به گزارش خبرنگار ایمنا از شهرستان لنجان، حجت الاسلام حسن صفرزاده تهرانی در جمع مردم زاینده رود با تبریک ولادت با سعادت امام رضا(ع) اظهار کرد: یکی از مشکلات بنی امیه و بنی عباس مبارزات تشیع بر علیه خلافت غاصبانه آن ها بود و مأمون می دید که ناتوانی دستگاههای خلافت در ریشهکن کردن تشیع، سبب قدرت و وسعت روزافزون تشیع شده است، بر این اساس مأمون می خواست به شیوه نوین، ابتکار عمل را به دست بگیرد تا به خیال واهی خود، نهضت و مبارزه تشیع را از بین ببرد، از این رو ماجرای دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان را طراحی کرد.
وی با اشاره به دعوت مأمون از حضرت امام علی بن موسی الرضا عَلَیْهِالسَّلام به خراسان افزود: مامون ابتدا از امام عَلَیْهِالسَّلام به صورتی محترمانه دعوت کرد که همراه با بزرگان خاندان علوی به مرکز خلافت بیاید اما حضرت از قبول دعوت مأمون خودداری کرد، ولی از سوی مأمون اصرار صورت گرفت و مراسلات و نامه های متعددی رد و بدل شد تا آن که سرانجام با فرستادن مأمورین ویژه امام عَلَیْهِالسَّلام به اجبار به طرف مرو حرکت داده شد.
امام جمعه زاینده رود تصریح کرد: وقتی موکب امام رضا عَلَیْهِالسَّلام روز دهم شوال سال ۲۰۱ هجری قمری به مرو رسید، چند فرسنگ به شهر مانده حضرت مورد استقبال شخص مأمون و گروه کثیری از امرا و بزرگان آل عباس قرار گرفت و با احترام شایانی به شهر وارد شد و به دستور مأمون همه گونه وسائل رفاه و آسایش در اختیار آن حضرت قرار گرفت.
صفرزاده تهرانی ادامه داد: پس از چند روز مأمون واگذاری خلافت را به آن بزرگوار پیشنهاد داد و حضرت از پذیرفتن این پیشنهاد بشدت امتناع کرد و مأمون که شاید خودداری امام را از پیش حدس می زد ولیعهدی را پیشنهاد داد و حضرت باز نپذیرفت مأمون با خشونت و تندی ولیعهدی را بر حضرت تحمیل کرد و حضرت پس از مخالفت های بسیار و فشار و تهدیدهای فراوان، به شرط عدم دخالت در حکومت پذیرفت.
وی با طرح این سوال که مأمون چه اهدافی را از طرح نقشه شوم خود دنبال می کرد، اضافه کرد: مأمون هشت هدف عمده را از طرح و نقشه دنبال کرده است نخست تبدیل صحنه مبارزات حاد به عرصه فعالیت آرام سیاسی چرا که شیعه همواره با غاصبان خلافت به جهاد و مبارزه پرداخته و با دو ویژگی مظلومیت و قداست در عرصه مبارزه پیروز میدان بودند و مأمون می خواست با خلع سلاح شیعه و از دست دادن آن دو ویژگی عرصه مبارزه را به فعالیت سیاسی آرام تبدیل کند.
امام جمعه زاینده رود عنوان کرد: باید به این نکته توجه داشت جمعی که رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلق العنان وقت و متصرف در امور کشور است نه مظلوم است و نه مقدس و نه می تواند مبارزه چشمگیر با خلافت داشته باشد.
وی تخطئه ادعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافت های اموی و عباسی را یکی دیگر از اهداف مأمون دانست و گفت: مأمون با وارد کردن علی بن موسی الرضا عَلَیْهِالسَّلام به حکومت بر مشروعیت حکومت خود و گذشتگان اعتراف می گرفت و یکی از ارکان اعتقادی تشیع یعنی ظالمانه بودن پایه حکومت بنی عباس و بنی امیه را درهم میکوبید.
