به گزارش خبرگزاری ایمنا، وقتی همه به ظاهر بیدار و هشیار بودیم میراث فرهنگی ایران یکی پس از دیگری به نام دیگری شد و حالا خیلی تلاش کنیم شاید بتوانیم آن ها را به ثبت مشترک برسانیم. ورزش ایرانی چوگان، نان لواش، قهوه خانه، موسیقی عاشیقلار، ساز تار، همه یکی پس از دیگری به نام جمهوری های آذربایجان، ارمنستان و .. ثبت می شوند و تازه پس از ثبت متوجه این کار می شویم که اگر به خود نجنبیم، فارابی، ابن سینا، فردوسی، نظامی، ملانصرالدین، خط نستعلیق، آئین سب یلدا، جشن مهرگان، تیرگان، سپندارمذگان و بسیاری دیگر را نیز از دست خواهیم داد. حالا نوبت به غذای دلمه ایران رسیده و جمهوری آذربایجان برای ثبت ان، آستین ها را بالا زده است.
مسئولان گردشگری آذربایجان اعلام کرده اند که قصد دارند «دلمه» را به عنوان غذایی ترکی به نام خود ثبت کنند و در حال تهیه اسناد و مقدمات ثبت غذای دلمه به عنوان میراث جمهوری آذربایجان در میراث جهانی یونسکو هستند. طی دهههای آخر سده بیستم میلادی و دهههای ابتدایی سده ۲۱ میلادی به ویژه بعد از شروع به ثبت میراث فرهنگی و معنوی بشر توسط یونسکو در سال ۲۰۰۶ میلادی، تعدادی از میراث فرهنگی و معنوی ایران مورد ادعای دیگر کشورها قرار گرفت و حساسیتها بر سر ثبت نام کشورها افزایش یافت، بعضی از این میراث به عنوان میراث مشترک به ثبت رسیدند و برای تعدادی از آن ها توسط دولت ایران درخواست پیگیری و بازبینی داده شد.
بازی چوگان
جمهوری آذربایجان ورزش چوگان را با نام «چوگان و اسب آذربایجان» به نام خود به ثبت رساند، این در حالی است که بیش از 3 هزار سال است که در ایران بازی چوگان توسط پادشاهان و بزرگان این سرزمین برگزار میشود. داریوش کبیر در تخت جمشید بازی چوگان را برگزار میکرده است و میدان نقش جهان در اصفهان برای برگزاری بازی چوگان در پیشگاه شاهان صفوی طراحی شده است. در آثار شاعران بزرگی همچون فردوسی و رودکی به رواج این بازی در ایران بارها اشاره شده است.
بعد از اقدام آذربایجان بود که ایران پرونده ثبت «چوگان همراه با موسیقی و روایتگری» را برای ثبت به یونسکو ارائه داده است.
قهوه خانه
علیرغم این که «قهوه خانه» ریشه در ایران دارد و اولین قهوهخانهها در ایران در دوره صفویه در زمان شاه طهماسب در شهر قزوین تأسیس شدهاند و در زمان شاه عباس اول در شهر اصفهان گسترش یافتند، اما دولت ترکیه قهوه خانه را با نام خود در یونسکو به ثبت رساند. تاریخ قهوه خانه در ایران با دوره صفویه نزدیکی خاصی دارد . قهوه در دوره صفویه بایران آمد و قهوه خانه های بسیاری در شهرهای مختلف ایران مانند قروین و اصفهان و کشورهای همجوار ایران دایر گشت و به مراکز عمده اجتماع اهل علم و ادب تبدیل شد و در آنجا نه فقط قهوه می نوشیدند بلکه تنباکو و چپق نیز می کشیدند. در اواخر دوره صفویه چای خانه یا چای ختائی خانه نیز در ایران متداول بوده است.
