به گزارش خبرنگار ایمنا، قاسم پورحسن در نشست علمی تخصصی "تمدن اسلامی از عصر بعثت تا عصر ظهور" که عصر امروز _پنجشنبه ۲۶ بهمن ماه_ در خانه مشروطه اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: به نظر میرسد در ایران اقدام مهمی در زمینه فهم درست تمدن انجام ندادهایم. همه تالیفات در این زمینه تمدن را به مدنیت میرساند، در حالی که تمدن تشکیل مدنیت، شهرنشینی و سیاست نیست و یک وضیعت برتر است. کنفسیوس تمدنساز نیست، تاریخ دارد اما تمدن نه، اما اسلام تمدن ساخته و داعیه تفکر دارد.
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: ماهیت تمدن اندیشه است. همچنان که متفکران مغرب زمین میگویند تکنولوژی سلطه میآورد نه بنیادهای تمدن را، اما تاکنون درباره ماهیت تمدن نیندیشیدهایم.
پورحسن افزود: معتقدم تمدن بدون پشتوانه و آگاهی شکل نمی گیرد که با خلیفهای آغاز شده و با خلیفهای دیگر تمام شود؛ اشتباه است که علمی را کنار بزنیم و علمی دیگر را آغاز کنیم.
وی ادامه داد: ابن سینا معتقد بود لذتها، تنها حسی نیست و عقلی و معنوی هم هست؛ در همین راستا داد و ستد در علم طبیعی است، اما خواستگاه تمدن ما متفاوت است؛ با این حال نمیتوان بدون نگاه به غرب تمدنی را ایجاد کرد، نمیتوان علوم انسانی به وجود آورد مگر با سهیم شدن در دانش امروزی و فارابی نیز معتقد به سهیم شدن در علم بود.
دانشیار فلسفه افزود: متفکران ما یونانی زده نبودند، اما اگر بخواهیم تمدن بسازیم، نمیتوانیم نسبت به غرب تمدن بسازیم که البته این موضوع با داد و ستد متفاوت است؛ همانگونه که فارابی معتقد است غرب تمام دانشهایی را که در حوزه اسلامی بوده فراگرفته است.
پورحسن بیان کرد: یکی از اشکالات ما همانگونه که عباس میزرا هم گفته است این است که یا به طور کامل شیفته غرب بودهایم یا کاملا دور از آن، اما باید بدانیم غرب تنها ماشین نیست؛ غرب با هوشیاری دانش را از ما گرفت و این خوشبینانه نیست بلکه واقعیت است، به همین خاطر نمیتوان قضاوت صفر و صدی کرد چراکه تمدن پیچیده است، اگر ما نتوانیم به طور دانش گونه در زمینه تمدن کار کنیم شاید نتوانیم ماهیت تمدن آینده را بشناسیم.
وی اظهار کرد: ماهیت تمدن کنونی تکنولوژی است، اما ممکن است ماهیت تمدن آینده تنها تکنولوژی نبوده و معطوف به فرهنگ باشد، پس باید همه جوانب را بشناسیم، چراکه غیرممکن است بتوانیم برگردیم و تمدن را درست کنیم، اما منظور این نیست که میتوانیم به تمدن گذشته بیتوجه باشیم، گذشته یک ریشه است که با بازجست ایجاد میشود، نه با بازگشت.
نظامسازی از مولفههای دین اسلام است
اصغر منتظر القائم استادتمام تاریخ دانشگاه اصفهان، در رابطه با ایجاد تمدن اسلامی گفت: یکی از مؤلفههای اسلام، نظامسازی است که شامل نظام سیاسی، فرهنگی، اسلامی، اجتماعی و اقتصادی می شود، پیامبر اسلام نیز مؤلفههای اسلام را به مردم نشان داده و آنها را هدایت کردند. ایشان دولت ایجاد کردند، اما در حالی که شرقیها کمتر به این موضوع توجه کردند، غربیها بر ایجاد چنین دولتی تأکید دارند. هرچند این دولت بعدها به انحراف رفت، اما پیامبر اسلام به عنوان راهنما دولت را از انحراف نجات میداد. همچنین پیامبر اکرم(ص) اشاره کردهاند که سراغ ندارم مشکلی حل شود و حضرت علی(ع) در حل آن نقشی نداشته باشد.
