روستای زرده در ۴۰ کیلومتری شهر کرند غرب از شهرستانهای استان کرمانشاه قرار دارد که از شمال با کوه بلندی که به نام محلی به آن (کمر) میگویند و از غرب به پرتگاه بلندی که به دشت ذهاب مسلط است و از شرق به کوه دالاهو و از جنوب به دهستان ریجاب ختم میشود.
مردم این روستا کرد بوده و به زبان کردی هورامی صحبت میکنند. مردم زرده پیروی آیین یارسان هستند. این روستا به سبب قرار داشتن بارگاههای شخصیتهای مقدس یارسان، از اماکن مقدس این آیین به شمار میآید و در تاریخ این آیین نقش مهمی دارد.
سرانجام در ساعات اولیه صبحگاه سی و یکم تیرماه سال 1367 آن هنگام که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، می رفت که آخرین حلقه های آتش بس خود را تکمیل کند، چند فروند جنگنده عراقی از آسمان این روستا، بمب های شیمیایی را به روی مردم فرو ریختند که مطابق با گزارشات موجود در آن زمان؛ 275 نفر از جمعیت 1700 نفره این روستا فوراً در محل امامزاده داوود،جان خود را از دست دادند.
هر گاه باران بر این روستا فرود می آید، جای بمبهای شیمیایی بر روی کوههای بلند که در اصطلاح محلی«کمر» خوانده می شود، نمایان می گردد .
تعدادی از بمبها با فاصله اندکی در انتهای روستا فرود آمدند و خوشبختانه وزش باد، دود آن را بر خلاف جهت ساکنان این روستا، حرکت داد. اما با این حال تاثیر خود را بر روی قوه بینایی، شنوایی، تنفسی و پوست آنان بر جای گذاشت.
یکی از این بمبها بر روی چشمه آب این روستا فرود آمد و مردم نیز بر اساس عادات روزانه از آب آن می نوشیدند، اما طولی نکشید که آنانی که از این آب نوشیده بودند دچار عوارض شدیدی شدند و بعضی هم به شهادت رسیدند.
این جمعه سیاه همزمان با حضور نظامی نیروهای مجاهدین خلق (منافقین) در منطقه کرند غرب، اسلام آباد و تنگه مرصاد بود، از این رو انتقال مجروحان و آسیب دیدگان ناشی از بمباران شیمیایی به کرماشاه، امکان پذیر نبود.
سعد الله عظیمی که آن زمان 12 سال داشت می گوید: صبح زود،صدای هولناک هواپیماها مردم را آشفته کرد.
ساکنان زرده نمی دانستند که این بمبها که فرود می آیند شیمیایی است. بعد از آنکه برگهای درختان سوختند، حیوانات به زمین افتادند و تعدادی از مردم جان خود را از دست دادند، مردم به کمک نزدیکانشان رفتند، اما خیلی دیر بود، چون آنان آب آلوده چشمه را نوشیده بودند.
او که اینک تاول های ناشی از این حادثه بر روی پوست بدنش نمایان است می گوید: احساس کردم بدنم دچار خارش و سوزش می شود. آن گاه سرگیجه و استفراغ ما را رها نمی کرد. بعد از دو ساعت نیروهای ارتشی به کمک ما آمد. اما جریان عملیات مرصاد مانع انتقال آسیب دیدگان به بیمارستان شد. همین دلیلی بود که ما نزدیکترین وابستگان خود را از دست دهیم.
با وجود اینکه در این بمباران نزدیک به 275 نفر جان خود را از دست دادند و صدها نفر دیگر در معرض گازهایی شیمیایی قرار گرفتند اما کمتر اسمی از آنها برده شده است و با ابراز تاسف شدید در طول سالیان گذشته مورد بی توجهی، نامهربانی و کم لطفی مسئولان کشور، استان و رسانه های جمعی قرار گرفته اند.
تعداد زیادی از اهالی روستا که از عوارض تأثیر مواد شیمیایی رنج می برند متاسفانه بعد از گذشت 29 سال از وقوع این حادثه همچنان فاقد درصد جانبازی هستند و مسئولان بنیاد جانبازان به بهانه نداشتن مدرک بالینی از خود رفع مسئولیت می کند.
نظر شما