نان لواش
کشور ارمنستان نان لواش را به عنوان میراث فرهنگی و معنوی کشورش در یونسکو ثبت کرد، این در حالی است که این نان با نام لَواش، لِواش و لَباش در بیشتر نقاط ایران شهرت دارد و از نانهای سنتی کهن ایرانیان است. نان لواش نان نازک تردی است به ضخامت حدود سه میلی متر که از خمیر فطیر یا خمیر «کم ورآمده» پخته میشود. این نان را نان تنوری هم میگویند. نانی را که از همان خمیر ساخته شده ولی بسیار نازک باشد، نان خانگی مینامند که پس از پخت بسیار نازک میشود. در ارمنستان و ایران این نان را لواش مینامند. در گرجستان آن را « سومخوری لواشی» یعنی لواش ارمنی میخوانند.
موسیقی عاشیقلار
موسیقی عاشیقلار که با زیبایی و حرکت و ریتمی بسیار دلنشین، قرنهاست در منطقه آذربایجان اصیل و حقیقی ـ شامل تبریز، ارومیه و اردبیل نواخته میشود و ترنم آن تار و پود وجود همه ایرانیان آذری زبان و غیر آذری زبان را به وجد و تحسین وامیدارد، با تلاشهای پیگیر و بی سر و صدای دولت اران و شروان تاریخی- آذربایجان با نام آن کشور به ثبت جهانی رسیده است. سنت عاشقی در فرهنگ ترکی آناتولی، آذربایجان و ایران در عقاید شمنی ترکان باستانی ریشه دارد. عاشقهای قدیم با لغاتی مانند بخشی، دده(روحانی) و اوزان نامیده شدهاند. انتقال شفاهی فرهنگ، ترویج ارزشها و سننن فرهنگی از جمله وظایف این صنف بود. موسیقی عاشیقی به تدریج در طی این مهاجرت بزرگ و چالشهای منتجه با ساکنین اصلی مناطق تکامل یافت. موسیقی عاشیقی پا به پای ادبیات عرفانی رشد کرد و صیقل یافت.
بادگیر
دولت امارات متحده عربی، بادگیر را به عنوان نماد کشورهای عربی به عنوان تندیس مسابقه معماری معرفی کرد و در تلاش برای ثبت این نماد به عنوان میراث معنوی و فرهنگی است. بادگیر از مظاهر و سمبلهای تمدن ایرانی است تا قبل از اختراع کولر برقی و گسترش آن در شهرهای مختلف، از آن در ابنیه مختلف مسکونی، مذهبی و خدماتی استفاده می شده است و هنوز هم میتوان باقیمانده این بادگیرها را در اقلیم گرم و مرطوب جنوب در شهرهایی مانند بندر عباس، بندر لنگه، قشم، بوشهر و اقلیم گرم خشک نواحی مرکزی مانند کرمان، نایین، یزد، طبس، کاشان، سمنان، اصفهان و حتی نواحی جنوب شهر تهران مشاهده نمود. هر زمان صحبت از کولرهای سنتی به میان میآید، بدون شک بادگیرها بویژه بادگیرهای یزد با آن شکل بخصوص و چوبهایی که بر سر دارند، اولین تصویری است که به ذهن متبادر میشود؛ ابتکاری که کویرنشینان با استفاده از آن به مقابله با گرما رفتند و در طول سالیان متمادی توانستند با این ابزار ساده بر آفتاب سوزان کویر غلبه کرده و در گرمترین روزهای سال بدون استفاده از کوچکترین ابزاری که نمادی از فناوری باشد، خنکای نسیمی دلنشین را به داخل خانههای خود بیاورند. در خانهها هوای خنک از بادگیر که نوع ابتدایی تهویه مطبوع به شمار میرود، به اتاقهای طبقه همکف یا زیرزمینها فرستاده میشود. بادگیرها از عناصر و سمبلهای معماری ایرانی هستند، ولی امروزه در بسیاری کشورهای خاورمیانه کپیبرداری واستفاده میشوندکه نمونه آن امیرنشین کوچک دبی است.