صفرزاده تهرانی خاطرنشان کرد: تخطئه ادعای تشیع مبنی بر زهد و پارسایی ائمه را یکی دیگر از طرح نقشه شوم ولی عهدی امام به شمار می آید چراکه مأمون با وارد کردن علی بن موسی الرضا عَلَیْهِالسَّلام به حکومت میخواست زهد و پارسائی اهل بیت عصمت و طهارت را نقض کند و ثابت کند که آن حضرات فقط در شرایطی که به دنیا دسترسی نداشته باشند، زهد و پارسائی پیشه میکنند و اکنون که درهای بهشت دنیا به روی آنان باز شده می بینید که چگونه به سوی آن شتافتند و مثل دیگران خود را از آن متنعم ساختند.
وی کنترل کانون مبارزه را یکی دیگر از اهداف شوم مأمون دانست و اذعان کرد: مأمون با این طرح، امام و همه سران و سلحشوران علوی را که کانون مبارزه بودند را کنترل میکرد و در سیطره خود درمی آورد، موفقیتی که هرگز هیچ یک از اسلاف مأمون چه بنی امیه و چه بنی عباس بر آن دست نیافته بودند.
امام جمعه زاینده رود با اشاره به اینکه مامون به دنبال فاصله انداختن بین امام و مردم بود، یادآور شد: مأمون با این طرح، امام را که یک عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سؤالها بود در محاصره ماموران حکومت قرار میداد و رفته رفته رنگ مردمی بودن را از او میزدود و میان او و مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله می افکند و به همین دلیل بود که مأمون مسیر حرکت امام از مدینه تا مرو را طوری انتخاب کرد که شهرهای معروف به محبت اهل بیت مانند کوفه و قم در سر راه امام قرار نگیرند.
وی اظهار کرد: مردم برای این که فرزندی از پیغمبر و شخصیتی مقدس و معنوی را مأمون به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است، مورد ستایش قرار می دادند و از این طریق برای خود وجهه و حیثیتی معنوی کسب می کرد چرا که نزدیکی دنیاطلبان به دینداران، بر آبروی دنیاطلبان می افزاید.
صفرزاده تهرانی گفت: مأمون با وارد کردن علی بن موسی الرضا عَلَیْهِالسَّلام به حکومت، از قداست امام میکاست چرا که نزدیکی دینداران به دنیاطلبان، از آبروی دینداران می کاهد از سوی دیگر مأمون استفاده از امام را به عنوان توجیهگر دستگاه خلافت می دانست.
وی تصریح کرد: مأمون با وارد کردن علی بن موسی الرضا عَلَیْهِالسَّلام به حکومت، امام را به یک توجیهگر دستگاه خلافت بدل میکرد، بدیهی بود امامی که دارای شخصیت علمی و تقوایی بود و در چشم مردم به عنوان فرزند پیامبر شناحته میشد و از جایگاه مقدسی برخوردار بود میتوانست بهترین توجیهگر دستگاه حکومت باشد و هیچ نغمه مخالفی نمیتوانست خدشه ای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد و این خود در حکم حصار منیعی بود که میتوانست همه خطاها و زشتی های دستگاه خلافت را از چشمها بپوشاند.
امام جمعه زاینده رود با اشاره به تدابیر شایسته حضرت امام علی بن موسی الرضا عَلَیْهِالسَّلام در برابر نقشه شوم مأمون، افزود: حضرت برای خنسی کردن اهداف هشت گانه مأمون، هشت تدبیر شایسته را تدارک دید نخست اظهار کراهت و نارضایتی از رفتن به خراسان بود و علی بن موسی الرضا عَلَیْهِالسَّلام هنگام حرکت از مدینه به خراسان فضای مدینه را از کراهت و نارضایتی خود پر کرد، به طوری که هر کس در پیرامون امام یقین کرد که مأمون با نیت سوء حضرت را از وطن خود دور می کند.
