به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری ایمنا، سیدیاسر جبرائیلی معاون پژوهش و آموزش خبرگزاری فارس و از تحلیلگران اقتصادی و سیاسی امروز در یادداشتی در روزنامه وطن امروز به انتشار اسناد کودتای 28 مرداد 32 از سوی آمریکا پرداخته است که متن کامل آن را در زیر می خوانید:
«آمریکاییها اخیرا اسناد نقش خود در کودتای 28 مرداد32 و سرنگونی محمد مصدق را منتشر کردند، اما مطلب مهمی که در واکنش به این اسناد مورد تغافل قرار میگیرد، «چرایی سرنگونی مصدق توسط واشنگتن» است. محمد مصدق با آمریکاییها رابطه بدی نداشت. اتفاقا وعده آمریکاییها را که به او گفته بودند میخواهند به دوران استعمار پایان دهند، باور کرده بود. پروژهاش این بود که با آمریکا ارتباط بگیرد و انگلیس را به حاشیه ببرد. مصدق نه به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بود، نه فعالیتهای منطقهای ثباتزدا داشت، نه در تدارک موشک بالستیک بود، نه برنامه هستهای داشت، و نه اینکه حقوقبشر آمریکایی را نقض کرده بود، اما کاخ سفید با یک کودتا او را حذف کرد.
فهم اینکه مصدق چرا سرنگون شد، نیاز به ضریب هوشی فوقالعادهای ندارد، اما کسی که در یک نقطه کور ایستاده و به عالم مینگرد و ارادهای برای دیدن ندارد، قطعا از درک این چرایی بازخواهد ماند و از آن درسی نخواهد گرفت. به قول مرحوم شریعتی، برای دیدن برخی رنگها و فهمیدن بعضی حرفها از نگریستن و اندیشیدن کاری ساخته نیست. باید از آنجا که نشستهایم برخیزیم؛ قرارگاهمان را در جهان عوض کنیم. مساله کاملا روشن است: محمد مصدق قصد داشت از همه اقتصاد و سیاست و فرهنگ ایران که در اسارت غرب بود، فقط یک قلم «نفت» را آزاد کند... و سرنگون شد!
نظام جمهوری اسلامی حتما در ابعاد و اهداف با دولت محمد مصدق قابل مقایسه نیست. «آزادی ایران» رهاورد انقلاب اسلامی است و چرا نباید آمریکا و انگلیس که تاب «آزادی نفت» را نیاوردند، با «آزادی ایران» کنار بیایند و در پی سرنگونی جمهوری اسلامی نباشند؟ به قول رهبر حکیم انقلاب، اگر فرض کنیم یک نظامی غیر نظام جمهوری اسلامی هم سر کار بود و بنا بود مستقل باشد، اینها با آن مشکل داشتند.
این است که برای تحلیل قانون تحریم سیدا(Countering Iran’s Destabilizing Activities) و طراحی نحوه مقابله با آن، باید ابتدا جایگاه آن را در این منازعه تاریخی برای استقلال یا اسارت ایران شناسایی کنیم. راقم این سطور معتقد است و برای اثبات این عقیده خود شواهد معتبری دارد که نقش سیدا در این مقطع، تضعیف قدرت دفاعی ایران با هدف کاهش ضریب امنیت کشور است که زمینه را برای اجرای عملیات و تحقق اهداف بعدی فراهم میکند.
در این قانون تحریم 140 صفحهای، بخش چهارم (SEC.4) یعنی اعمال تحریم علیه برنامه موشکی ایران، بخش پنجم (SEC.5) یعنی اعمال تحریمهای مرتبط با تروریسم علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و بخش هفتم (SEC.7) یعنی تحریم تجارت تسلیحات، برای تحلیل راهبرد آمریکا، بسیار حائز اهمیت است.