شب یلدا
«یلدا» را بلندترین شب سال میدانند. باستانشناسان اما معتقدند شب یلدا در چهارچوب تقویم و گاهشماری ایرانیان ثبت شده و قدمت این آیین به ۷ هزار سال قبل میرسد. آنها به ظروف سفالی دوره پیش از تاریخ اشاره میکنند که نقوش حیوانی ماههای ایرانی مانند قوچ و عقرب در چهارچوب تقویم ایرانی حک شده است. در کتیبه بیستون و سایر کتیبههای دوره هخامنشی، از هر دوازده ماه سال ایرانیانیان نام برده شده است، هم چنین با توجه به اسطرلابها که نمادی از گاهشماری ایران باستان و دوره اسلامی است و همچنین دیگر مدارک باستانشناسی، شب یلدا در چهارچوب تقویم و گاهشماری ایرانیان ثبت شده است. با همه اینها، «شب چله (شب یلدا)» به نام کشور آذربایجان در حال ثبت است.
تارنوازی
هنر اجرای آذربایجانی تار (ساخت و نواختن آذربایجانی تار) توسط جمهوری آذربایجان در یونسکو به ثبت رسید. جمهوری آذربایجان در پی آن است تا «آئین شب یلدا» که یکی از آئینهای باستانی و ملی ایران با قدمتی ۸ هزار ساله است را با نام خود ثبت کند. تار در لغت ایرانی به معنی زه، سیم و از لحاظ سازشناسی از گروه سازهای زهی مضرابی است. بنابر روایتی، ساز تار از زمان فارابی موسیقیدان معروف ایرانی وجود داشته و بعد از وی توسط سفی الدین ارموی و دیگران به سمت کمال پیش رفته است. تار از جمله سازهای زهی مضرابی است که در ساخت آن از چوب، پوست، استخوان، زه، استفاده میشود. تار یکی از مهم ترین سازهای موسیقی کلاسیک(سنتی) ایران است و از حدود 200 سال پیش، از آن به عنوان یکی از سازهای اصلی موسیقی ایرانی نام برده شده است.
موسیقی خراسان شمالی
حتی با توجه به اینکه خوانندگان «موسیقی بخش های خراسان شمالی» به زبان ترکی تکلم میکردند، کشور جمهوری آذربایجان قصد ثبت موسیقی مقامی خراسان را داشت که در پی دریافت نامهای از یونسکو، ایران مدارک مورد نیاز را آماده کرد و آن را به ثبت رساند.
جنگل کاسپینی-هیرکانی
همچنین جمهوری آذربایجان درخواستی را مبنی بر ثبت جهانی جنگل «کاسپینی-هیرکانی» به یونسکو ارائه کرد. اما با توجه به این که سهم جمهوری آذربایجان تنها ۲۰ هزار هکتار است و سهم ایران ۲ میلیون هکتاری میباشد، ثبت جهانی این اثر به تنهایی به نام آذربایجان ممکن نیست. پس از آن مقامات فرهنگی ایران پیشنهادی را به آذربایجان ارائه دادند مبنی بر ثبت مشترک این اثر طبیعی و تاکنون این امر به دلیل اختلافات دو طرف میسر نشده است، زیرا علیرغم قوانین یونسکو مبنی بر ثبت اسامی کشورهای دارای آثار تاریخی و طبیعی مشترک به ترتیب حروف الفبا در اسناد مکتوب خود، ایران مخالف ثبت نام آذربایجان پیش از نام ایران در سند این اثر است.
خط نستعلیق
شنیدهها از اقدام کشور ترکیه برای ثبت جهانی « خط نستعلیق» به نام این کشور حکایت دارد، از سوی دیگر، خط نستعلیق در پاویون امارات متحده عربی در اکسپوی 2015 میلان بهعنوان هنر آن کشور معرفی و هیچ اشارهای هم به سابقه و ریشه تاریخی این هنر در ایران نشده است. این در حالی است که رئیس شورای عالی انجمن خوشنویسان ایران از تلاشها برای ثبت جهانی خط نستعلیق ایرانی با همکاری یونسکو خبر داده است. اما باید در این زمینه از ترکیه پیشی گرفت. خط نستعلیق، هنر شناسنامهای ماست و تنها دستساخته بشر در طول اعصار بهشمار میآید که ساختار زیباییشناختی آن بر اساس نسبتهای طلایی است. خط نستعلیق و شکستهنستعلیق آیینه تمامنمای ذوق ایرانی است و این دو خط از هم جداشدنی نیستند.