وی متذکر شد: امام بدبینی خود به مأمون را با هر زبان ممکن به همه گوشها رساند و روزی که می خواست از مدینه حرکت کند خاندان خود را گرد آورد و از آنان خواست برای او گریه کنند و فرمود من دیگر به میان خانواده ام بر نخواهم گشت، آنگاه وارد مسجد رسول خدا شد تا با پیامبر وداع کند، حضرت چندین بار وداع کرد و باز به سوی قبر پیامبر بازگشت و با صدای بلند گریست.
امام جمعه زاینده رود تاکید کرد: حضرت علی بن موسی الرضا عَلَیْهِالسَّلام علی رغم درخواست مأمون مبنی بر همراه داشتن خانواده و آشنایان، امام با خود هیچ کس حتی فرزندش امام جواد عَلَیْهِالسَّلام را هم نیاورد از سوی دیگر حضرت پیشنهاد خلافت را به شدت رد کرد و دست اندرکاران امور ناشیانه عدم قبول امام را در همه جا منتشر کردند.
وی تصریح کرد: حضرت پیشنهاد ولایت عهدی را به شدت رد کرد و در هر فرصتی، اجباری بودن این منصب را گوش زد میکرد از سوی دیگر حضرت وقتی به پذیرش ولیعهدی با تهدید به قتل، مجبور شد، برای پذیرش ولیعهدی شرط گذاشت که در هیچ یک از شؤون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد و روشن است که با تحقق این شرط، نقشه مأمون نقش برآب می شد و به اهداف خود نمی رسید.
صفرزاده تهرانی ادامه داد: از این رو است که مأمون بارها با لطائف الحیل امام را به دخالت در امور وادار می ساخت و هر بار با شکست روبرو می شد مانند درخواست ارسال نامه به مناطقی که اوضاع پریشان داشت یا اقامه نماز عید از سوی دیگر حضرت با استفاده از تریبون خلافت داعیه امامت شیعی را در سطح جهان اسلام بر ملا ساخت و پیام تشیع را به گوش همه مسلمان ها رساند.
وی اضافه کرد: امام علی بن موسی الرضا عَلَیْهِالسَّلام در مناظرات با علما و در محضر مأمون قویترین استدلال های امامت را بیان فرمود و در نامه به فضل بن سهل همه رئوس مطالب عقیدتی و فقهی شیعی را با عنوان جوامع الشریعه نوشت.
امام جمعه زاینده رود عنوان کرد: در حالیکه مأمون امام را جدا از مردم می پسندید و این جدایی را در نهایت وسیله ای برای قطع رابطه معنوی و عاطفی میان امام و مردم می خواست، امام در هر فرصتی خود را در معرض ارتباط با مردم قرار داد.
وی بیان کرد: با اینکه مأمون آگاهانه مسیر حرکت امام از مدینه تا مرو را طوری انتخاب کرده بود که شهرهای معروف به محبت اهل بیت مانند کوفه و قم در سر راه قرار نگیرند، اما امام از هر فرصتی برای ایجاد رابطه جدیدی میان خود و مردم استفاده کرد.
صفرزاده تهرانی نشست علنی با مدافعان امامت و دلگرم کردن مبارزان و انقلابیون دانست و گفت: نه تنها سرجنبانان تشیع از سوی امام به سکوت و سازش تشویق نشدند بلکه قرائن حاکی از آن است که وضع جدید امام موجب دلگرمی آنان شد و مبارزینی که بیشترین دوران عمر خود را در کوههای صعب العبور و آبادی های دور دست، با سختی و دشواری می گذراندند با حمایت امام علی بن موسی الرضا عَلَیْهِالسَّلام حتی مورد احترام و تجلیل کارگزاران حکومت در شهرهای مختلف نیز قرار گرفتند.
