مجله خبری ایمنا: اگر درباره مخدر «گل» جستجو کنید، «دکتر قدیرزاده» از اولین گزینه هایی است که به شما برای تحقیقات در این زمینه معرفی می شود. آقای دکتر که کارشناس پزشکی قانونی و درمانگر اعتیاد است اطلاعات جامع و کاملی درباره این ماده و اثرات مرگبار آن دارد و تحقیقات زیادی درباره آن به عمل آورده است.
دکتر مدتی است ماده ای به اسم «گل» وارد بازار شده است، آیا این مخدری جدید است یا اسمی جدید برای یک مخدر قدیمی است؟
- گل یک مخدر جدید نیست، در واقع همان «ماری جوانا» است که فروشندگان مواد برای سود بیشتر، برای آن اسم جدید و وسوسه کننده ای انتخاب کرده اند تا جوان ها را به سمت این ماده بکشانند. سودجویان فکر می کنند اگر به جای «ماری جوانا» از کلماتی مانند «گل» استفاده کنند تمایل مصرف کنندگان برای دنبال کردن این ماده بیشتر می شود که متاسفانه در واقعیت هم همینطور است.
اما باید بدانیم ماده ای که در خارج از کشور به اسم ماری جوانا معروف است و در برخی کشورها مصرف آن منعی ندارد چیزی نیست که اکنون مصرف کنندگان این ماده در کشور ما مصرف می کنند.
این ماجرا درست مثل ماجرای کراک است که چند سال قبل به عنوان ماده مخدری معروف شد که از خارج به ایران آمده و نشئگی زیادی دارد و متاسفانه همین مسئله باعث شد که معتادان زیادی به سمت آن هجوم بیاورند اما دیدیم که افراد بعد از مصرف آن به چه روزی درمی آمدند.
واقعیت این بود که ماده اصلی کراکی که خارج از مرزهای ایران تولید می شود «کوکائین» است در حالی که در کشور ما کراک، از مخلوط کردن هروئین فشرده و مواد دیگر به دست می آید که مصرف این ماده مرگبار باعث بروز مشکلات زیادی در بین جامعه شده است و افراد بسیاری سلامت شان را با مصرف این ماده از دست داده اند.
آقای دکتر، منشأ «گل» چیست؟
- سرمنشأ ماده مخدر «گل»، همان شاهدانه است. صمغ این ماده را حشیش می گویند. آن را علف یا گراس معرفی می کنند و مخدر جدیدی که نام آن گل است و در این گفتگو قرار است به آن اشاره کنیم، همان گل است.
دلیل گرایش جوان ها به سمت مخدر گل چیست؟
- چون آنها دنبال یک سرخوشی کاذب هستند که فکر می کنند با مصرف حشیش یا مواد مخدر دیگر به دست می آورند در حالی که این حس فقط به روزهای اول استفاده از این مواد برمی گردد و بعد از آن دیگر هیچ خبری از سرخوشی نیست. البته نباید از این مسئله چشمپوشی کرد که خیلی از جوانان واقعا نمی دانند که این مواد، مخدر هستند و نباید آنها را استفاده کرد. یکی از دلایل مصرف بی رویه این ماده، ناآگاهی است.
جوان های ما شنیده اند که ماری جوانا در کشورهای دیگر مجاز است و حتی به عنوان دارو استفاده می شود، به همین دلیل با خودشان می گویند ما هم استفاده کنیم. حتی فکر می کنند وقتی کسی به آنها هشدار می دهد، هشدارش کاملا اشتباه است و فقط قصد ترساندنشان را دارد، در حالی که همانطور که گفتم بین موادی که آنها دارند و مواد ما تفاوت بسیار زیادی است.
آیا آماری درباره اینکه چه درصدی از مصرف کنندگان ماده مخدر گل مرد و چه تعداد زن هستند وجود دارد؟
- نمی شود تخمین زد. فقط می توانم بگویم که متاسفانه این ماده توسط خانم ها نیز استفاده می شود و دلیل اصلی اش همان طرز فکر اشتباه درباره شادی زا بودن این مواد است. مصرف کنندگان این ماده باید بدانند این شادی ظرف مدت کوتاهی به افسردگی و انزوا تبدیل خواهد شد.
این ماده فقط همراه با سیگار استفاده می شود؟
- نه، بعضی ها آن را به شکل تنباکو در قلیان می کشند، برخی دیگر داخل سیگار، یک عده ای هم با آن شیرینی درست می کنند و به فروش می رسانند. این شیرینی ها که به معجون زابلی، معجون بیرجندی و معجون بمب خنده معروف هستند همان سرخوشی کاذب را به مصرف کننده می دهد.
