به گزارش ایمنا، در صنعت سینما و فیلم سازی همیشه آثاری هستند که زمان را به بازیچه می گیرند. فیلم هایی که زمان مشخصی ندارند و مخاطب سنی خاصی را نمی طلبندو شاید بتوان گفت که کارگردان هایشان فیلمی ساخته اند برای تمام زمان ها و مکان ها.
رستگاری در شائوشنگ
روایت عمیق ترین درد بشری در سینمای جهان...
فیلمی درام جنایی به کارگردانی فرانک دارابونت و بازی تیم رابینز، مورگان فریمن، باب گانتون که محصول سال ۱۹۹۴ است. این فیلم براساس داستان کوتاهی از استیون کینگ به نام «ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک» ساخته شده است و در آن رابینز در نقش اندی دوفرین و فریمن در نقش الیس «رد» ردینگ بازی میکنند.
خلاصه داستان: اندی دوفرسن بانکدار نیو انگلندی که مردی معقول و متعادل است به اتهام قتل همسر و دوستش محکوم به حبس ابد درزندان شائوشنک می شود. پس از چندی در فعالیت های غیر قانونی مالی با رئیس زندان همکاری کرده و...
پدر خوانده
فیلم، در اواخر دهه ۴۰ و در "نیویورک" جریان دارد. "دون کورلئونه" رئیس یک خانواده مافیایی است. "مایکل"، که مدتها پیش، از قبول شغل خانوادگی سر باز زده است، به همراه دوست دختر غیر ایتالیاییاش، که برای اولین بار سر از شغل خانوادگی "مایکل" درمیآورد، در مراسم ازدواج خواهرش، حاضر میشود. چند ماه بعد، "دون"، هدف گلوله مرد مسلحی قرار میگیرد که در استخدام قاچاقچی مواد رقیبی است که پیش از این، درخواست کمکش از "دون" با توجه به روابط سیاسیای که داشت رد شده بود، و به زحمت از مرگ نجات مییابد. "مایکل"، بعد از نجات پدرش از دومین اقدام به ترور، برادر بزرگ و تندخوی خانواده، "سانی" و مشاوران خانواده، "تام هگن" و "سال تسیو" را متقاعد میکند که بهتر است او کسی باشد که از مسئولین این حوادث عیناً انتقام بگیرد.
«پدر خوانده» فیلمی جنایی برندهٔ جایزهٔ اسکار به کارگردانی فرانسیس فورد کوپولا، محصول سال ۱۹۷۲ کمپانی آمریکایی پارامونت است که بر اساس رمانی به همین نام از ماریو پوزو که در سال ۱۹۶۹ نوشته شده، ساخته شدهاست. فیلمنامهٔ این اثر حاصل همکاری فرانسیس فورد کوپولا و ماریو پوزو است. این فیلم بعد از فیلم رستگاری در شائوشنک مقام دوم را در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر وبگاه IMDb دارد.
پدر خوانده ۲
به دلیل استقبال تماشاگران از این فیلم، دو سال بعد از اکران آن، قسمت دیگری از این فیلم به نام پدرخوانده ۲ و در سال ۱۹۹۰ نیز قسمت سوم این فیلم ساخته شد. کوپولا گفتهاست: «فقط باید فیلم اول را میساختم!»
خلاصه داستان : سال ۱۹۵۸ است. «مایکل کورلئونه» (پاچینو) درگیر سرو سامان بخشیدن به امپراتوری ای است که از پدرش، «دون ویتو» (براندو) به ارث برده است. داستان به طور موازی زندگی «مایکل کورلئونه» قبل از انقلاب کوبا و زندگی «ویتو کورلئونهٔ» جوان، مهاجرت او از سیسیل به آمریکا و چگونگی رسیدن او به قدرت را نشان میدهد و اینکه مایکل چگونه در دادگاه به دفاع از خود در مقابل اتهامات می پردازد.
شوالیه تاریکی
برنده اسکار: بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (هیث لجر)، بهترین تدوین صدا (ریچارد کینگ)
نامزد اسکار: بهترین طراحی صحنه و دکور، بهترین فیلمبرداری (والی فیستر)، بهترین تدوین (لی اسمید)، بهترین گریم، بهترین میکس صدا، بهترین جلوههای بصری
نولان برای داستان فیلم از داستان اولین کمیک بک با حضور جوکر که در سال ۱۹۴۰ منتشر شد الهام گرفت. لقب شوالیه تاریکی اولین بار توسط بیل فینگر در کتاب بتمن برای بتمن به کار رفتهاست.
