به گزارش ایمنا، در بسیاری از کتابهای تاریخی نام پرآوازه الله وردی خان گرجی آورده شده و وی را یکی از سرداران نامی و فداکار و کاردان شاه عباس دانسته اند. او در آغاز ارمنی و از مردم گرجستان بوده است. در جوانی به غلامی فروخته می شود و پس از آن که چند بار از مولایی به مولای دیگر منتقل می گردد، سرانجام به خدمت شاه طهماسب اول در می آید و در حلقۀ غلامان وی قرار می گیرد، و در همین هنگام است که دین اسلام را می پذیرد و مسلمان می شود و چون جوانی صدیق و فداکار و عاقل بوده، از همان دوران به منسب "قوللر آقاسی" یعنی به مرتبه ریاست و سرداری غلامان خاص شاه ارتقا مقام می یابد. در زمان شاه عباس اول در سال ۱۰۰۴ هجری وی بار دیگر به مقامی بالاتر دست می یابد و با وجود سرداران قزلباش و به مقام امیر الامرایی نایل می شود و حکومت ایالت فارس و سپهسالاری ایران را بدست می آورد. در ادامۀ این عناوین به افتخار حکومت کهکیلویه هم نایل می گردد.
الله وردی خان سرداری دلیر و کاردان و با تدبیر بوده و در اطاعت و فرمانبرداری از شاه نیز اخلاص و صفای باطنی خویش را نشان می دهد. او در مدت خدمتگزاری خود بارها با نیروهای عثمانی به مبارزه می پردازد و در جنگ های داخلی نیز سراسر اقلیم فارس را نیز به تصرف در می آورد و بر طوایف افشار و بختیاری که در مناطق کهکیلویه و سایر نقاط فارس سر به شورش و طغیان برداشته بودند، غالب و پیروز می گردد و تا سال ۱۰۱۰ هجری تمام ولایت لار و سواحل دریای عمان و جزایر بحرین را نیز به تصرف در می آورد و ضمیمه حکومت صفویه می نماید. شاه عباس نسبت به آنان که به او خدمت می کردند عنایت ویژه ای داشته و همواره بین خادم با افراد خائن و بی خاصیت فرق زیادی قائل بوده. صاحب تاریخ خلد برین در این باره بیان می دارد که "شاه عباس، الله وردی خان را از همه سرداران بزرگ ایران از همه عزیزتر و گرامی تر می داشت و چون پیر بود همیشه او را پدر خطاب می کرد. هیچ یک از سرداران با او در مقام و مرتبت برابر نبود و او با سی هزار سوار مجهز و جنگ ازموده که در اختیار داشت، بر تمام ولایات جنوب ایران و سواحل و جزایر خلیج فارس حکم می راند. شاه عباس با جنگ های بزرگی که با دولت عثمانی می کرد، بیشتر به نیروی الله وردی خان متکی بود. "
در آغاز سال ۱۰۲۳ هجری قمری هنگامی که شاه عباس از فرخ آباد مازندران به اصفهان باز می گشته، الله وردی خان از فارس به پایتخت می آید تا در طی تشریفاتی به استقبال موکب ملوکانه شرفیاب گردد. شاه چون چشمش به وی می افتد، نهانی به همراهان خود می گوید: الله وردی خان مردنی است. زیرا از سیمای او آثار ضعف و ناتوانی بسیار هویدا بوده است. اتفاقا چنانکه شاه پیش بینی کرده بود، چند روز بعد امیر الامرای فارس بیمار می شود، به همان مرض در روز دوشنبه چهاردهم ربیع الثانی همان سال ۱۰۲۳ ازدنیا می رود. شاه عباس با تمام امرا و اعیان دولت جنازه ی سردار فداکار خود را تشییع می کند و در مراسم غسل و تکفین او شرکت می جوید و فرمان میدهد تا جسد او را با احترام بسیار به مشهد بفرستند و در مقبره ای که آن سردار خود در جوار امام رضا(ع) ساخته بود، به خاک بسپارند و مبلغ یکصد و پنجاه تومان نیز از مخازن شاهی برای مخارج کفن و دفن او می پردازد. شاه عباس سپس فردای آن روز به خانه پسر بزرگ الله وردی خان می رود و از امامقلی خان و سایر بازماندگان دلجویی می کند. الله وردی خان چند روز پیش از مرگ از کسی که مامور بنای مقبره او بوده می پرسد که کار آرامگاه جاویدش به کجا رسیده است. آن ساده دل در جواب می گوید "گنبد عالی و ایوانی که جهت مدفن ترتیب داده ایم، در کمال زیبایی پایان یافته و در انتظار مقدم عالی است". حاضران مجلس آن مرد را به دلیل یاوه گویی و نادانی ملامت می کنند، ولی خان می گوید: "با وی کاری نداشته باشید که این گفته از عالم غیب است و به او الهام شده، هنگام رفتن فرا رسیده است".
