به گزارش خبرنگار ایمنا، چهلوسومین نشست پاتوق فیلم کوتاه اصفهان به نمایش هفت فیلم «وحشی» (فردین انصاری)، «عافیت» (حمیدرضا وفاخواه)، «ارباب حلقهها» (رضا بهروزی)، «خانه پدری» (روزبه شعرای نجاتی)، «او» (مسعود طهماسبی)، «چتر خاکستری» (محمد پوستیندوز) و «نرمش» (شاهین علیخانپور) اختصاص داشت.
این هفت فیلم، از میان پانزده فیلم رونماییشده طی یک سال گذشته در پاتوق فیلم کوتاه اصفهان انتخابشده بود و پس از نمایش آنها در دانشگاه سوره تهران، امیررضا نوری پرتو، استاد فیلمنامهنویسی دانشگاه سوره تهران، نکاتی را در مورد تکتک آنها بیان کرد.
وی پس از تسلیت به خاطر درگذشت لئون هفتوان، بازیگر ارمنی سینمای ایران، صحبتش را با گفتن درباره «ارباب حلقهها» آغاز کرد و گفت: انتخاب نام فیلم، درست بوده و فیلم از منظر کارگردانی هم ایده بصری هوشمندانهای دارد که البته نمونه آن را در فیلمهای چند سال اخیر سینمای ایران هم دیدهایم، با این تفاوت که کارگردان و نویسنده «ارباب حلقهها» تلاش کرده از تقلید دوری کند و در روایت جزئیات، در هر دور تکرار متفاوت باشد.
نوری پرتو ادامه داد: چیزی که در ساختار فیلمنامه این فیلم میتوان مجسم کرد، شبیه ساختار «لطیفه» است که مخاطب را در حالت انتظار قرار میدهد، اما باید در نظر داشت که این انتظار، باید پاسخی هم داشته باشد. بعضی از فیلمسازان فکر میکنند این ساختار لزوماً باید با غافلگیری همراه باشد، درصورتیکه این، باور اشتباهی است.
وی افزود: فیلم کوتاه، ایدهمحور و مضمونمحور است و فیلمنامه آن، ساختارهای فیلمنامه بلند داستانی را ندارد و نباید از آن تبعیت کند، بنابراین اگر میگوییم باید در پایان به انتظار مخاطب پاسخ داد، به این معنا است که چیزی که در روند روایت اتفاق میافتد، ناخودآگاه انتظاری ایجاد میکند و پاسخ به آن، باید براساس جهان فیلم رخ دهد که میتواند به شیوه غافلگیری باشد یا شیوهای دیگر.
استاد دانشگاه سوره تهران تصریح کرد: در فیلم «ارباب حلقهها» تا حدی به این انتظار پاسخ داده میشود، اما ابهاماتی در آن وجود دارد که گرچه برآمده از سینمای مدرن است، اما کامل نیست.
نوری پرتو متکی نبودن بر دیالوگ را یکی از نقاط قوت این فیلم برشمرد و گفت: «ارباب حلقهها» بر کنش مبتنی است و همین امر باعث شده ایده تصویری در آن به وجود بیاید. نورپردازی و موسیقی آن نیز مطلوب است و بهعنوان کسی که داور بسیاری از جشنوارههای دانشجویی است، از دیدن نسل جدید فیلمسازی که به جزئیات فیلم مثل موسیقی توجه بسیار دارند، شگفتزده میشوم. شلختگی عجیب و آزاردهندهای در سینمای ما وجود دارد که خوشبختانه با تماشای فیلمهای سینمای جهان توسط فیلمسازان ایرانی در حال بهبود است.
وی ادامه داد: در «ارباب حلقهها» و شش فیلم دیگری که امروز اکران شد، بازیهای خوبی را شاهد بودیم و این نکته مهمی است که معمولاً کارگردانان فیلم کوتاه، توجه کافی به آن نشان نمیدهند. ریزهکاریها، جزئیات کنشها و نگاههای بازیگر، بخش جداییناپذیر میزانسن موردنظر کارگردان است و بازیهای این فیلم هم گرچه مکانیکی است، در خدمت فرم، سبک بصری و فضای وهمآلود فیلم است. گرچه انتظار مخاطب به شکل کاملی در فیلمنامه فیلم پاسخ داده نمیشود، اما در کل با فیلم قابلقبولی روبرو هستیم.
