زنده بودن، فاصله گهواره تا گور است و زندگی کردن فاصله زمین تا آسمان

به مناسبت سالروز شهادت شهید مدافع حرم عباس دانشگر مروری اجمالی بر زندگی نامه این شهید بزرگوار خواهیم داشت.

به گزارش گروه پایداری خبرگزاری ایمنا، عباس دانشگر در۱۸/۲/۱۳۷۲ دریک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود او در دوران تحصیل همواره جزء شاگردان ممتاز کلاس بود.

عباس پس از به پایان رساندن تحصیلات در دوره متوسطه به منظور ارتقای سطح علمی خود در آزمون مهندسی کامپیوتر شرکت کرد و توانست با رتبه ای بالا در این آزمون قبول شود وی به دلیل عشق وعلاقه ای که به سپاه پاسداران داشت همزمان در آزمون ورودی دانشکده افسری امام حسین هم شرکت کرد و در ان آزمون نیز قبول شد و با توجه به علاقه اش به خدمت به اسلام داشت تصمیم گرفت این راه را برای ادامه زندگی خود برگزیند.

وی در تاریخ۵/۷/۱۳۹۰ وارد دانشکده افسری امام حسین شد، بعد از سپری کردن دوره آموزش افسری به دلیل انجام فعالیت های فرهنگی مورد توجه فرماندهان قرار گرفت و در دفتر فرماندهی مشغول به کار شد.

عباس در حالی که تنها ۴۰ روز از نامزدیش میگذشت با توجه به علاقه ی شدیدی که داشت و پس از بارها تلاش برای اعزام بلاخره موفق شد به سوریه برود و در جبهه های حق علیه باطل در برابر تکفیری ها بایستد.

عباس دانشگر پس از انجام مجاهدت های فراوان سرانجام در تاریخ۲۰/۳/۱۳۹۵ در حالی که با همرزمانش در ماشینی درحال حرکت بودند هدف موشک تاو داعشی ها قرار میگیرد و به درجه رفیع شهادت نائل می آید.

برادر شهید عباس دانشگر در خصوص او اینگونه می گوید : برادرم از کودکی بچه هیئتی بود و عشق امام حسین(ع) در دلش بود و هر جایی می‌دید مراسم سینه‌زنی برای سیدالشهدا(ع) برقرار است خودش را به آنجا می‌رساند. عباس از ۱۹ سالگی به مطالعه کتاب‌های دینی روی آورده بود. طوری که همیشه جوابگوی سؤالات دیگران در این زمینه می‌شد. در خانواده‌مان من معمولاً به سؤالات دینی جواب می‌دادم اما یک جایی دیگر من در مقابل دانایی او کم می‌آوردم، مطالعه زیادی داشت. به نماز اول وقت خیلی اهمیت می‌داد و تمام تلاشش این بود که به جماعت نماز بخواند. از طرف دیگر بسیار مهربان بود و هر وقت سمنان می‌آمد به خواهرمان سرمی‌زد و به من که برادر بزرگ‌ترش بودم کمک می‌کرد.

شهید دانشگر در آخرین نامه خود به نامزدش اینگونه می نویسد: عزیزم دوستت دارم دعا می کنم امتحاناتت را به خوبی پشت سر بگذاری و حالت هرروز از دیروز بهتر باشدمن هم به یادت خواهم بود امیدوارم تو هم من را یاد کنی امیدوارم فاصله جسم هایمان فاصله قلبهایمان را به هم نزدیک تر سازد تا بتوانیم ظرفیت عاشق شدن را پیدا کنیم. شنیدی می گویند زنده بودن فاصله گهواره تا گور است و زندگی کردن فاصله زمین تا آسمان، امیدوارم هر روز آسمانی تر شوی تو هم مرا دعا کن. خداوند قلب هایمان را به رنگ خود درآورد و پاکمان کند.

این شهید بزرگوار در وصیت نامه خود می نویسد: خر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفره ی آنان هم نیستم،  شهید شهادت را به چنگ می آورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام می رسد اما من چه! سیاهی گناه چهره ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده، حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر،  من سکون را دوست ندارم.  عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است، سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده،  انسان کر میشود،  کور میشود، نفهم میشود، گنگ میشود و باز هم زندگی میکند. بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را، انسان بی هوش نمیکشد،  انسان خواب نمیفهمد،  درد را، انسان با هوش و بیدار میفهمد.  راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده ام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم.  قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟  

خدایا تو هوشیارمان کن،  تو مرا بیدار کن، صدای العطش میشنوم صدای حرم می آید گوش عالم کر است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد.  مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم، روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم.

الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم، مرده ام تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم تو بیدارم کن.  خدایا! به حرمت پای خسته ی رقیه (س) به حرمت نگاه خسته ی زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج) به ما حرکت بده.  

کد خبر 306188

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.