استاد تاریخ در رابطه با تولید علم و تفکر در قرآن بیان کرد: کلمه "تدبر" ۴۸ و عبارت "افلا یتفکرون" ۱۸ بار در قرآن آمده است. همچنین پیامبر اکرم(ص) بر مؤلفههای تولید علم و تمدن همچون ارزش دانشمندان، قلم و نگارش تاکید می کردند. کتاب در عصر پیامبر نوشته شده است و کسانی که میگویند کتاب از قرن دوم موجود بوده است اشتباه میکنند. جامعه اسلامی در زمان پیامبر(ص) پربار و در زمان امام صادق(ع) پیشرفته شد، همانگونه که ۱۸۰ ایرانی صاحب مکتب از شاگردان امام صادق(ع) بودند.
منتظر القائم افزود: یکی از اشتباهات ما این است که فکر میکنیم تولید علم به خاطر حضور خلفا و سلاطین بوده است، در حالی که علم و کتاب از زمان پیامبر(ص) آغاز شد و پس از آن در مسیر درست قرار گرفت. به عنوان نمونه این جریان در زمان امام رضا(ع) پیشرفت کرد و در مناظرات ایشان با اهل کتاب دانش آن گونه جوانه زد که تاریخ نیشابوری رقم خورد. در حقیقت حضور امام رضا(ع) بود که جوانان دانش طلب و همچنین صدها مدرسه در قرن چهارم را ایجاد کرد. اینها از دوران خلفا و سلاطین نبود، بلکه از علم الهی بود و بشر تنها آن را گسترش داد. علم نجوم اسلامی از آموزه های حضرت علی(ع) سرچشمه میگیرد و ایشان هم تأکید دارند علم نجوم را که موجب هدایت است، بیاموزید.
وی تأکید کرد: مسلمانان پیش از ترجمه نوشتههای دیگر تمدنها، دارای منابع کتابی بوده اند و اگر دامنه ابعاد شاگردان ائمه را از نظر علمی بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد که تمدن اسلامی در کجا ریشه دارد.
همه اسلام سیاست است
همچنین اصغر طاهرزاده، محقق حکمت و عرفان اسلامی با اشاره به کتاب "تمدن رضوی" بیان کرد: ظهور حقیقت در بنیانگذاری نظام مدنی تحقق مییابد، همانگونه که مردم مدینه همه ثروت خود را با مهاجرین تقسیم کرده و در دل این ایثار، حقیقت را به نمایش در آوردند.
این محقق حکمت و عرفان افزود: در تمدن غربی به جای اینکه طبیعت همچون مادری برای تعالی انسانها باشد تنها تامین کننده انرژی است، پس تمدن غربی نوعی خاص از تمدن است و نه همه آن، وظیفه ما این است که با نگاهی که سعی میکند حقیقت را در همه عالم ببیند به تمدنی دیگر فکر کنیم، در غیر این صورت از گردونه تمدن غربی خارج نمیشویم.
طاهرزاده ادامه داد: اگر بخواهیم تمدنی در بیرون از تمدن غربی ایجاد کنیم باید به نحوه حضور تمدن نرم در تمدن رضوی توجه کنیم. اگر بخواهیم تمدن نرم را به سوفی گری تشبیه کنیم باید بدانیم که همه چیز دارد، به جز اینکه مردم را جذب نمیکند، در واقع لازم است زعامت ایجاد کنیم، به معنای حضور نرم تمدنی که با نظر به سیره اولیاء الهی در جریان بوده و هست.
وی اظهار کرد: چشم انداز تمدن رضوی اشاره به این دارد که حضور تمدن مهدوی را میتوان در معرض دید عموم قرار داده و تمدن رضوی را آن گونه که بوده دوباره شکل داد. اگر بخواهیم تمدنی بسازیم باید ببینیم اجمال دین چیست، حضور دین و آینده قدسی را نباید از دست بدهیم.
این محقق حکمت و عرفان ادامه داد: امید به آینده همه حیات آینده ما است. اگر عنصری در آینده زندگی نکند بیفایده است و این همان تمدن مهدوی است که به آینده امید دارد. باید تلاش کنیم که آینده را در حال ایجاد کنیم تا زندگی بهروزی ایجاد شود، چراکه سبب میشود افراد به صورت امیدوارانه به آینده فکر کنند، همانگونه که اگر انسان امیدورانه به آینده فکر نکند پیر و آینده زده میشود.
