عاشق اصفهانم، ولی زندگی در آن را دوست ندارم

مژگان خالقی را چند وقتی است که از نزدیک می شناسم، درست از همان روزی که برای دیدن فائزه و فاطمه بختیار (بازیگران نمایش تو مشغول مردنت بودی) به تالار هنر رفتم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، از همان لحظه های اول دیدار حضور گرم و بی پرده اش درگیرت می کند...شاید در یک کلام بشود گفت او از آن آدم هایی است که سنگ از پشت نمازشان پیداست...
در فرصت کوتاهی که برای انجام گفت و گو با این هنرمندان جوان ایجاد شد، او به سوالاتم درباره اصفهان و وضعیت تئاتر و تئاتر تجربی که اعتقاد راسخی به آن دارد پاسخ داد. حاصل این گفت و گو را در ادامه می خوانید:


اینروزها مشغول چه کاری هستی؟
یک مستند ساخته ام در رابطه با تاریخ تئاتر اصفهان و در حال حاضر به دلیل بعضی از زاویه ها و اختلاف نظرها در صحبت های راویان فیلم در حال تحقیق دوباره ام و شاید لازم باشد برخی از تصاویر را دوباره بگیریم.


برای نمایش فیلم به کجا فکر کرده ای؟
راستش را بخواهید به هیچ جا! چون فیلم ام کمی بی پرده است و شاید به مذاق برخی ها خوش نیاید. یک فیلم تاریخی –تحلیلی است و احتمالا در دانشگاه ها و به عنوان یکی از منابع رجوع دانشجوها نمایش داده بشود.

با توجه به وجه پژوهشی بودن فیلم و اینکه اغلب سرمایه گذاران به دنبال برگشت سرمایه اند، فیلم سرمایه گذار دارد یا اینکه خودت هزینه آن را تقبل کرده ای؟

نه فیلم را کاملا مستقل و با هزینه شخصی ساخته ام.


کمی از «تو مشغول مردن ات بودی» بگو، پیشنهاد کار از چه کسی بود؟ 
از محمدرضا رهبری که مدیریت تالار هنر را هم بر عهده دارد و بسیار از ایشان ممنونم. او به تئاتر تجربی اعتقاد دارد و برای رونق آن همیشه در تلاش است.


تئاتر تجربی برایت چه مولفه هایی دارد؟
خب من هیچ وقت در سالن های بزرگ نمایش اجرا نمی کنم و به تئاتر موزه ای که قهرمان دارد و تحلیل شخصیت و... اعتقاد ندارم. به عقیده من انسان معاصر تئاتر معاصر می خواهد. آدم های این زمانه به دلیل پشت سر گذاشتن این همه فاجعه انسانی مرگبار در اطرافشان از قصه خسته اند.


به نظرت زندگی انسان امروز چه مولفه های جدیدی دارد؟
انسان معاصر در یک جهان متناقض نما زندگی می کند. هیچ یک از ما دیگر به خاطر یک موضوع زندگی نمی کنیم. انسان های تک بعدی که یک آرمان و هدف داشته باشند و تمام عمر را صرف یک مسئله کنند انگشت شمارند. انسان معاصر بی شناسنامه است، دنیای امروز دیگر دنیای شخصیت محور نیست، جهان موقعیت محور است.


عناصر اصلی نمایش «تو مشغول مردن ات بودی» چه بود؟
عنصر زنانگی شاید، عناصری مثل زن بودن، مادر بودن، فقدان و حسرت های بشری...


در مورد موسیقی چطور؟ چون به نظرم تو از موسیقی استفاده فراتری از آنچه به صورت معمول و به عنوان موسیقی متن به کار می رود کرده بودی؟
موسیقی هم در کار من یک کارکتر بود نه یک چیزی شبیه به آکسسوآر و تکمیل کننده صحنه ها و فضا، موسیقی در نمایش من در لحظه های سکوت اجراکنندگان با مخاطبان دیالوگ داشت. مثلا صحنه هایی که مادر از گریه دست می کشید و از صحنه خارج می شد در موسیقی یک زن کُرد به جای او نجوا می کرد.

تو لحظه به لحظه در نمایش حضور داشتی، این میزانسن دهی سر صحنه هم یک مولفه تئاتر تجربی است؟ این کار با چه هدفی بود؟

خب در تئاتر معاصر تحلیل گر اصلی کارگردان است. او از همه جزئیات و زیر و بم ها خبر دارد نه بازیگران، برای همین احساس کردم باید حضور دائمی و موثر سر صحنه داشته باشم.


پس در تئاتر معاصر یا تجربی اجرا کننده چه نقشی دارد؟
در تئاتر تجربی و معاصر اجراکننده فقط یک اجراکننده است. او نیاز ندارد به اندازه کارگردان زیر و بم و چرایی حرکات و دیالوگ ها را بداند. او نقش را تحلیل نمی کند و از بداهه پردازی هم خبری نیست. هر کدام از اجراکنندگان فقط بر جزئیات نقش خود واقف می شود و تحلیل گر اصلی و دانای کل کارگردان است.
تقریبا تمام بینندگان نمایش با آن ارتباط عاطفی برقرار کرده بودند، این همان کاتارسیس است؟
نه، من به هیچ وجه چنین قصدی نداشتم، گاهی و در بعضی صحنه ها حضور خودم در صحنه به خاطر قطع کردن پیوند عاطفی بیننده با نمایش بود اما خب نتیجه جالب بود. اغلب مردم با نمایش ارتباط عمیق گرفتند. 

با اصفهان ارتباط کاری داری؟

بله. همیشه دغدغه اصفهان را دارم. من متاسفانه و یا خوشبختانه عاشق اصفهان هستم و اینجا نمایش اجرا می کنم، اما فکر زندگی کردن در اصفهان را اصلا نمی کنم(می خندد). من هر دو هفته یک بار اینجا در دانشگاه تدریس دارم، به این ترتیب ارتباطم با اصفهان دائمی است. 

وضعیت تئاتر در اصفهان را چطور می بینی؟

به نظرم مدیریت جدید تالار هنر دغدغه تئاتر دارد و پرتلاش به نمایش ها و تئاترهای تجربی می پردازد اما تا رسیدن به وضع ایده آل فاصله زیاد است.../

کد خبر 326454

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.