رضا بهروزی، کارگردان «ارباب حلقهها» در پاسخ به اظهارات نوری پرتو گفت: این فیلم، مستقل است و با هزینه کمی ساختهشده و اگر کمبودی در آن دیده میشود، به مرحله پیشتولید برمیگردد. ازنظر اصغر فرهادی باید برای پیشتولید، وقت کافی گذاشت، چراکه در زمان ضبط، وقتی نخواهید نداشت.
او ادامه داد: حفظ یک طیف نوری در این فیلم سخت بود، گرچه ممکن است پلان-سکانس بودن آن، ظاهر کار را ساده جلوه دهد.
نوری پرتو درباره فیلم کوتاه «او» هم اظهار کرد: یکی دیگر از اتفاقات خوبی که چند سال گذشته در سینمای کوتاه ما رخداده، این است که فیلمسازان به ترکیببندی توجه بسیاری میکنند و «او» هم ازنظر داشتن قاببندی درست و تسلط کارگردان بر میزانسن، از همین دسته است. این فیلم، ازنظر بصری فوقالعاده است، اما باید بین فیلمهایی که میزانسن درستی دارند با فیلمهایی که در آنها قابهای زیبایی بسته میشود، تفاوت قائل شد.
وی افزود: قابهای فیلم «او»، از عکس و نقاشی آمده و درطول فیلم با مهم شدن کنشهای شخصیت کودک، کمکم از این قابها دور میشویم و میزانسن برای ما تعریف میشود. فیلمنامه این فیلم، پایان قابل پیشبینی دارد، درحالیکه فیلمنامهنویس باید بهگونهای عمل کند که مخاطب با پیشگویی جهان اثر، از او جلو نزند.
نوری پرتو در خصوص تجربی بودن یا نبودن این فیلم هم گفت: «او»، یک فیلم کوتاه داستانی است و من آن را فیلم تجربی به شمار نمیآورم. موسیقی اثر به آن خوش نشسته و خوشحالم که توجه به عناصر شنیداری در فیلم کوتاه پررنگتر شده است. گرچه بر این باورم که در سینما، به همهچیز توجه میشود، بهجز فیلمنامه و جزئیات دراماتیک.
وی ادامه داد: بسیاری از فیلمبینهای حرفهای، بر این باورند که سینما باید متکی بر تصویر باشد و این فرمول، آنقدر بیانشده که اهمیت دیگر عناصر را فراموش کرده بودیم، اما خوشبختانه اکنون این رویه در حال تغییر است و پیشرفتهای خوبی را در فیلم کوتاه شاهد بودهایم.
استاد دانشگاه سوره تهران با اشاره به استفاده از نریشن در فیلم «او» اظهار کرد: این حجم استفاده از نریشن، فیلم «او» را به فتورمان تبدیل کرده، باید توجه کرد که در سینما، نباید از مدیوم درام دور و به مؤلفههای ادبیات تصویری نزدیک شویم. استفاده از نریشن، این فیلم را شاعرانه کرده، اما همخوانی هنری بین دیالوگها و تصویر وجود ندارد.
بهنام تاجمیر ریاحی، سرپرست پاتوق فیلم کوتاه اصفهان که اجرای این برنامه را بر عهده داشت، هم درباره این موضوع گفت: کارگردان فیلم «او»، شاعر است و پسزمینه ادبی دارد و این فیلم، شاید بازنمایی خود او است، اما به گفته ناصر تقوایی اگر تکتک پلانهای یک فیلم، یک اثر خوب تجسمی باشد، بهتر است آن را در گالری نمایش دهیم تا سینما.
او ادامه داد: وقتی یک فیلم موفق میشود که بتواند همه این ویژگیها را ادغام کند و اینجا است که باید از کارگردان «او» پرسید به نظر خودش، این ادغام در فیلم او رخداده یا خیر؟
کارگردان فیلم «او»، این سؤال را چنین پاسخ داد: وقتی یک فیلم به پایان میرسد، مهمترین منتقد آن، خود کارگردان است و من بخشی از این انتقادها را وارد میدانم.