چرا این اسامی را روی آن گذاشته اند، آیا دلیلش این است که در آن مناطق تولید می شود؟
- نه، به این اسامی معروف هستند. اتفاقا این کیک ها همه جا تولید می شوند و متاسفانه مرکز تولیدش هم یکی از شهرهای مرکزی است.
شما به عنوان درمانگر با آدم هایی روبرو هستید که از گل استفاده می کنند؛ آنها چه خصوصیاتی دارند؟
- اینچنین افرادی از وابستگی روانی رنج می برند و نه وابستگی جسمی، یعنی اگر ماده یک ساعت دیرتر از موعد به آنها برسد شروع به پرخاشگری می کنند. متاسفانه یکی از دلایلی که برخی از افراد تصمیم به مصرف این ماده می گیرند این است که در باور آنها، گراس، علف و گل اعتیاد ندارند، در حالی که اینطور نیست و اگر مواد مخدر فقط به جسم آسیب می رسانند، ماده ای مثل گراس روان انسان را به هم می ریزد.
از آنجا که افراد، معمولا این ماده را با سیگار مصرف می کنند ممکن است بعد از مدتی ریه شان هم با مشکل روبرو شود و از این حیث نیز آسیب زیادی ببینند. از علائم عمومی دیگر که در مصرف کنندگان این ماده دیده می شود، پرخاشگری، عصبی شدن، افزایش اشتها، قرمز شدن چشم ها، پایین آمدن حافظه و لطمه های تحصیلی است.
یک مورد متداول دیگر در این افراد، «سندرم بی انگیزگی» است. این افراد نسبت به تحولاتی که در اجتماع شان رخ می دهد به شدت بی تفاوت هستند. همانطور که شاهد هستیم بعضی ها بعد از مصرف این مواد، شروع به راننندگی بی پروا در اتوبان ها می کنند و تحت تاثیر آن ممکن است حوادث وحشتناکی را هم رقم بزنند.
بعد از چه مدت مصرف، این اعتیاد شکل می گیرد؟
- چند ماه. ممکن است فرد مصرف این ماده را متوقف کند اما وسوسه های این ماده به شدت بالاست، متاسفانه فرد به خاطر شادی، هیجان، توهم و حالت روانی برانگیختگی که به او دست می دهد دوباره تصمیم به مصرف می گیرد.
ممکن است مصرف گل باعث مرگ شود؟
- وقتی یک نفر تحت تاثیر این ماده به شکل دیوانه وار رانندگی یا پرخاشگری می کند ممکن است دست به هر کاری بزند، کارهایی که باعث مرگ خودشان یا نزدیکانشان می شود.
درمانی برای وابستگی شدید روانی که از آن صحبت کردید وجود دارد؟
- بله، اما درمان شدن این افراد فقط زمانی صورت می گیرد که تحت نظر روانپزشک متبحر باشندت چون این ماده مستقیما روی مغز تاثیر می گذارد، برای ترک چنین موادی بهتر است فرد در کنار رفتن به کمپ، حتما از خدمات پزشکی و روانزشکی هم کمک بگیرد.
رضا ۲۲ ساله، بعد از سه سال مصرف گل و مشتقات آن، به سرطان ریه مبتلا شد
به خاطر آرزوهایم؛ به مرگ فکر نمی کنم
رضا از طرف یکی از کمپ های تهران معرفی شده است. او دومین دوره حضور خودش در کمپ را می گذراند. خودش می گوید که بیشتر از سه سال است که به گل اعتیاد دارد.
از بریده بریده حرف زدنش و قطع ناگهانی سخنانش، به سادگی می شود فهمید که اثرات مخرب این ماده مخدر تا چه حد به روان او لطمه وارد کرده است، ۲۲ ساله است، از چهار سال قبل با حشیش شروع کرده و بعد با «گل» آشنا شده است.
با او درخصوص این ماده گفتگوی کوتاهی داشتیم که در ادامه می خوانید.
چند سال قبل با گل آشنا شدی؟
- گل را یک سال بیشتر نیست که می شناسم. قبل از آن فقط حشیش و گراس مصرف می کردم. البته موضوعی که برای خودم هم عجیب است این است که چطوری به اینجا کشیده شدم. من کلا از مواد مخدر خوشم نمی آمد چون تعداد زیادی از افراد درجه یک خانواده ام اعتیاد داشتند و من اصلا دلم نمی خواست شبیه آنها شوم.
۱۸ سالم بود که یک روز با دوستانم در پارک نشسته بودیم. یکی از آنها یک نخ سیگار درآورد و شروع کرد به کشیدن، قبل از آن هم سیگار کشیده بودم اما بوی سیگاری که آن روز در دست دوستم بود فرق داشت. بوی عدس سوخته می داد. هر نفر یک پک زد و نوبت به من رسید. شناختی از حشیش نداشتم. من هم یک پک زدم. دفعه اول بوی تندی گلویم را زد و به سفره افتادم اما بعد از آن به قدری همراه با دوستانم به همه چیز خندیدیم که سرفه از یادم رفت.
