل است.
چنین رویکردی چگونه آینده فلسطین را تحت تأثیر قرار می دهد؟
مسأله این است که در رژیم صهیونیستی اراده سیاسی قوی برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی وجود ندارد و ترامپ نیز با طرح انتقال پایتخت آمریکا از تلاویو به بیت المقدس، این موضوع را تأیید کرد. بنابراین چه عربستان موافق تشکیل دو کشور باشد یا نباشد، رژیم صهیونیستی به دلیل نظام راستگرای افراطی که بر آن حاکم است و البته گرایشات فاشیستی بنیامین نتانیاهو، به تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی تن در نخواهد داد. مواضع و فرمولهای پیشنهادی مقامات صهیونیستی هم بسیار غیر عملی و ناممکن است؛ چرا که اینها معتقدند اگر قرار است کشور فلسطینی تشکیل شود، اعراب ساکن در رژیم صهیونیستی هم باید به همان کشور بروند.
با چنین رویکردی، اگر هم دولتی فلسطینی تشکیل شود، ضعیف و وابسته خواهد بود؛ چرا که در سالهای گذشته در کرانه باختری رود اردن شهرک های صهیونیست نشین زیادی به صورت بی قاعده ایجاد شده و این امر هر گونه انسجام کشور فلسطینی احتمالی را از بین می برد. بنابراین در شرایط فعلی و آینده نزدیک رؤیای تشکیل کشور مستقل فلسطینی بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ هم امری محال به نظر می رسد.
آیا چرخش عربستان به سمت آمریکا و رژیم صهیونیستی می تواند فرصتی برای جمهوری اسلامی ایران باشد تا رهبری جهان اسلام را برای به نتیجه رساندن آرمان فلسطین بر عهده بگیرد؟
فلسطین یک مسأله بین المللی است و فقط در جهان اسلام مطرح نیست. جامعه بین المللی و تمام قدرتهای بزرگ هم با مواضع ایران در خصوص فلسطین کاملا مخالفند. بنابراین اگر نگرش ما واقع گرایانه و پراگماتیستی باشد، رهبری ایران در شرایط فعلی غیر ممکن است. البته ایران می تواند فشارهایی بر رژیم صهیونیستی و کشورهای همسو با آن وارد کند تا به راه حل دو دولت تن در دهند.
مهمترین کشورهای جهان اسلام در حال حاضر به جز ایران، عربستان سعودی، ترکیه، عراق، مصر و سوریه هستند؛ برخی از این کشورها همچون ترکیه در پایتخت رژیم صهیونیستی سفارتخانه دارند و پروازهای مستقیم هر روزه بین آنها و اسرائیل برقرار است و همگی این کشورها فرمول شورای امنیت در رابطه با تشکیل دو کشور بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ را قبول دارند که این امر البته در تناقض با رویکرد جمهوری اسلامی ایران است.
مسأله دیگر از منظر پست مدرنیستی، بحث «غیریت سازی» است؛ در شرایط فعلی عربستان به جای اینکه رژیم صهیونیستی را به عنوان «دیگری» خود معرفی کند، ایران را در جایگاه دشمن و غیریت خود قرار داده و این امر هم نشان می دهد که ایران نمی تواند رهبری جهان اسلام را در موضوع فلسطین بر عهده بگیرد و دستور کار مد نظر خود را عملی کند.
بر این اساس در شرایط فعلی، سیاست منطقی از سوی جمهوری اسلامی ایران در قبال فلسطین چه باید باشد؟
شاید بتوان گفت سیاست «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» یک سیاست ممکن از سوی ایران در شرایط فعلی است. رژیم صهیونیستی نشان داده که بدون فشار حاضر نیست پای میز مذاکره بنشیند؛ چرا که کل سرزمینهای فلسطین را متعلق به خود می داند. بنابراین ایران باید سیاست فشار از پایین را با حمایت حساب شده و دقیق از گروههای مبارز فلسطینی مثل حماس و حزب الله و ضرب شست نشان دادن به هواپیماهای رژیم صهیونیستی در سوریه به پیش ببرد. چانه زنی از بالا هم باید به این شکل باشد که جمهوری اسلامی ایران در مجامع جهانی بر تشکیل کشور مستقل فلسطینی پافشاری کند.
نظر شما