درباره تحریم علیه برنامه موشکی و ممنوعیت تجارت تسلیحات(بخشهای چهارم و هفتم تحریم سیدا)، باید توجه داشت که اگر آمریکا تاکنون به بهانههایی چون حقوقبشر و هستهای دست به تحریم کشورمان زده است، برای مشروعیتبخشی به اقدام خود، یا به منشور حقوقبشر متوسل شده و ادعای نقض آن را طرح کرده یا پیمان NPT. اما در بحث موشکی و تسلیحات متعارف، هیچ مرجع مورد اجماع بینالمللی وجود ندارد که کشوری را از تولید یا تهیه این تسلیحات منع کند. حتی قطعنامه 2231 شورای امنیت که ناظر به ادعای هستهای صادر شده، در ماده 3 از ضمیمه 2 صرفا موشکهای طراحی شده برای حمل کلاهک هستهای را آن هم برای یک مدت معین (8 سال) ممنوع کرده و در ماده 5 از ضمیمه 2، صرفا برای 5 سال تجارت تسلیحات متعارفی که سیدا تحریم کرده است را منوط به کسب مجوز مورد به مورد کرده است. به عبارت روشنتر، آمریکاییها با تحریم سیدا، نهتنها برخلاف قطعنامه 2231 سازمان ملل عمل کردهاند، بلکه پروژه جدیدی را آغاز کردهاند که تسلیحات دفاعی متعارف ایران را هدف قرار داده است و آشکارا تضعیف قدرت نظامی ایران را در عین تقویت قدرت خود و همپیمانان منطقهایشان پیگیری میکنند.
این پروژه هیچ معنای دیگری جز فراهم کردن شرایط یک درگیری نظامی بیدردسر با ایران ندارد.
بخش پنجم یعنی اعمال تحریمهای مرتبط با تروریسم علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در همین چارچوب باید تحلیل شود. هدف غایی آمریکا از تحریم سپاه، ایجاد یک شکاف میان امنیت و معیشت در ایران و تشدید این شکاف از طریق یک شبکه همکار در ایران است که «رکس تیلرسون» اخیرا از آنان به عنوان ابزارهای داخلی سرنگونی جمهوری اسلامی نام برد. کسانی که ادعا میکنند تحریم سیدا اقتصادی نیست، در واقع در حال ایفای نقش در این پازل هستند. تحریم سیدا علیه سپاه در واقع تعطیلی سپاه و قطع هرگونه رابطه اقتصادی و غیراقتصادی آن با هر فرد و نهادی در داخل و خارج ایران را دنبال میکند که نتیجه عملی آن، همچون سلاح انداختن و خارج کردن زره از تن در میانه میدان جنگ و رفتن به استقبال مرگ است!
یک نکته جالب درباره تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این است که در متن قانون تحریم، اشاره شده است تحریمهایی که علیه افراد حقیقی و حقوقی مورد نظر فرمان اجرایی 13224 اعمال میشود، علیه سپاه نیز اعمال شود. فرمان اجرایی 13224 با هدف ممنوعیت هر نوع همکاری با سازمانهای تروریستی صادر شده و رئیسجمهور آمریکا این اختیار را دارد افراد و نهادهایی را که تروریست تشخیص میدهد، به این لیست افزوده و تحریم کند. آیا دولت آمریکا نمیتوانست بدون اینکه حتی قانون سیدا وجود داشته باشد، سپاه را وارد لیست 13224 کرده و به عنوان یک سازمان تروریستی هرگونه همکاری را با آن منع کند؟ چرا ترامپ از اختیارات خود برای اطلاق عنوان سازمان تروریستی برای سپاه استفاده نکرده و حتی قانون سیدا نیز نمیگوید سپاه یک سازمان تروریستی در ردیف سازمانهای لیست شده در 13224 مانند داعش، القاعده و... است، بلکه خواستار اعمال همان تحریمها علیه سپاه شده است؟ یعنی سپاه بدون وارد شدن در لیست سازمانهای تروریستی، مشمول تحریمهای اعمال شده علیه این نوع سازمانها شده است. علت این اقدام روشن است. آمریکا در واقع براساس اصل عام «برابری حاکمیتها» در حقوق بینالملل، امکان اطلاق عنوان تروریست به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که نیروی نظامی رسمی جمهوری اسلامی ایران است را ندارد.
تحریم سیدا به شیوهای مضحک تلاش کرده اصل برابری حاکمیتها را دور بزند اما روشن است که این اقدام از منظر حقوق بینالملل مردود است و از طرف جمهوری اسلامی ایران در دادگاه بینالمللی باید پیگیری شود. اروپاییهایی که امروز ادعای انزوای آمریکا را مطرح میکنند و به آقای ظریف وعده و وعید میدهند، چرا در این باره سکوت اختیار کردهاند؟ چرا بیانیهای درباره مردود بودن این اقدام سنای آمریکا صادر نمیکنند و به استناد اصل برابری حاکمیتها، غیرقانونی و باطل بودن این تحریم را مطرح نمیکنند؟
تحریم سیدا پیامهایی روشن برای دولت آقای روحانی، و نسبتهایی روشن با برجام، قطعنامه 2231 و حتی اصول عام حقوق بینالملل دارد.
