کویر «لوت»؛ میراثی که جهانی شد

حدود یک چهارم کشور ایران را مناطق کویری تشکیل می‌دهند. این مناطق در حد فاصل میان رشته کوه‌های شمالی یا البرز و رشته مرکزی و کوه‌های خاوری قرار گرفته‌اند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، معروف ترین کویرهای ایران دشت لوت و دشت کویر است که مساحتی بیش از 360 هزار کیلومتر مربع را فراگرفته اند. در نوشته‌ های جغرافیایی از دشت لوت به ‌نام های چاله لوت و یا  دشت لوت و در نزد عوام به ‌دلیل برخی مشابهت ‌ها با دشت کویر اغلب به ‌نام کویر لوت نام برده می ‌شود. بیابان لوت پهناورترین بیابان ایران است که در بخش جنوب شرقی کویر مرکزی قرار گرفته است. بیابان لوت محدوده‌ ای بین استان‌ های خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و کرمان است. این بیابان بین دو گسل نهبندان در شرق و نای بند در غرب قرار دارد. طول آن از شمال به جنوب حدود 900 کیلومتر و غرب به شرق حدود 300 کیلومتر است. وسعت حوضه آبگیر دشت لوت، حدود 175 هزار کیلومتر مربع است که حدود یک دهم مساحت کشور را شامل می شود.
بالاترین دمای ثبت شده در کره زمین
با استناد به نقشه ثبت شده ناسا بالاترین دمای ثبت شده در کره زمین 70.3 درجه سانتی گراد در سال 2003 در منطقه ریگ یلان در شرق لوت به ثبت رسیده است. این دما هرگز در لوت تکرار نشد ولی بعد از این سال منطقه ریگ یلان تا سال 2009 بالاترین دمای هر سال زمین را به خود اختصاص داد.
بیابانی از ماسه و ریگ
دشت لوت به ‌صورت بیابان وسیع ماسه ‌ای و ریگی است. در دشت لوت حوضه‌ های محلی متعددی وجود دارد که هرکدام دسته ‌ای از رواناب‌ های سطحی اطراف را دریافت می‌ کنند. در دشت لوت پهنه‌ های کویری در داخل یا حاشیه‌ این حوضه‌ ها و یا در قسمتی از مسیر جریان ‌های فصلی و موقتی پدید آمده ‌اند. به‌طور کلی وسعت کویر در دشت لوت نسبت به زمین ‌های ماسه ‌ای و ریگی چندان زیاد نیست. از این نظر دشت لوت درست در مقابل دشت کویر قرار دارد که بیش تر وسعت آن را کویر پوشش داده است
نامگذاری بیابان لوت
هر دو کلمه کویر و لوت مصدر ترکی دارند. کویر از مصدر کویرمک یا کویریمک به معنی خشک شدن است. در ترکی به هر چیزی که خشک شود و حیات از آن سلب شود کویر گفته می شود.
لوت در ترکی به معنی سرزمین لخت، برهنه، بی آب و علف و فاقد هر گونه گیاه و جانور است لذا ترکیب دو واژه کویر و لوت بمعنی تاکید بر این موضوع است که منطقه خشک، بی آب و گیاه است. که قابلیت سکونت را در آن مشکل می سازد. البته وجود حیات در اشکال اولیه گیاهی و بقای جانوران مقاوم در برابر شرایط سخت در پهنه کویر مانع بکارگیری و تاکید بر واژه کویر بعنوان منطقه بی آب و گیاه نمی باشد. همچنین در ترکی به زمین پف کرده نیز کویر گفته می شود، که در عربی از واژه قفیر و در زبان پارسی از واژه گور یا گوران استفاده شده‌است و رویت این گونه زمین ها در کویر عادی است.
در بعضی از منابع و ماخذها بیان شده که کلمه لوت را اعراب بعد از فتح ایران در هنگام عبور از شهر خیالی کلوت بر آن گذارده اند چنین نیست و ریشه واژه کلوت، بلوچی است که از دو جزء کل و لوت بمعنی شهر لوت بوجود آمده است۰ هنوز هم در برخی نقاط استانهای سیستان و خراسان از نام کلاته به معنای آبادی و شهر استفاده می شود. به مناطق خشک، کم باران، با پوشش گیاهی اندکی و گاهی فاقد پوشش گیاهی، کم آب با اختلاف زیاد دمای روزانه، همراه با بارش های نامنظم و مقدار جزئی رطوبت بیابان اطلاق می شود۰ لذا مشخصاتی که از بیابان در نوشته ها عنوان می شود شبیه به کویر است و واژه بیابان معادل واژه پارسی کویر است.
در نوشته‌های فارسی اغلب دو کلمه صحرا و بیابان مترادف یکدیگر بکار برده شده اند. اما صحرا اسم خاص یک منطقه خشک در شمال آفریقا می باشد. از کلمه صحرا بمنظور شرح بیابانهای شمال افریقا و عربستان در جغرافیا استفاده شده است. واژه صحرا به محیط خیلی خشک، کم رطوبت، پوشش کم گیاهی، با بارندگی های اتفاقی، احاطه شده توسط کوههای بلند و مرتفع اطلاق می شود که بیشتر در بخش مرکز قاره ها واقع شده است و در معرض هر دو گونه فرسایش بادی و آبی توامان است. واژه های ربع و صحرا واژه های عربی هستند که مفهوم هر دو آنها تشریح وضعیت بیابان است. مانند صحرای عربستان و یا ربع الخالی.
پلایا یک واژه انگلیسی است که به فارسی کویر ترجمه شده است. پلایا شکلی از بیابان است که محل تجمع سیلابها و کفه های نمکی می باشد. کویر به سرزمینی اطلاق می شود که آنچنان نمک در سطح آن متمرکز شده که امکان رویش گیاه بمنظور کشاورزی و زراعت در آن وجود ندارد اما شرایط رشد گیاهان غیر زراعی و مقاوم به شوری و قلیایی در آن هست.