مسعود طهماسبی در واکنش به نظر یکی از مخاطبان که معتقد بود بخش نریشن فیلم «او» بهخوبی کارگردانی نشده، گفت: نریشن فیلم به حس کارگردان برمیگردد و اگر بخواهم نقاط ضعف فیلمم را در یک فهرست بیاورم، این نکته در میانه فهرست قرار میگیرد.
وی تصریح کرد: منطق سرگردانی و تنهایی یک دختربچه در جنگل، خلق یک روایت تصویری است که شاید خیلی خوب پرداختنشده و نتوانسته منظور را به مخاطب برساند. او، برگهایی شبیه به دستهای خودش میبیند و با صدایی صحبت میکند که بعداً میفهمیم صدای پدر او است. درواقع شخصیت دختربچه در حال هضم موضوع «مرگ» است و با دفن کردن برگها و دراز کشیدن زیر درخت، گویی به یک پذیرش، باور و آسودگی میرسد.
طهماسبی ادامه داد: سعی کردم از نریشن برای ایجاد فضایی رویاگونه در فیلم استفاده کنم و علت اینکه اتفاقات فیلم در جنگل رخ میدهد، نظر هایدگر است که معتقد است در طول زندگی، گویی در یک جنگل هستیم و مقصدی وجود ندارد و تنها هرلحظه با یک کشف و شگفتی جدید روبرو میشویم و رسیدن، حتماً در مقصد اتفاق نمیافتد. البته این حرفها باید در اثر، خودش را نشان بدهد و این مخاطب است که تعیین میکند در این امر موفق بودهایم یا نه.
امیررضا نوری پرتو سپس به بررسی فیلم «عافیت» پرداخت و گفت: سینمای ایران در این چند سال اخیر به سمت استفاده از نماهای بلند و دوربین روی دست رفته که البته در جای خود پسندیده است و بهوضوح میتوان این امر را ناشی از موفقیت و اثرگذاری سینمای اصغر فرهادی یا فیلم «ماهی و گربه» شهرام مکری بر دیگر فیلمسازان دانست. در چنین فضایی، وقتی یک فیلمساز به تقطیع نماها در دکوپاژ اهمیت میدهد و آن را بهدرستی انجام میدهد، باید کارش را ستود.
وی ادامه داد: بهطورکلی، شیوه تقطیع نما و میزانسن این فیلم، خوشایند بود و فضای سرد آنهم با تأکید بر رنگهای دلمرده ایجادشده بود، اما توجه به جزئیات برای بهتر کردن ریتم فیلم و فیلمنامه، میتوانست فیلم را قویتر کند. ضمن اینکه استفاده از عناصری که فقط برای پر کردن صحنه لحاظ شده، میزانسن را دچار اشکال میکند.
این فیلمنامهنویس با اشاره به مدتزمان فیلمهای کوتاه گفت: برای نزدیکتر شدن به مدیوم سینمای کوتاه، بهتر است فیلمهایمان را زیر 15 دقیقه بسازیم. گرچه برای نوشتن فیلمنامه چنین فیلمی، باید زحمت بیشتری کشید، اما چنین اثری به روح فیلم کوتاه، نزدیکتر است.
وی افزود: جشنوارههای داخلی، سقف فیلمهای کوتاه را تا 30 دقیقه تعیین میکنند و این امر باعث تنبل شدن فیلمکوتاهسازان ایرانی شده است. طولانیتر شدن فیلم آن را از نفس میاندازد و ریتم را از بین میبرد. مشکل دیگر این است که فیلمهای اخیر ما در حال دور شدن از تدوین هستند و در سیوششمین جشنواره فیلم فجر هم این مسئله بهوضوح دیده میشد.
نوری پرتو ادامه داد: دست فیلم «عافیت» هم برای مخاطب رو شده بود و همین امر، تأثیرگذاری آن را کمرنگتر کرده بود، اما میتوان گفت پایانبندی آن، از منظر تماتیک به الگوهای معروف نزدیک بود.
نظر شما