طاهرزاده بیان کرد: ممکن است این اشکال به ذهن برسد که چگونه نمیتوانیم حضور امام را دریافت کنیم؟ پاسخ این است که برای حضور تاریخی باید قرنها ندای اراده الهی را دریافت کرد؛ خداوند به پیامبر میفرماید «ما به تو ذکر دادیم»؛ پس پیامبر(ص) هم تاریخ ساز نبود؛ پیش از آن خداوند به مردم تمدن اسلامی داده بود و پیامبر(ص) آن را به مردم یادآوری کرده است.
وی تشریح کرد: قیام امام حسین(ع) عامل جداسازی خط ائمه از خط مبارزه خوارج بوده است، همچنین اعتدال و تفکر بود که در حرکت امام رضا(ع) سبب جداسازی نحوه حکومت علوی با حکومت اموی و عباسی شد و این برای معنای حضور تاریخی انقلاب اسلامی در تاریخ نکته مهمی است، وگرنه امام حسین(ع) هم میتوانست در مدینه بماند و دعوت را نپذیرد.
این محقق حکمت و عرفان راه چاره را اینگونه بیان کرد: اگر میخواهید جامعه به سمت مطلوب برود باید تاریخ بسازید «واعتصموا بحبل الله جمیعا»؛ جمیعا، ذات حضور اعتصام به حبل الله است؛ پس باید شخصیتی به جوان بخشید که شخصیتی تاریخی شود تا از مشکلات جامعه امروزی رهایی یابد؛ این یعنی حضور تاریخی با امام حسین(ع). لازم است در تاریخ دین خود را معنا کنیم، اما ما راه را گم و حیات جمعی را به آموزههای فردی تبدیل کرده ایم، درحالی که هیچ آیهای از قرآن نیست که با نظام فردی سخن بگوید.
طاهرزاده افزود: همه اسلام سیاست و حضور تاریخی همان سیاست است؛ نمیتوانیم بدون امامت و ولایت معصوم جمع معناداری داشته باشیم؛ مدینه یعنی نگاه انسانهای همدل و همفکر.
وی در رابطه با حضور تاریخی امام رضا(ع) گفت: امام رضا(ع) تنها کسی بود که خود را به طور علنی امام معرفی کرد؛ همانگونه که در جایی فرمودهاند «اگر هارون توانست ضربهای به من بزند، در امامت من شک کنید»، همچنین ولایت عهدی تنها حضور تاریخی امام نیست.
پیامبر(ص) برای تمدنسازی نیامده بود
محمدحسین رجبی دوانی، دانشیار رشته تاریخ دانشگاه امام حسین(ع) گفت: واژه تمدن در قرآن و لسان اهل بیت(ع) به کار برده نشده است؛ این واژه مصطلح نبوده اما مفاهیم آن بیان شده است؛ اگر تمدن را به عنوان شهرنشینی بشناسیم میبینیم که در قرآن بسیار به آن اشاره شده است؛ شهرهایی که خداوند پیامبرهایی برای هدایت آنها فرستاد، اما میبینیم که آنها با ناسپاسی به کجا رسیدند.
دانشیار تاریخ افزود: حضرت علی(ع) در نامهای به حارث تأکید کرده است که در شهرهای بزرگ ساکن شود و یا بازگشت به بادیه نشینی و بیابانگردی را حرام میداند؛ چراکه تمدن در شهرهای بزرگ ایجاد میشود، همانگونه که نماز جمعه در مساجد بزرگ شهر برگزار میشود، اما آیا پیامبر(ص) فی نفسه تمدنی ایجاد کرده است یا خیر؟ پیامبر(ص) برای تمدنسازی نیامده بود، اما حاصل دین یک تمدن شد که با دیگر تمدنها متفاوت است.
رجبی دوانی با بیان اینکه پیامبر(ص) تمدنی متفاوت را بنا کردند، بیان کرد: در زمینه سیاست، سعادت فرد و جامعه منظور بوده است، اما اکنون کدام تمدن است که توانسته فرد و جامعه را هدایت کند؟ همچنین پیامبر(ص) در زمینه اقتصاد، ریشه کن کردن فقر از جامعه با قرض الحسنه را راه چاره میداند؛ در واقع پیامبر(ص) تمدن را در عصر ظهور اسلام پایه ریزی کرد و عصر رسالت عصر شکل گیری تمدن اسلامی است.
وی با بیان اینکه تاریخ تمدنها اثبات میکند که رشد و انحطاط آن ها به نوع نگاه حاکمیتها بستگی دارد، گفت: اگر نوع نگاه منفی باشد تمدن انحطاط مییابد. چرا عصر مأمون درخشان است؟ چون او به مسائل علمی علاقهمند بود، مناظرات علمی برگزار میکرد و عقلگرا بود، با این حال، تمدن اسلام مدیون مأمون نیست، اما چون نگاهش مثبت است جامعه رشد میکند.