این تصویر قسمتی از پرده نقاشی دوره صفوی است که توسط استاد رضا عباسی(نقاش آن دوره) در تالار اصلی کاخ چهل ستون(زاویۀ شمالی ضلع غربی) به تصویر کشیده شده است. در سمت چپ مجلس، شاه عباس و سرداران وی تصویر شده اند، از جمله نفر اول که با شکمی بزرگ در کنار شاه عباس قرار گرفته، همان الله وردی خان سردار وفادار وی و یکی از نزدیکترین افراد به پادشاه می باشد.
نگاهی به تاریخچه سی و سه پل
سی و سه پل(پل الله وردی خان) بنایی منحصر به فرد از دوره صفوی است که در انتهای خیابان چهارباغ عباسی قرار دارد. این پل زیبا؛ در دوره شاه عباس صفوی با مصالحی از آجر و ساروج بر روی رودخانه زاینده رود به منظور اتصال میان شمال و جنوب اصفهان ساخته شده است. طاق نماها و ورودی های سی و سه پل که از ویژگی های مهم آن می باشند، محل عبور سواره از پیاده را جدا می کرده است. این پل که در نوع خود شاهکار بی نظیری از آثار دوره شاه عباس اول صفوی است؛ به هزینه و نظارت سردار معروف او "الله وردی خان" بنا گردیده. نام های دیگری برای این پل استفاده می شده که از آن میان می توان به "سی و سه چشمه"، "چهار باغ"، "جلفا" و بالاخره "زاینده رود" اشاره کرد. تاریخ بنای این پل را "شیخ علی نقی کمره ای" شاعر دوره شاه عباس در یک قطعه شعر به تاریخ سال ۱۰۰۵ هجری قمری ذکر کرده که این سال مقارن ایامی است که خیابان چهارباغ نیز احداث شده است. طول سی و سه پل حدود ۳۰۰ متر و عرض آن حدود ۱۴ متر می باشد و طولانی ترین پل ساخته شده بر روی زاینده رود است. این پل که چهارباغ عباسی را به چهارباغ بالا متصل می کند قبلا ۴۰ چشمه داشته اما امروز بیش از سی و سه چشمه آن باقی نمانده و بقیه آنها مسدود شده اند. در دوره صفویه مراسم جشن آبریزان یا آب پاشان در کنار این پل برگزار میشده که در سفرنامه های سیاحان اروپایی آن دوران؛ به برگزاری این جشن اشاره هایی شده است. در این جشن که در ۱۳ تیرماه هر سال برگزار میشد مردم با پاشیدن آب و گلاب روی یکدیگر در این مراسم شرکت میکردهاند. ارامنه جلفای اصفهان هم مراسم خاج شویان خود را در محدوده همین پل برگزار می کرده اند. مصالحی که در ساخت سی و سه پل به کار رفته، آجر در قسمت فوقانی و سنگ در طبقه تحتانی پل است.در طرفین پل، معبر باریک مسقفی است که در سراسر طول پل دیده میشود. سی و سه پل دارای یک پیاده رو برای گردش در بالا و یک پیاده رو در پایین است. پیاده رو پائین گذرگاه مسقفی است که میان پایههای مرکزی پل و به فاصله کمی از بستر رودخانه ایجاد شده است. این پل یکی از شاهکارهای معماری و پل سازی ایران محسوب می شود و از زیبایی و عظمت منحصر به فردی برخودار است.
نظر شما