شیر ایرانی
«شیر ایرانی» تنها در پارک ملی« گیر» هند به صورت طبیعی زندگی میکند و مسئولان دولت هند برای تغییر نام علمی شیر ایرانی به شیر هندی تلاش میکنند.
مصادره مفاخر ایران
در سال ۲۰۰۷ ثبت پرونده جهانی هشتصدمین سال تولد مولوی با نام « مولانا جلالالدین بلخی رومی» توسط کشور ترکیه انجام شد و این دولت در تلاش است که مولوی را به عنوان شخصیتی از کشور ترکیه در یونسکو به ثبت برساند. ایرانیان، ترکها، عربها، افغانیها، قفقازها، هندیها، پاکستانیها و بوسنیاییها عقیده دارند « ملانصرالدین» متعلق به فرهنگ آن کشور است. دولت ترکیه مدعی است که سنگ قبر ملانصرالدین در منطقه آک شهیر در نزدیکی قونیه پیدا شدهاست و قصد دارد این شخصیت را به عنوان یکی از مفاخر ترکیه ثبت کند.
« ابن سینا»، پزشک و شاعر ایرانی نیز مورد ادعای کشورهای همسایه است، علاوه بر ترکیه، کشور اربکستان ابنسینا را ازبک میخواند. هم چنین دولت امارات متحده عربی جایزه اختراعات و ابداعات با نام ابنسینا را به صورت سالانه به مخترعین اهدا میکند و روبات ابنسینا با لباس عربی نیز ساخته شد.
« شهرزاد قصهگو» زنی ایرانی است که به دلیل نقش کلیدی اش در داستانهای هزار و یک شب که قصهای است که ابتداییترین نسخه آن به زبان عربی موجود است و نسخه فارسی آن در دسترس نیست، از این رو در سطح جهان شهرزاد را نیز به عنوان فردی عرب میشناسند و شیخ نشینان حوزه خلیج فارس درصدد ثبت این شخصیت با نام کشور خود در یونسکو می باشند.
در مراسم بزرگداشت انتخاب «عزنین» به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳، وزیر و سفیر افغانستان،« فردوسی» را برخاسته از افغانستان دانست و «بیهقی» را به غزنین در افغانستان نسبت داد و اگر براحتی بگذریم، فردوسی و بیهقی نیز از دست می روند. رئیس فرهنگستان هنر قزاقستان، ملیت « فارابی» را قزاقستانی دانسته است. از سوی دیگر رادیو و تلویزیون دولتی کشور ترکیه با انتشار گزارشی نسبتاً مفصل از معتقدان به ایرانی بودن این فیلسوف بزرگ انتقاد کرده و تأکید کرده است که این شخصیت علمی، ترک بوده است.
روزنامه القبس چاپ کویت « عمر خیام» را دانشمند و ریاضیدان عرب و ستارهشناس ایرانی معرفی کرد و طی مقالهای بیان کرد که وی شاعر نبوده و شعرهایش را دیگران برایش سرودهاند. دولت جمهوری آذربایجان اشعار کاشیکاریشده فارسی بر روی بدنه مقبره «نظامی» که به فارسی بودند را با اشعار ترکی جایگزین کرد و سفیر جمهوری آذربایجان در لندن به معرفی نسخه خطی خمسه نظامی گنجوی، به عنوان اثر فرهنگی ایرانی، در کتابخانه ملی انگلستان اعتراض کرد.
