حکیمی که هیچ گاه در زی اهل علما در نیامد و به تن پوشی روستایی بسنده کرد

خبرگزاری ایمنا: محمدرضا فرزند شیخ ابوالقاسم در سال ۱۲۳۴ ه. ق. در شهرضای اصفهان متولد شد پدرش شیخ ابوالقاسم قمشه ای از فضلاء و علماء این شهر بود.

به گزارش خبرنگار ایمنا از شهرضا، علما، عرفا و مشاهیر ایران زمین در هر خطه و گوشه ای از این پهنه اهورایی که زاده شده و طی مدت عمر کرده باشند، ماحصل عمر آنان چیزی جز شکوه و بزرگی و خدمت نیست و از جانب ما این تنها سر تعظیم است که بر آستان بلند آنها فرود می آید.
سخن شگرف حافظ، شهد نوشین کلام سعدی، فکر بلند ابن سینا و نبوغ فارابی و دست پرورده هزاران گوهر صدف دانش در این مرز و بوم همه از این نوعند.
در شهرستان شهرضا نیز کم نیستند بزرگ مردان و زنانی که حیات آنان مصداق بارز شجره طیبه بوده و خامه بر دست، گاه نگارش گویی القایی وحیانی بر ضمیر آنان رفته که اینگونه عقل مسحور گفتارشان می شود.
حکیم صهبای قمشه ای از دودمان این سلسله طلایی است. محمدرضا فرزند شیخ ابوالقاسم در سال ۱۲۳۴ ه. ق. در شهرضای اصفهان متولد شد، پدرش از فضلاء و علماء در قمشه بود.
حکیم قمشه ای در جوانی برای تحصیل به اصفهان مهاجرت کرد و از محضر میرزا حسن نوری و ملا محمدجعفر لنگرودی بهره مند شد و سال‌ها در اصفهان عهده دار تدریس فنون حکمت بود.
از جمله همدرسان وی می توان حاج ملاهادی سبزواری اشاره کرد.
حکیم قمشه ای در اوج شهرت آقاعلی حکیم مدرس زنوزی و میرزا ابوالحسن جلوه به تهران آمد و با آنکه مشرب اصلیش صدرائی بود، کتب بوعلی را تدریس کرد و بازار میرزای جلوه را که تخصصش در فلسفه بوعلی بود شکست به طوری که چنین معروف شد.
(جلوه از جلوه افتاد) حکیم قمشه ای هرگز جامه روستائی را از تن دور نکرد و درزی و جامه علما در نیامد. 
مرحوم جهانگیرخان قشقائی که سال‌ها شاگرد او بوده است نقل کرده که به شوق استفاده از محضر حکیم قمشه ای به تهران رفتم، همان شب اول خود را به محضر او رساندم، وضع لباس‌های او علمایی نبود، به کرباس‌فروش‌های سده می مانست، حاجت خود را بدو گفتم، گفت میعاد من و تو فردا در خرابات. 
خرابات محلی بود در خارج خندق (قدیم) تهران و در آنجا قهوه خانه ای بود که درویشی آنرا اداره می کرد، روز بعد اسفار ملاصدرا را با خود بردم، او را در خلوتگاهی دیدم که بر حصیری نشسته بود. 
اسفار را گشودم او آن را از بر می خواند سپس به تحقیق مطلب پرداخت، مرا آن چنان به وجد آورد که از خود بی خود شدم، می خواستم دیوانه شوم. 
حکیم حالت مرا دریافت گفت"آری قوت می بشکند ابریق را"، حکیم قمشه ای از ذوق شعری عالی، برخوردار بود و به "صهبا " تخلص می کرده است، این اشعار نمونه ای از شعرهای این بزرگوار است. 
آن خدای دان همه مقبول و نا مقبول ***من رحمة بدا و الی رحمة یؤل
از رحمت آمدند و به رحمت روند خلق ***این است سر عشق که حیران کند عقول
خلقان همه به فطرت توحید زاده اند ***این شرک عارضی بود و عارضی یزول
گوید خرد که سر حقیقت نهفته دار ***با عشق پرده در، چه کند عقل بوالفضول
یک نقطه دان حکایت ما کان و ما یکون*** این نقطه گه صعود نماید گهی نزول
جز من کمر به عهد امانت نبست کس ***گر خوانیم ظلوم و گر خوانیم جهولعارف حكیم الهی 
محمدرضا قمشه ای از حكمای اربعه تهران است كه مدرس عرفانی و حكمی خاص خود را بر مبنای آثار محی الدین عربی و شارحانش و مشرب صدرایی تشكیل داده است. 
وی انتقال دهنده مكتب عرفانی اصفهان به حوزه ی تهران بوده، و فتح باب عرفانیات در تهران از وی آغاز شده است. 
می گویند سلسله اساتیدش به ملاعلی نوری و آقامحمد بیدآبادی و سپس تا ملاصدرا و از وی تا شیخ الرییس ابن سینا می رسد، وی بیشترین استفاده را از محضر آقا سیّدرضی لاریجانی برد. 
