به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس یادداشتی که مجتبی فریدونی، مدیرعامل سابق باشگاه ذوبآهن اصفهان در اختیار این رسانه قرار داده است: سرانجام بعد از نزدیک به دو دهه کشوقوس، خصوصیسازی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در اسفندماه سال گذشته آغاز شد. از این موضوع به عنوان یک دستاورد بزرگ یاد میشود اما این کار اشکالات اساسی قانونی و کارشناسی دارد که به بخشی از آن اشاره میکنیم:
۱. این نوع عرضه سهام مغایر با قانون سیاستهای کلی اصل ۴۴ است، چراکه در قانون به واگذاری سهام دولت تاکید شده است نه افرایش سرمایه از طریق انتشار سهام جدید. در حقیقت با این روش حتی یک سهم از سهام دولت واگذار نمیشود و تنها درصد سهامداری دولت در این باشگاهها کاهش پیدا میکند. فعلاً که ۱۰ درصد افزایش سرمایه انجام شده ولی اگر آنطورکه اعلام شده است، تا سال آینده صددرصد افزایش سرمایه انجام شود، سهم دولت در این باشگاهها از صددرصد به ۵۰ درصد کاهش مییابد و این برخلاف قانون سیاستهای کلی اصل ۴۴ است؛ زیرا دولت در شرکتهای قابل واگذاری گروه ۲ (یا به قولی شرکتهای صدر اصل ۴۴ که قرار گرفتن این دو باشگاه در این گروه هم جای سوال دارد)، نمیتواند بیشتر از ۲۰ درصد سهام را داشته باشد.
۲. این نوع واگذاری هیچ تحولی در اداره این باشگاهها ایجاد نخواهد کرد جز اینکه مبلغی از جیب مردم وارد خزانه این دو باشگاه میشود تا مدتی امورات جاری را بگذرانند و بیشتر شبیه به مراسم گلریزان است تا خصوصیسازی و عرضه سهام! تعداد بسیار زیادی سهامدار با سهام بسیار ناچیز، هیچ سهمی در اداره باشگاه و تصمیمگیری نخواهند داشت جز اینکه سالی یک بار احتمالاً در مجمع شرکت کنند و هر آنچه دلشان میخواهد، فریاد بزنند و تخلیه روانی شوند اما تصمیمات در جای دیگری گرفته خواهد شد!
۳. عرضه سهام این دو باشگاه تنها درصورتی موجب تحول در اداره این باشگاهها خواهد شد که یک بلوک ۵۰ درصد به اضافه یک سهم به صورت یکجا به بخش خصوصی واگذار شود، در غیر این صورت عرضه بلوکهای کمتر از این مقدار مشکلات مربوط به اداره و مدیریت باشگاه ادامه خواهد داشت.
۴. معمولاً مرسوم است که قبل از عرضه سهام (افزایش سرمایه) امیدنامه (گزارش توجیهی افزایش سرمایه) برای اطلاع عموم منتشر میشود که این کار به صورت حداقلی انجام شد. سرمایهگذار میخواهد بداند که سرمایهگذاری او در آینده چه بازدهی خواهد داشت، همچنین منابع درآمدی شرکت حداقل در پنج سال آینده چیست و از کجا تأمین میشود و تکلیف حق پخش و درآمد تبلیغات محیطی به چه میزان خواهد بود؟
بدون دانستن این موارد، هیچ سرمایهگذار واقعی وارد این معامله نخواهد شد مگر اینکه عدهای هوادار عاشق یا احساساتی بخواهند مبالغی را به باشگاه محبوبشان هدیه کنند و انتظار بازدهی نداشته باشند. دولت هم میتواند تا چندین سال هر سال قبل از شروع فصل درصدی افزایش سرمایه اعلام کند تا هزینههای آن فصل تأمین شود ولی نهایتاً تحولی اتفاق نخواهد افتاد.
نظر شما