شوالیه تاریکی به طور عمده در شیکاگو تصویربرداری شده و بقیه مکانهای این فیلم چند شهر دیگر در آمریکا، بریتانیا و هنگ کنگ است. نولان برای تصویر برداری چند سکانس فیلم از جمله سکانس اولین حضور جوکر در فیلم، از دوربینهای آی مکس استفاده کرد، در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۸، چند ماه پس از ایفای نقش در فیلم شوالیه تاریکی و شش ماه قبل از اکران عمومی فیلم، هیت لجر به علت مسمومیت بر اثر استفاده از چند دارو با هم درگذشت. این رویداد باعث بیشتر شدن توجه رسانهها به این فیلم شد.
خلاصه فیلم :کسال از زمانی که دکتر جاناتان کرین معروف به «مترسک» که بطور اسرارآمیزی ناپدید شد و همچنین نقشه های راس برای نابود کردن شهر گاتهام توسط بتمن خنثی شد، گذشته است. اکنون با تلاشهای بروس وین، بتمن و کمکهای ستوان جیمز گوردون و یک بازپرس قضایی جدید به اسم هاروی دنت که قصد ازدواج با راشل را دارد، مردم شهر احساس آرامش می کنند. اما این وضعیت پایدار نمی ماند زیرا یک جنایتکار روانی و بسیار باهوش به اسم جوکر با نقشه هایش می کوشد تا آرامش شهر را بهم زده و هرج و مرج و رعب و وحشت را در شهر حاکم کند و با اینکار بتمن را به مبارزه بطلبد. بتمن با کمک هاروی می کوشد تا هر طور شده جوکر را متوقف ساخته و او را در چنگال عدالت قرار دهد اما جوکر…
داستان عامه پسند
داستان عامهپسند یا پالپ فیکشن (به انگلیسی: Pulp Fiction)؛ فیلمی آمریکایی، محصول سال ۱۹۹۴، به کارگردانی کوئنتین تارانتینو و در گونهٔ سینمای جنایی است. عمدهٔ شهرت فیلم به دلیل به نمایش درآوردن ترکیبی کنایهآمیز از خشونت و شوخطبعی، داستان غیرخطی، اشارههای سینمایی، ارجاعات آن به فرهنگ عامه و دیالوگهای آن است.
فیلم، نخل طلای جشنوارهٔ کن در سال ۱۹۹۴ را ازآنِ تارانتینو نمود و نامزد دریافت هفت جایزهٔ اسکار، شامل جایزه اسکار بهترین فیلم شد که تارانتینو و راجر آواری، فیلمنامهنویسان فیلم؛ توانستند جایزهٔ اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را ازآنِ خود کنند. نامزدی بهترین کارگردانی برای کوئنتین تارانتینو و نامزدی بهترین بازیگر نقش اول مرد برای جان تراولتا، از دیگر دستاوردهای این فیلم در شصتوهفتمین مراسم جایزهٔ اسکار بودند. این فیلم در تقسیم جوایز اسکار به نوعی تحت تأثیر فارست گامپ قرار گرفت اما در جشنواره کن خوشتر درخشید و نخل طلا را نصیب تارانتینوی جوان و نه چندان مشهور کرد، در حالیکه رقیبی چون «قرمز» کیشلوفسکی داشت.
جان تراولتا در نقش قاتلی نیمه حرفه ای که از طرف رئیس اش اجیر شده است که مردی را بکشد. شغل تراولتا بر عهده گرفتن یک سری وظایفی است که البته نمی تواند به درستی از پس آنها برآید. نه تنها او گاهی به طور تصادفی آدم می کشد، بلکه حتی نمی داند که چطور بعد از گندی که بالا آورده، ماشین را از اثرات خون پاک کند. در سویی دیگر بروس ویلس در نقش بوکسوری ظاهر می شود، که به خاطر شرط بندی برخی (رئیس تراولتا) قرار بوده مسابقه ای را ببازد اما اینطور نمی شود. رئیس تراولتا دستور قتل بوکسور را می دهد./
نظر شما