خبرگزاری ایمنا؛ علیاکبر دارینی، کارشناس مطالعات منطقه و پژوهشگر بازدارندگی در یادداشتی نوشت:
«هیئت تحریر الشام همان «جبهه النصره» است که نامش را تغییر داده است. «جبهه النصره» گروهی منشعب از القاعده است. «تحریر الشام» چهره بزککرده «جبهه النصره» با رویکردی نوین است.
«جبهه النصره» شعار تشکیل دولت اسلامی در گستره جهانی را دنبال میکرد. مانیفست «جبهه النصره» جهانی بود، اما «تحریر الشام» مانیفست ملی داده است؛ سخن از آزادیخواهی و مبارزه با استبداد میگوید و پشتیبانی از خواستههای مردمی را فریاد میزند.
«تحریر الشام» ادعا میکند که اهداف جهانی ندارد، بلکه تنها اهداف ملی در سوریه را دنبال میکند. این رویکرد ترفندی است که هدف آن پاک کردن چهره این گروه تروریستی و تلاش برای کسب حمایت یا دستکم کاستن از مخالفت دیگر کشورهاست؛ این رویکرد متفاوت از رویکردی است که «جبهه النصره» در گذشته دنبال کرده بود.
در واقع «تحریر الشام» زیر شعارهای مثبت چهره خود را پنهان کرده است و تلاش میکند چهره خود را تطهیر کند، این در حالی است که اعضای این گروه با دیدن علویها آنها را به رگبار میبندند.
با توجه به تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه، گروه تروریستی «تحریر الشام» نسخه امروزیتر و حرفهایتر «جبهه النصره» است.
تغییری در گفتمان گروههای تروریستی در سوریه نسبت به چند سال پیش رخ داده است. در گذشته آنها هویت وحشیگری و بربریت خود را با سر بریدن و خشونت بیحد به نمایش گذاشتند و ناکام ماندند. تجربه ناکامی به آنها آموخته است که اینبار شیوههای خود را تغییر دهند تا چهرهای مثبت از خود به نمایش بگذارند.
پیام «ابو محمد الجولانی»، رهبر گروه تروریستی «تحریر الشام»، به «محمد شیاع السودانی»، نخستوزیر عراق، در این چارچوب میگنجد. او خطاب به نخست وزیر عراق گفته بود که عراق باید از وضعیت سوریه فاصله بگیرد. او گفته بود «دست السودانی را میفشاریم که عراق را از ورود به کوران جنگ جدیدی با توجه به آنچه در سوریه در جریان است، دور نگه دارد و از او میخواهیم که حشدالشعبی را وارد سوریه نکند.»
پیوند مستقیمی میان حمله «تحریر الشام» به حلب و حماه و آتشبس در لبنان وجود دارد.
روشن است که میان آمریکا، اسرائیل و ترکیه برای اشغال «حلب» و «حماه» هماهنگی وجود داشته است. هدف اصلی آنها قطع ارتباط زمینی ایران با لبنان و سرانجام سرنگونی دولت «بشار اسد» است.
اسرائیل با حمله به مواضع نیروهای دولت سوریه و متحدان ایران راه را برای پیشروی تروریستها هموار میکند و تروریستها با ضربه زدن به دولت اسد و «محور مقاومت» دشمنان اسرائیل را تضعیف میکنند؛ تقسیم کار میان آنها وجود دارد.
ترکیه آشکارا با اسرائیل و آمریکا همدست است. ترکیه به همراه اسرائیل و آمریکا سه پایه «محور شرارت» در منطقه هستند. تروریستها در شمال غرب سوریه گیر افتاده بودند. آنها راهی جز ترکیه برای دریافت اسلحه و ناامن کردن سوریه ندارند.
ترکیه تکفیریها از قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، ترکمنستان و ایغورهای چین را کنار هم آورده است تا برای منافعش (همچنین تأمین منافع غرب) بجنگند. ترکیه در سالهای گذشته گروههای تروریستی را در «ادلب» آموزش داده و آنها را مسلح کرده است تا امروز آنها را با تجهیزات پیشرفتهتر و آمادگی بیشتر به جان سوریه بیندازد.
هدف ترکیه، اسرائیل و آمریکا فراتر از سرنگونی دولت «اسد» است. هدف مشترک همه آنها تغییر نظم منطقهای به سود منافع خودشان است.
ترکیه اهداف استراتژیکی را در سوریه دنبال میکند. ترکیه دنبال کنترل شمال سوریه (تروریستها در شمال سوریه نیروهای نیابتی ترکیه هستند و اشغال شمال سوریه به دست آنها بهمعنی کنترل ترکیه بر شمال سوریه است) و پدید آوردن «منطقه حائل» است تا بتواند بیرون از مرزهای خود به هزینه سوریه کردها را سرکوب کند.
اشغال شمال و مرکز سوریه باعث میشود ترکیه نقش برجستهتر منطقهای پیدا کند و دست بالا را داشته باشد.
تضعیف ایران و «محور مقاومت» از اهداف کلیدی ترکیه و تروریستهاست. ترکیه از یکسو دنبال تضعیف رقیب منطقهای خود (ایران) و «محور مقاومت» است تا بتواند با این کارت (خوشخدمتی) از اسرائیل و آمریکا امتیازگیری کند و در بدهبستانهای سیاسی دست بالا را داشته باشد.
مهمترین اولویت رژیم صهیونیستی قطع ارتباط زمینی ایران با لبنان و جلوگیری از تجهیز دوباره حزبالله است. تروریستها در سوریه تلاش میکنند به اسرائیل خدمت کنند و مهمترین اولویت آن را محقق سازند.
ترکیه حوزه منافع تاریخی برای خود تعریف کرده و بهدنبال احیای نمادهای عثمانی در شمال سوریه است. «اردوغان» آشکارا گفته است «ترکیه بزرگتر از ترکیه فعلی است» و «در ۷۸۰ هزار کیلومتر مربع» نمیگنجد. او «موصل»، «کرکوک»، «حسکه»، «حلب»، «حمص» و دیگر شهرها در کشورهای پیرامون ترکیه را «مرزهای قلبی» ترکیه نامیده و اعلام کرده است «ما در برابر کسانی که میخواهند ملت ما و تاریخ ما را به ۹۰ سال محدود کنند، خواهیم ایستاد.»
پردهها کنار رفته و «اردوغان» چهره واقعی خود را آشکار کرده است.
اینکه تروریستها در سوریه پس از اشغال «حلب» پرچم ترکیه را در این شهر برافراشتند، اتفاقی نیست.
سلطه ترکیه بر شمال سوریه –جدا از اینکه دولت اسد باشد یا نباشد– ژئوپلیتیک منطقه را به سود ترکیه تغییر خواهد داد و این توسعهطلبی ترکیه به زیان منافع سوریه و دیگر کشورهای همسایه ترکیه خواهد بود، اما بعید است که دولت ترکیه بتواند نان خیانت خود به سوریه و «محور مقاومت» را بخورد و به اهداف توسعهطلبانه خود دست پیدا کند.
آنچه در سوریه میگذرد یک طراحی پیچیده با پیامدهای سنگین است. «سوریهسازی جمهوری اسلامی ایران» در این طراحی گنجانده شده است.
جنگ بر سر کریدورهاست، جنگ بر سر نظم منطقهای است، جنگ بر سر سرنوشت غرب آسیاست.»
نظر شما