لاریجانی در تأیید این مطلب، در مقایسه حاج محمد جعفر لاهیجی لنگرودی با آقا سیدرضی لاریجانی از آقا محمدرضا قمشه ای نقل شده است كه «در اصفهان نزد حاج ملامحمدجعفر لنگرودی آغاز به خواندن شرح فصوص نمودیم و چون لاهیجی تسلط كامل به تدریس این كتاب نداشت به سراغ سید رضی مازندرانی لاریجانی رفتیم و نزد او آغاز به قرائت شرح فصوص کردیم، او از اینكه ما او را بر حكیم لاهیجی ترجیح داده ایم با حالتی نگران گفت: تدریس شرح فصوص كار قلندریست و حاج ملامحمدجعفر حكیم است نه قلندر. او پس از تحصیل حكمت نزد آقا میرزاحسن نوری و حاج محمد جعفر لاهیجی، شروع به تحصیل در عرفان نظری و آثار محی الدین و صدرالدین قونوی نزد آقا سیدرضی لاریجانی می كند و پس از استاد بركرسی تدریس عرفان و آثار محی الدین عربی می نشیند. 
پس از هجرت آقا محمدرضا از اصفهان به تهران، در واقع می توان گفت كه مكتب عرفانی اصفهان از دو طریق به حوزه تهران منتقل می شود، یكی از طریق آقا سیّدرضی كه فضل تقدم و استادی بر شاگرد دارد و دیگری عارف حكیم آقای محمدرضا قمشه ای است. 
آقای محمدرضا قمشه ای تا سن 62سالگی در اصفهان مشغول تدریس حكمت متعالیه و عرفان بود و از آخرین بازماندگان سلسله اساتید حكمت و عرفان در مكتب اصفهان شمرده می شود.
آثار رساله ولایت، رساله ای است ذیل فص شیثی فصوص الحكم؛ در این خصوص استاد آشتیانی روایت می كنند كه: «در فص شیثی در بحث "ولایت" و تقسیم آن به ولایت مطلقه و مقیده، استاد زمان خود، آقا محمد رضا، در رساله جداگانه - به ایراد مناقشه و اشكالات عمیق و دقیق بر كلمات شارح در مسئله ختم ولایت پرداخته و اثبات كرده است كه خاتم ولایت مطلقه آدم الاولیاء، علی بن ابی طالب، است، و دیگر اولیای محمدیین. ولایت وارثان ولایت محمدیه موهوبی است، مانند اصل نبوت مطلقه و صاحبان مقام و مرتبه نبوت، نبوت آنها موهوبی است و آنان بی نیاز از معلم بشری هستند» رساله موضوع الخلافة الكبری، رساله در شرح حدیث زندیق، رساله فی الفرق بین الاسماء الذات و الصفات، رساله در شرح اسفار اربعه، رساله در موضوع علم، حواشی بر اسفار، تعلیقات بر شواهد البوبیة، رساله در تحقیق معانی جوهر در لسان اهل اللّه، حواشی بر فص محمدی و فص نوحی و فصوص دیگر، حواشی بر كتاب تمهیدالقواعد ابن تركه، حواشی بر مفتاح قونوی، رساله وحدة الوجود، دیوان اشعار با تخلیص صهبا، رساله فی الرد علی الاعتراض علی دلیل امتناع امتزاع مفهوم واحد من الحقائق المختلفه رساله ی جوابیه در شرح فقره اللهم انی اسئلك مِن بهائك بابهاه و كل بهائك بهی، حکیم قمشه ای شاگردان بسیاری تربیت کرد که آقا میرزاهاشم اشکوری اشتی، آقا میرزا حسن کرمانشاهی، آقا میرزا شهاب نیریزی، جهانگیرخان قشقائی، آخوند ملامحمد کاشی اصفهانی، میرزا علی اکبر یزدی مقیم قم، شیخ علی نوری مدرس مدرسه مروی معروف به شیخ علی شوارق، میرزا محمدباقر حکیم و مجتهد اصطهباناتی مقیم نجف و مقتول در مشروطیت و مدفون در اصطهبانات، حکیم صفای اصفهانی شاعر عارف معروف، شیخ عبدالله رشتی ریاضی، شیخ حیدرخان نهاوندی قاجار، میرزا ابوالفضل کلانتر تهرانی، میرزا سید حسین رضوی قمی، شیخ محمود بروجردی، میرزا محمود قمی از آن جمله اند. صاحب کتاب الما´ثر و الا´ثار ضمن بیان كرامتی در وقت وفات عارف قمشه ای آورد كه امسال كه یك‌هزار و 306 هجری است در دارالخلاقه تهران وفات یافت. 
نزدیك نزع با خواص خود گفته بود كه آیا اسب سفیدی را كه حضرت صاحب (ع ) برای سواری من فرستاده اند دیدید؟
وفات حاج ملاعلی مجتهد معروف به كنی و آقا محمدرضا در یك شب بود، اما اگر در وفات ملاعلی كنی تمام عالم شیعه عزاداری كردند و تعطیل عمومی شد، در تشییع جنازه آقا محمدرضا فقط چند نفر مثل مرحوم میرزابوالحسن جلوه حضور داشتند.
مدفن او را صاحب الطرائق در ابن بابویه نزدیك حاج آخوند محلاتی ذكر می كند، اما مدفن اصلی اش را سر قبر آقا، امام جمعه تهران، به ایوان سنگی كوچكی دانند كه به علت خیابان كشی در آن محل، استخوان‌های آقا محمدرضا را از آنجا به ابن بابویه برده دفن كرده اند./10
کد خبر 109477

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.