حس و حال اولین مصرف حشیش چطور بود؟
- فقط می خندیدم. آنقدر خنده ام زیاد بود که نمی توانستم حرف بزنم. کلمات را از یاد برده بودم و فقط می خندیدم. این تجربه روز اول بود اما بعدا اتفاقات دیگری برایم رخ داد. در خانه که سیگاری می کشیدم احساس می کردم وسایل خانه از سر جایشان بلند می شوند و روی هوا حرکت می کنند. دوستانم را شبیه حیوان می دیدم و از خنده غش می کردم.
تا چه مدت این خنده ها ادامه داشت؟
- خیلی زیاد نبود، بعد از آن از نظر روانی به این ماده کاملا وابسته شدم. اگر یک روز حشیش به من نمی رسید اعصابم به هم می ریخت و پرخاشگر می شدم.
گل چه زمانی وارد زندگی ات شد؟
- بعد از حشیش با گراس آشنا شدم. حال بدی که بعد از مصرف حشیش و گراس داشتم تفاوتی با هم نداشت تا اینکه یک سال قبل با گل آشنا شدم. مقداری از آن را گرفتم و به خانه دوستانم رفتم و این بار من این ماده را به آنها تعارف کردم. فروشنده ای که از او گراس می گرفتم این ماده را به من معرفی کرد و من هم مثل کسی که دنبال آخرین متد مواد مخدر روز است، آن را خریداری کردم. قبل از اینکه مصرف کنند درباره تاثیرات این ماده با آنها صحبت کردم و گفتم که این ماده با بقیه مواد تفاوت دارد.
تفاوتی هم داشت؟
- نه؛ اما بعد از یک ماه مصرف مداوم متوجه شدم این ماده از نظر روانی صد برابر حشیش عمل می کند. من روزی چند بار مجبور بودم مصرف کنم. مثل یک معتاد فقط مصرف می کردم تا سرپا باشم.
چه حالی داشتی؟
- گیج بودم. همه چیز یادم می رفت. دیگر نمی توانستم به مغازه پدرم بروم چون با همه دعوایم می شد. من که به واسطه ماده حشیش مدام روی دور توهم خنده بودم، به یک آدم منزوی تبدیل شدم. چشمانم هر روز کاسه خون بود و خانواده ام از همین طریق متوجه شدند که من چند سالی است درگیر این ماده شده ام.
یکی از اتفاقات دیگری که برای من رخ داد این بود که در توهماتم احساس می کردم که حس هایم خیلی قوی شده اند. همه طعم ها و بوها برایم تازه بودند. در یک وعده غذایی آنقدر غذا می خوردم که دیگر نمی توانستم تکان بخورم. در این چند سال از یک آدم ۶۰ کیلویی به یک مرد ۱۰۰ کیلویی تبدیل شدم که حال نداشت از روی زمین بلند شود.
بدترین حسی که در زمان مصرف این ماده داشتم این بود که خودم را خیلی حقیر می دیدم. فکر می کردم همه دنیا از من بهتر هستند و من خیلی کوچک و بی مصرفم. همین مسئله آزارم می داد تا جایی که حتی به خودکشی هم فکر می کردم. گاهی مغزم طوری بود که نمی توانست به اندام های دیگر بدنم فرمان دهدو من نمی توانستم کارهای روزمره ام را انجام دهم. مثلا می رفتم داخل پارک می نشستم اما توان اینکه از آنجا خارج شوم را نداشتم.
چطور شد که تصمیم به ترک این ماده گرفتی؟
- مدتی بود حالم هر روز بدتر می شد و وزنم با سرعت عجیبی در حال کاهش بود. در آن زمان هنوز «گل» مصرف می کردم اما دیگر خبری از غذا خوردن های افراطی نبود. به دلیل ضعفی که داشتم به پزشک مراجعه کردم و فهمیدم سرطان دارم. دکتر گفت به دلیل مصرف حشیش و گراس است. بعد از اینکه درگیر سرطان ریه شدم تصمیم گرفتم دیگر لب به این ماده نزنم. از مرگ می ترسیدم. دلم نمی خواست با این سن و سال کم بمیرم. برای همین راهی کمپ شدم. اینجا یک روانپزشک داریم که تحت نظر او درمان می شویم.
وضعیت بیماری ات چطور است؟
- شیمی درمانی می شوم و امیدوارم بتوانم جان سالم به در ببرم.
چه آرزوهایی داری که به خاطر آن تصمیم به ترک مواد گرفتی؟
- دلم می خواهد برای خودم زندگی تشکیل بدهم و پدر بشوم. این بزرگترین آرزویم است.
منبع: مجله همشهری
نظر شما