وی توضیح داد: هر ناسازگار و تند زبانی چون دعبل که هرگز به هیچ خلیفه و وزیر و امیری روی خوش نشان نداده و در دستگاه آنان رحل اقامت نیفکنده بود و هیچ کس از سرجنبانان خلافت از تیزی زبان او مصون نمانده بود و به همین دلیل همیشه مورد تعقیب و تفتیش دستگاه های دولتی به سر می برد و سالیان دراز، دار خود را بر دوش خود حمل می کرد و میان شهرها و آبادی ها سرگردان و فراری بود، توانست به حضور امام و مقتدای محبوب خود برسد و معروفترین و شیواترین قصیده خود را که ادعانامه نهضت نبوی ضد دستگاههای خلافت اموی و عباسی است برای آن حضرت بسراید و شعر او در زمانی کوتاه به همه اقطار عالم اسلام برسد، به طوری که در بازگشت از محضر امام آن را از زبان رئیس راهزنان میان راه می شنود.
امام جمعه زاینده رود با اشاره به جهاد مرارت بار امام حضرت امام علی بن موسیالرضا عَلَیْهِالسَّلام یادآور شد: مأمون اگر در این نبرد پیروز میشد به یقین به هدفی دست مییافت که هیچ یک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاشهای فراون، نتوانسته بودند به آن دست پیدا کند یعنی ریشهکن کردن مبارزه و جهاد تشیع بر علیه خلفای غاصب و طواغیت زمان، که همواره همچون خاری در چشم سردمداران طاغوت فرو رفته بود.
وی خاطرنشان کرد: در این شرایط حضرت امام علی بن موسیالرضا عَلَیْهِالسَّلام در ادامه جهاد مرارت بار دیگر ائمه، مبارزه را چنان زیبا و عالی مدیریت کرد که سال ولایتعهدی یکی از پربرکت ترین سالهای تاریخ تشیع شد و نفس تازهای در مبارزات علویان دمیده شد.
صفرزاده تهرانی اذعان کرد: حضرت در میان ناباوری بسیاری که می پنداشتند در برابر ظالم و دیکتاتور زمان نمیتوان ایستادگی کرد و نمی شود اقدام اساسی انجام داد، با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمد و علی رقم زیرکی شیطنت آمیز مأمون، طرح همه جانبه او را به حرکتی بی اثر و بازیچه ای کودکانه بدل کرد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود به طور کامل شکست داد.
وی متذکر شد: در این شرایط نه فقط نام آن حضرت به دلیل تهمت حرص به مقام و منصب از رونق نیفتاد بلکه در مدینه، مکه و دیگر اقطار مهم اسلامی، حشمت ظاهری بر عزت معنوی او افزود و پس از ده ها سال زبان به ستایش و فضل و رتبه معنوی او پدران مظلوم و معصوم او گشوده شد و حتی آن بزرگوار را یک چهره در خور تعظیم و تجلیل و یک انسان شایسته خلافت که از خلیفه به سان علم و تقوی و خویشی با پیغمبر، بزرگتر و شایسته تر است، گشوده شد.
امام جمعه زاینده رود گفت: مأمون با زحمت و تلاش بسیار و سرمایه گذاری عظیم می خواست از خود چهره مقدس و خلیفهای موجه و زمامداری خردمند بسازد اما از این طرح و نقشه طرفی نیست، در این قمار بزرگ شکست خورد و از زحمت و تلاش و صرف هزینه های بسیار چیزی بدست نیاورد بلکه کار او به سیاستی بر ضد خود بدل شد و تیری که با آن، اعتبار و حیثیت امام را هدف گرفته بود، خود او را آماج قرار داد.
وی تصریح کرد: سرانجام در همان مزبلهای که همه خلفای پیش از او در آن سقوط کرده بودند، فرو رفت و بعد از گذشت مدتی کوتاه، درصدد برآمد تا خطای فاحش خود را جبران کند و بالاخره همان شیوهای را در برابر امام درپیش گرفت که همه گذشتگان ظالم و فاجر خود، درپیش گرفته بودند، یعنی قتل امام معصوم و امام رضا عَلَیْهِالسَّلام را به شهات رساند.
نظر شما