خبرگزاری ایمنا - گروه سیاسی - محدثه احمدی: با اینکه خود شروع کننده جنگ بودند اما قطعنامه را هم خودشان صادر کردند؛ نه اینکه صلح طلب باشند؛ چون میدانستند ایران پیروز است تلاششان را برای اشغال کامل همان مقدار خاکی که در دستشان بود را کردند؛ به همین خاطر بود که امام خمینی (ره) قطعنامههای صادر شده در طول جنگ را «کاغذ پاره خواندند و به رزمنده ها فرمودند شما دفاعتان را بکنید و دشمن متجاوز را از خاک خود برانید».
اما قطعنامهها هیچکدام پذیرفته نمیشد، تا اینکه قطعنامه ۵۹۸ به ایران پیشنهاد داده شد؛ امام خمینی(ره) در حالی این قطعنامه را پذیرفت که به «جام زهر» تعبیرش کرده بود؛ اما جام زهر تنها زمانی نوشیده میشود که فرد را مجبور به نوشاندنش کنند؛ بر اساس عقاید محمد حسن قدیری ابیانه عضو ستاد ۵۹۸ «گزارشاتی که برخی مسئولین (و نهادها) مانند دولت، سازمان برنامه و بودجه، خود آقای هاشمی رفسنجانی و امثالهم داده بودند، امام را به این نتیجه رسانیدند»؛ نتیجهای که باید با وجود شرایط خاص کشور حاصل میشد؛ چراکه هنوز متجاوز مشخص نشده بود، از طرفی باید خسارت وارد شده به ایران، از سوی متجاوز، به این کشور پرداخت میشد؛ ضمن اینکه نیروهای عراقی باید به مرزهای خود بازمیگشتند؛ این در حالی بود که در آن زمان ایران دست برتر را داشت.
هر چند به کار بردن این اصطلاح از سوی امام خمینی (ره) دلیل دیگری هم داشت؛ «جنگ تا رفع فتنه»؛ اما برخی افراد برای پذیرش قطعنامه تلاش بسیار داشتند؛ تلاش در شرایطی که اگر قطعنامه پذیرفته میشد، دیگر جای جبران خسارتها نبود؛ «اگر آنها (خواص) تلاشی که کردند صادقانه بوده و وضعیت را آنگونه که بوده برای امام تشریح کرده باشند، خلافی مرتکب نشدهاند».
با این حال امام(ره) با به رسمیت شناختن بخشی از حقوق و خواستههای ایران در قطعنامه ۵۹۸، این قطعنامه را پذیرفت؛ اما بلافاصله پس از پذیرش این قطعنامه، منافقین با حمایت بعثیها دست به عملیاتی به نام فروغ جاویدان زدند؛ عملیاتی با محوریت خیالات و تصورات صدام؛ خیالی که میگفت کافی است منافقین به سمت تهران حرکت کنند، ملت به آنها میپیوندد و در پی آن، منافقین در تهران اعلام حاکمیت میکنند؛ اما همین خیالبافی سبب شد در عملیات مرصاد ضربات سنگینی به منافقین وارد شود و همین شکست سبب شده بود که برای آتش بس اشتیاق نشان دهند.
با این که در پذیرش این قطعنامه دیدگاههای مختلفی وجود دارد، اما بر اساس اعتقاد سفیر اسبق ایران در مکزیک و استرالیا «اگر ما زودتر این قطعنامه را میپذیرفتیم، سلاح های کشتار جمعی در اختیار عراق قرار نمیگرفت، و لذا خصومت غربیها و متحدینشان با حکومت صدام صورت نمیگرفت؛ اگر دیرتر پذیرفته بودیم این سلاح میتوانست علیه ایران بکار گرفته شود»؛ به همین خاطر قدیری ابیانه کارشناس مسائل سیاسی استراتژیک به طور صریح اعلام میکند «من معقدم که مسئولین آن زمان نسبت به این موضوع اطلاع و آگاهی داشتند و اگر هم اطلاع نداشتند، زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ زمان مناسبی بود».
قدیری ابیانه به این خاطر زمان پذیرش قطعنامه را مناسب میداند که معتقد است «خواسته ما در جنگ این بود که پیروزی قطعی حاصل شود اما وضعیت به طوری رقم خورد که خواسته ما بر آورده نشد؛ میتوان گفت مانند صلح امام حسن (ع) و صلح حدیبیه شد».
البته به اعتقاد قدیری ابیانه در آن موقعیت «ترس بود ولی در شرایطی قرار داشتیم که پذیرش آن بهتر از ادامه جنگ بود؛ چراکه درنهایت منجر به آزادی سرزمین ما، آزادی اسرای ما و سرنگونی صدام شد».
اما امروزه هم شرایط گذشته در حال تکرار است هر چند زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ با زمان کنونی متفاوت است اما «هستند کسانی که تلاش میکنند نظرات خود را به نظام و رهبری تحمیل کنند»؛ همانگونه که در مجلس ششم ۱۲۴ نماینده به طور رسمی مسئله نوشاندن جام زهر را به رهبر انقلاب پیشنهاد دادند، اما ایشان در مقابل این تلاشها ایستادگی کردند.
اما این جام زهرها تنها در مسائل نظامی و امنیت کشور نیست بلکه هستند جام زهرهایی که از راه فرهنگ خورانیده میشوند؛ «دشمن تلاش میکند با نفوذ در مسئولین و تأثیر بر فرهنگ عمومی نظام جمهوری را از محتوای اسلامی خالی کند».
خالی کردن نظام از اسلام یا همان جدایی دین از سیاست حاصل نمیشود مگر با تأثیر در فرهنگ جامعه، به گونهای که جامعه را از فرهنگ و آرمان خود دور کند و به سوی فرهنگ و آرمان کشورهایی ببرد که با تفکرات خود همسان نیست؛ «عناصری که با پیشروی به سمت سکولار از آرمانهای انقلاب دور شدهاند و مجذوب غرب شدهاند میتوانند مفاهیم سکولار را در جامعه و نظام جاری کنند» این همان «شبیخون فرهنگی» است که قدیری ابیانه از آن یاد میکند.
اما شاید بتوان «سند ۲۰۳۰» را از نمونههای این نفوذ و تلاش برخی افراد در زمان کنونی در زمینه فرهنگ دانست؛ نمونهای که ناشی از «همسو بودن با بیگانگان» است و «دولت کنونی تلاش میکند دستورالعملهای آنها را در کشور اجرا کند» چراکه «دولت آقای روحانی، دولتی منطبق بر آرمانهای امام و انقلاب اسلامی نیست».
می گویند تاریخ تکرار می شود؛ تاریخ تکرار شده اما هنوز مردم درس عبرت نگرفته اند؛ جام زهرها پی در پی خورانیده می شوند و ولایت مجبور به صلح؛ و جای خالی عمارها، مقدادها و حبیب بن مظاهر ها به خوبی حس می شود؛ و تاریخ همچنان ادامه دارد.
نظر شما