جمهوری آذربایجان سالیانی ست که در رابطه با تحریف نظامی گنجوی ادعاهای غیرعلمی مطرح میکند. آذربایجان با نصب مجسمه او در میدان های مختلف جهان، آن را شاعر آذربایجانی و غیرایرانی معرفی کند. پردهبرداری از مجسمهای از نظامی گنجوی در شهر رُم با عنوان « شاعر آذربایجانی» باید ما را به خود بیاورد تا در برابر چنین تحریفهایی واکنش نشان دهیم. در سال ۲۰۱۳ میلادی، پایگاه جستجوگر گوگل، به مناسبت ۸۱۲ امین سالگرد تولد «خواجه نصیرالدین طوسی»، تصویری از وی در وب سایت خود گذاشت که در آن بر ایرانیتبار بودن این دانشمند تأکید شده بود، و این اقدام واکنشهایی مخالفی را در کشورهایی عربی درپیداشت. شبکه تی آرتی ترکیه طی برنامهای «ابوریحان بیرونی» و «فارابی» و «ابن سینا» را به عنوان مفاخر تاریخی ترکیه معرفی کردهاست. « پوریای ولی» با نام اصلی مسعود خوارزمی، یکی دیگر از مفاخر ایرانزمین است که به دلیل ناآگاهی به دست فراموشی سپرده شده است. افغانستان برای ثبت ملی و ادعای مقبره پوریای ولی اقدام به سندسازی کرده است و این در حالی است که مقبره پوریای ولی در شهر خوی قرار دارد.
برای فرزندانمان، تاریخ ایران را چگونه بیان خواهیم کرد؟!
طبق کنوانسیون مصوب سال 2003 در یونسکو، برای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس، این میراث به رسوم، بازنماییها، تجلیات، دانشها، مهارتها و نیز ابزارها، اشیا، دستساختهها و فضاهای فرهنگی مرتبط با آنها گفته میشود که جوامع، گروهها و در برخی موارد افراد، به عنوان بخشی از میراث فرهنگی خود میشناسند. این میراث از نسلی به نسل دیگر منتقل و پیوسته توسط جوامع و گروهها در پاسخ به محیط، تعامل با طبیعت و تاریخشان بازآفرینی میشود و حس هویت و تداوم را برایشان به ارمغان میآورد و به این ترتیب احترام به تنوع فرهنگی و خلاقیت بشری را ترویج میدهد.
حال باید منتظر بود، عملکرد سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را در حفظ و ثبت دیگر میراث ملموس ایران زمین که به ثبت جهانی نرسیدهاند، از جمله جشن مهرگان، سپندارمذگان، جشن سده، آیین چله یا یلدا، خط نستعلیق و شکسته نستعلیق و ریحان و ...، جشن تیرگان، موسیقی زیبا و باشکوه کردی، خراسانی، مازندرانی، گیلکی، بلوچی و ...، شاهنامه فردوسی، خمسه و پنج گنج نظامی گنجوی، منظومه بزرگ شهریار- حیدر بابا سلام و ... چگونه خواهد بود؟ آیا باید آن قدر دست روی دست بگذاریم که باز هم همسایگانی که هر یک خود بخشی از حوزه فرهنگی ایران بزرگ به شمار میروند، میراث ما را به نام کشور خود به ثبت جهانی برسانند و به آن مباهات کنند؟ فراموش نکنیم که میراث فرهنگی ملموس و غیر ملموس ایران سند هویت و شناسنامه ملت کهن ماست؛ شناسنامهای که اگر گم یا ربوده شد، دیگر به جای آن المثنی صادر نمیشود. انگار که ما باید هر بار به دنبال کشورهای دور و اطراف بدویم و ببینیم چه چیزی را میخواهند ثبت جهانی کنند و سهم خودمان را از تلاشی که ایشان آغاز کردهاند، بجوییم. حال باید منتظر ماند و تلاش ایران را برای بازپس گیری « غذای دلمه» به نظاره نشست./
قصه میراث فرهنگی ما پر غصه است و آنان که دستی در این کار دارند به فرصت های از دست رفته تأسف می خورند.
کد خبر 230168
نظر شما