به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، برنامهریزی و اولویتبندی اهداف میتواند در رسیدن افراد به شرایط ایدهآل بسیار اثربخش باشد که این واقعیت درمورد سلامت جسمی و روانی نیز صدق میکند. درواقع زمانی که افراد برای رسیدن به سلامت خود برنامهریزی میکنند و سالم زندگی کردن را در رأس اهداف خود قرار میدهند، آنگاه خودآگاه یا ناخودآگاه به اتخاذ رفتارهایی روی میآورند که آنها را در مسیر سلامت به سمت جلو هدایت میکند. در واقع سبک زندگی، سالم یا ناسالم، مهمترین نقش را در بهبود یا بدتر شدن وضعیت جسمی و روحی افراد ایفا میکند.
بسیاری از افراد، دستکم برای بازه زمانی کوتاهی در طول عمر خود، تلاش کردهاند سبک زندگی خود را برای افزایش سلامت تغییر دهند. این افراد اغلب به مصرف بیشتر سبزیجات، میوهها و سایر مواد غذایی سالم روی میآورند و از خوردن غذاهای چرب آماده یا نوشیدنیهایی مانند نوشابه پرهیز میکنند. علاوه بر این، تنظیم خواب نیز یکی از فاکتورهایی است که این افراد در تغییر سبک زندگی برای سالمتر ماندن موردتوجه قرار میدهند و تلاش میکنند کیفیت خواب خود را بهبود ببخشند. شاید پرسشی که ذهن بسیاری از افراد را درگیر کند این باشد که آیا تنها رعایت رژیم غذایی و تنظیم خواب میتواند برای داشتن بدنی سالم کافی باشد؟
اگرچه تاکنون کارشناسان سلامت بر تغییر تنها یک جنبه از سبک زندگی (به عنوان مثال افزایش فعالیت جسمی یا کاهش مصرف مواد غذایی ناسالم) برای بهبود سلامت متمرکز شدهاند، با این حال تحقیقات اخیر حاکی است که تغییر چند جنبه از سبک زندگی میتواند تبعات بهتری برای افراد درپی داشته باشد.
محققان جدید «اولویتبندی اهداف» که از نگاه بسیاری از متخصصان پنهان مانده است را از اهمیت ویژهای برخوردار دانستهاند و ادعا کردهاند افراد هرچه هدف سلامت را در اولویت زندگی خود قرار دهند، برای رسیدن به آن، بهتر تأمل میکنند. در این رابطه، ایجاد همزمان دو تغییر در سبک زندگی میتواند تبعاتی به مراتب اثربخشتر از تنها یک تغییر درپی داشته باشد و این درحالی است که تا پیش از این، محققان استدلال میکردند امکان تمرکز همزمان بر تغییر دو جنبه زندگی وجود ندارد.
گروهی از محققان به منظور ارزیابی میزان اثربخشی ایجاد دو تغییر همزمان در سبک رفتار افراد برای رسیدن به سلامت جسمی و روانی، تعداد ۱۴۰۰ شرکتکننده را به طور تصادفی در دو گروه کنترل و دو گروه آزمایشی تقسیم کردند و به مدت دو ماه آنها را تحت نظارت خود قرار دادند. اعضای گروههای کنترل باید رفتارهای سالم را طی این مدت اتخاذ میکردند، حال آنکه اعضای گروه آزمایشی با طرح «اولویتبندی اهداف» برای تغییر رفتارهای خود برنامه دریافت میکردند.
محققان از همه اعضا خواستند بسته به گروهی که در آن قرار دارند، یک یا دو اقدام اضافی برای کمک به سلامت خود نام ببرند که در لیست برنامههای مشخص شده برای آنها وجود نداشت. اعضای گروه آزمایش، در پاسخگویی به پرسشهای محققان بیش از هر اقدام دیگری بر اولویتبندی اهداف تغییر رفتاری خود متمرکز شدند و در نتیجه محققان متوجه شدند که «اولویتبندی اهداف» به افراد کمک کرده است ایجاد تغییرات مختلف رفتاری را در خود تقویت کنند و در مسیر رسیدن به سلامت جسمی و روانی موفق شوند.
درواقع، این افراد بدون ایجاد نقص در سایر رفتارهای خود به خوبی توانسته بودند دو تغییر همزمان و مثبت را در رفتارهای خود مدیریت کنند و نسبت به افرادی که تنها بر تغییر یک جنبه رفتاری خود متمرکز شده بودند، بهتر عمل کنند.
نظر شما