دانشیار تاریخ ادامه داد: پیامبر(ص) حکومت تشکیل داد و بر مبنای اصول اسلام تمدن را پایهیزی کرد، اما پس از رحلت پیامبر(ص) به ولایت خیانت و خلافت جایگزین شد، چرا که سردمداران بر اساس کتاب و سنت پیش نرفتند، بنابراین انحراف ایجاد شد و سبب شد به تمدنی که پیامبر(ص) پایهریزی کرده بود ضربه بزند. اما در مجموع نمیتوانیم بگوییم که پس از پیامبر(ص) تمدن اسلامی به وجود آمده است؛ همانگونه که در دوره کوتاه حکومت حضرت علی(ع) و امام مجتبی(ع) امامان میخواستند در همه زمینهها اسلام را به جامعه اسلامی برگردانند، اما با فتنه مواجه شدند.
رجبی دوانی اظهار کرد: دوره اقتباس دورانی بود که در زمینه های مختلف معماری و ... از سایر تمدن ها اقتباس هایی صورت گرفت. این دوران با حضور امامان بزرگواری همزمان بود که در فشار و مضیقه بودند و آزادی عمل نداشتند، به همین خاطر معارف امامان در زمانی طولانی به دست مردم میرسید.
دانشیار تاریخ با بیان اینکه تمدن اسلامی در مقابل آداب زمین بوسیدن در مقابل خلفا که تقلید از بیگانگان بود مخالفت کرد، گفت: جنبههای مثبت تمدن از میراث امامان(ع) است، دوره هارون و مأمون دورهای پرافتخار نیست و زحمات امامان بود که با تزریق علم و دانش به شاگردان توانستند بر جامعه تأثیر بگذارند، هرچند مأمون با برپایی مناظراتش فضایی را برای گشودن معارف به مردم ایجاد کرد.
رجبی دوانی اظهار کرد: هنگامی که با دانشمندان ادیان گوناگون مناظره میشد مشخص میشد که امام رضا(ع) در همه معارف استاد هستند، همانگونه که در عرصه نجوم امام(ع) مناظرهای دارد که دانشمندان در مقابل ایشان زانو میزنند. در واقع اگر فرصت به امامان(ع) داده میشد تمدن اسلامی شکل میگرفت و اکنون تمدن غربی وجود نداشت و کسی از آن تقلید نمیکرد، اما غاصبان، بشریت را از برخورداری از تمدن محروم کردند.
وی ادامه داد: با این حال به لطف خداوند شیعه در اندک مواردی که به قدرت رسید توانست اوج تمدن مسلمانان و بشریت را رقم بزند. ظلمت در غرب بوده است نه در جهان و دانشمندان بزرگی همچون رازی، بیرونی، شیخ طوسی و... به برکت وجود دولت آل بویه است که فعالیت داشتند. دوره آل بویه دورهای بود که عموم مسلمانان به آن مباهات میکنند چراکه بشریت را به اوج تمدن رساند.
رجبی دوانی اظهار کرد: دوران صفویه دورهای بود که میتوانست تمدن پیشین احیاء شود، اما با مقابله علوم اخباری نسبت به علوم عقلی مواجه شد. پس از آن دوران، غرب به وسیله سلاح آتشین و انقلاب صنعتی نسبت به تمدن اسلامی برتری یافت و در آن به افراد القاء شد که باید تمدن غرب را پذیرفت.
وی ادامه داد: انقلاب اسلامی ایجاد شد تا دین را به سیاست بازگرداند؛ چراکه اگر جمهوری اسلامی به حال خود واگذاشته شود میتواند تمدنی بهتر از پیش به وجود آورد.
دانشیار تاریخ افزود: اگرچه اصول و مبانی تمدن رضوی از دوران امام رضا(ع) است، اما به سبب آنکه دایره اسلام از هر سو وسعت یافته و مسائل پیچیدهتر شده است، لازم است آنچه که امام رضا(ع) بیان کرده است را در قالب تمدن رضوی به کار ببریم؛ چراکه ایران در زمان ایلخانان هم دارای علوم عقلی بوده است اما در همان زمان در غرب با علوم عقلی برخورد میکردند که این به خاطر حضور امام رضا(ع) در ایران بود؛ در حقیقت امام رضا(ع) عامل اصلی حضور علوم عقلی در ایران شد.
نظر شما