در زبان فارسی واژه صحرا به مفهوم بیابان نیست. واژه صحرا به ناحیه خارج از ده یا روستا ، چراگاه، کشتزار، مرغزار و منطقه خوش آب و هوای حاشیه کوهستان گفته می شود۰ لذا این تفاوت معنایی در ادبیات فارسی کاربرد واژه صحرا را بجای بیابان محدود و ناممکن می سازد. در توضیح واژه دشت از نگاه جغرافی دانان چنین آمده است که دشت سرزمین همواری است که دورتادور آن را حصاری از کوهستان فراگرفته است و اغلب یک یا چند رود در آن جریان دارد. دشت ها می توانند مرطوب و قابل زراعت باشند.
در شرح محمد ابن ابراهیم از فرار حشم غزها از کرمان به نام «لوط» اشاره شده که آن هم نامی بوده است که به شهر خیالی کلوت ها گفته می شده است. می توان نتیجه گرفت که در زمان های گذشته تمام بیابان لوت کنونی، نام لوت نداشته و تنها  بخشی از منطقه کلوت ها، «لوط» نامیده می شده است. «سر پرسی سایکس»  بدون ذکر منبعی اشاره کرده است که لوت مشتق از نام لوط پیامبر (ع) برادرزاده حضرت ابراهیم نبی (ع) است. توصیفی که از سرزمین قوم لوط در تورات و قرآن آمده است بسیار شبیه به بیابان لوت است که پس از نفرین حضرت لوط به سرزمین خشک و بایر تبدیل شده است. از سویی کلمه لوت در زبان ترکی به معنی برهنه و فاقد هر چیز است.
براساس آن چه شرح داده شد، مناسب ترین واژه ها بیابان می باشندکه با اسم خاص لوت و یا شهداد همراه شوند و از بکار بردن پیشوند های غیر متعارف مانند دشت، صحرا و پلایا باید پرهیز شود.
جاذبه ها
کلوت ها: اصطلاح محلی کلوت ها به خندق‌های بسیار عظیم که حاصل فرسایش آبی و بادی است گفته می شوند. منطقه کلوت ها از دور به خرابه‌های شهری بزرگ می‌ماند و از آن به عنوان شهر کلوخی یاد می شود.
هرم های ماسه ای مرتفع: درلوت ارتفاع برخی هرم‌ها گاه به ۴۸۰ مترمی‌رسد.
مخروط های آتشفشان: ۴۰ مخروط آتشفشان کواترنر در سطح دشت لوت وجود دارد.
کویر پا شتری: سطح این نوع زمین‌ها این طور به ‌نظر می‌رسد که پس از بارندگی زیاد خیس شده و تعدادی شتر روی آن راه رفته‌اند.
 هامادا: دشت‌هایی از ریگ، شن و پوشیده از خاک‌های ریگی که فاقدگیاه است.
پهنه‌هایی به شکل چند ضلعی‌های متعدد که حاصل قشر نمکی ضخیم و تبخیر شدید سطح زمین است.
پهنه‌های وسیع ماسه و ریگ با طیف رنگی قهوه‌ای روشن تا خاکستری و سیاه
 دشت‌هایی از گدازه‌های بازالتی چاله چاله نظیر «گندم بریان»
پوشش گیاهی
در حدود ۲۰ کیلومتری شهداد، درختان و درختچه های گز در گلدان‌ های بیابانی لوت جای گرفته ‌اند که به آن «نبکا» یا تل‌های گیاهی گفته می‌ شود. زمین ‌های بین نبکاها پوشیده از ماسه ‌است و نبکاها عموماً در سطح همواری که میزان ماسه ی آن متوسط و سطح آب زیر زمین بالا بوده و یا رطوبت موجود کافی برای حیات پوشش گیاهی باشد ظاهر می ‌شوند. عناصر تشکیل دهنده نبکا شامل ماسه– لای، رس و سلت است. نبکاهای چندین ساله و دائمی در تغییر سطح سفره آب زیر زمینی، هرزآب ها، تبخیر، تعرق و کنترل رسوبات بادی در منطقه نقش اساسی دارند.
«ربدوها» با ابعاد بزرگ‌تری از نبکاها متمایز می‌شوند. طول آنها به ۲ تا ۷ متر و عرضشان به ۱ تا ۵ متر می‌رسد. غیر از ابعاد، شکل ربدوها نیز پیچیده تر از نبکاها است. و گاهی چند مخروط را نشان می‌دهد که کنار هم قرار گرفته‌اند. مرتفع‌ترین ربدوها در لوت غربی دیده می‌شود که گاه ارتفاع آنها به ۱۲ متر می‌رسد.

آنچه که در کویر زیبا می روید ،خیال است. این تنها درختی است که در کویر، خوب زندگی می کند، می بالد و گل می افشاند و گلهای خیال، گل هایی هم چون قاصدک، آبی و سبز و کبود و عسلی ..... هریک به رنگ آفریدگارش، به رنگ انسان خیال پرداز و نیز به رنگ آنچه قاصدک به سویش پر می کشد و به رویش می نشیند./
کد خبر 239471

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.