پیام روشن تحریم سیدا برای دولت آقای حسن روحانی این است که «هزینه سازش» برابر است با خسارت بعلاوه بقای تحریمهای گذشته بعلاوه تحریمهای جدید. آقای روحانی انشاءالله متوجه شده است که آمریکا دشمن است و با دشمن نمیتوان بازی برد- برد انجام داد. راهکار مقابله با این دشمن، پناه بردن به آغوش او نیست. مقاومسازی اقتصاد، کاهش وابستگی به شبکه اقتصادی تحت سلطه آمریکا و خلق فرصتهای جدید در عرصه بینالمللی برای مقابله با ظرفیتهای اقتصادی تهاجمی آمریکا، سیاستی است که 4 سال آقای روحانی آن را معلق و معطل برجام نگه داشته است. قرار گرفتن روسیه در قانون تحریمی سیدا در کنار ایران، فرصتی است که باید از آن استفاده کرد. آقای روحانی و تیمشان انشاءالله یک بار سخنان و مواضع منتقدان در طول مذاکرات را خواهند خواند تا ببینند درباره وضع امروز چقدر هشدار داده شد و بابت ناسزاهایی که به منتقدان گفتند، توبه خواهند کرد. انشاءالله درباره نگاه متوهمانه خود به آمریکا و نظام بینالملل تجدیدنظر خواهند کرد و منبعد محاسباتشان را روی فرش واقعیت انجام خواهند داد. آقای حسن روحانی اگر تاکنون از این مهم غفلت کردهاند، قرارگاهشان را در جهان عوض کنند، واقعیات را ببینند و از سرنوشت محمد مصدق درس عبرت بگیرند. آقای روحانی یک عذرخواهی به ملت ایران بدهکارند. عذرخواهی بابت اعتمادی که به دشمن کردند و خساراتی که به کشور زدند.
درباره نسبت سیدا با قطعنامه 2231 سازمان ملل اشاره کردیم که نقض صریح مفاد 3 و 5 از ضمیمه دوم این قطعنامه است. درباره اصل برابری حاکمیتها نیز اعمال تحریمهای سازمانهای تروریستی علیه سپاه یک نقض فاحش است. اما تحریم سیدا با برجام نیز نسبت روشن دارد. بند 26 برجام صراحت دارد که آمریکا از اعمال مجدد تحریمهای متوقف شده در ضمیمه دوم خودداری خواهد کرد. در انتهای همین بند تصریح شده است اگر این تحریمها مجددا اعمال شود، ایران این اقدام را زمینهای برای توقف تعهدات خود در برجام قلمداد خواهد کرد. سکوت و رضایت به بدعهدیها و نقض عهدهای آمریکا توسط دولت آقای روحانی، واشنگتن را مطمئن کرده است که هر بلایی بر سر برجام بیاورد، برجام در ایران دست نخواهد خورد. این محاسبه از واکنش ایران به دست دولت آقای روحانی باید تغییر یابد. تحریم سیدا با توجه به فضای ناامنی که برای شرکای اقتصادی ایران ایجاد میکند، ناقض بند 29 برجام نیز هست که اروپاییها و آمریکاییها طی آن متعهد شدهاند از هر اقدامی که هدف از آن تحت تاثیر قرار دادن عادیشدن رابطه تجاری و اقتصادی با ایران است، خودداری کنند. خلاصه کلام ما این است که در واکنش به سیدا، تا آنجا که به برجام مربوط است، بند 3 مصوبه مجلس و بند 36 برجام باید اجرا شود.
آمریکا و شرکای آن در طول 40 سال گذشته راههای متعددی را برای تصرف مجدد ایران و تسلط بر آن آزموده و شکست خوردهاند. تحریم سیدا، یک فاز جدید از پروژه براندازی جمهوری اسلامی ایران است که بدون هیچ بهانه روشنی، قدرت متعارف دفاعی ایران را هدف گرفته و به دنبال ایجاد زمینهای برای وارد آوردن یک ضربه سنگین نظامی پس از خنثیسازی توان دفاعی ماست. در برابر این پروژه باید هشیار بود.»
نظر شما