به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، غولها در تمام نقاط دنیا و به اشکال مختلف مشاهده میشود؛ گاهی ظاهر آنها نوعی وحشت در میان بازدیدکنندگان به وجود میآورد حال آنکه، بعضی دیگر با جثه عظیم خود، حس شکوه و جلال را در انسان تداعی میکند. موجودات غول پیکر از زمان پیدایش بشر و اغلب به شکل انسان، البته با اندازهها و چهرههای متفاوت وجود داشته و منشأ ظهور بسیاری از آثار ادبی و حتی معماری شده است. امروزه بسیاری از شهرهای انگلستان میزبان غولهایی است که از زمانهای بسیار قدیم به جای مانده و همیشه این پرسش را در ذهن مورخان و بازدیدکنندگان به وجود آورده که منشأ پیدایش این هیولاهای متنوع کجا و چه زمانی است.
بسیاری از محققان دانشگاه بریستول در انگلستان به مطالعه منشأ ظهور غولها از طریق مطالعه تاریخ کشور از رودخانهها گرفته تا بناهای باستانی پرداخته و تلاش کردهاند به پاسخ این پرسش دست یابند که آیا حکایت ورای هر یک از آنها، واقعی است؟
خاستگاه ظهور غولها
غولها و هیولاهایی که بخش اعظم اغلب داستانهای قدیمی را تشکیل میدهد، در شکلها و اندازههای مختلف وجود دارد با این حال، همگی از ویژگیهای مشترکی نیز برخوردار است. حماسه گیلگمش که به عنوان کهنترین اثر ادبی در جهان شناخته شده است نبردهای قهرمانی یک غول با چهرهای شبیه به یک شیر را در بر گرفته است که از جنگل Cedar، یعنی جایی که خدایان به سر میبردند حفاظت میکرد. در آئین مردم آمریکای لاتین، غولهای Si-Te-Cah of Paiute با سر قرمز رنگ خود در زمانهای قدیم وجود داشتند، همچنین نفیلیمهای عهد عتیق، موجوداتی اسرار آمیز بودند که مردم عادی را به ملخ تبدیل میکردند. در فرهنگ بریتانیا نیز غول به شکلهای مختلف خود را در داستانهای قومی به تصویر کشیدهاند که از برجستهترین نمونههای آنها میتوان به "جک و لوبیای سحر آمیز" و Ysbaddaden در سنت ولزی اشاره کرد.
اروپاییها و به ویژه بریتانیاییهای امروزی نیز بر این باور هستند که بسیاری از خرابهها و آثار هنری دوران باستان توسط غولها بنا شده است. به نظر میرسد شعر "ویرانهها" که در قرن هشتم یا نهم و در دوران ادبیات انگلیسی کهن سروده شده است، اغلب در وصف خرابههای رومانی که توسط موجودات غولپیکر احداث شده بود، سخن به میان آورده است.
بسیاری از مورخان و اهل ادب با تفسیر این شعر چنین استدلال کردهاند که "ویرانهها" در وصف مکان یادبود راکستر، واقع در شهرستان شروپشر انگلستان سروده شده است.
حکایت استونهنج و آفریدگاران هیولایی
استونهنج از یادمانهای پیشا تاریخی در دشت سالزبری ویلتشر در جنوب انگلستان به شمار میرود که از دوران نوسنگی و عصر برنز به جای مانده است. جفری مانموث، تاریخنویس و روحانی اهل انگلستان در کتاب خود تحت عنوان "تاریخچه پادشاهان بریتانیا" ادعا کرده است که استونهنج ابتدا در آفریقا و توسط موجوداتی غولپیکر ساخته و سپس توسط همین آفریدگاران به کوه کیلاروس، مکانی افسانهای در ایرلند منتقل شده است. به اعتقاد مردم آن روز و حتی برخی از بریتانیاییهای امروزی، سنگهای این بنا خاصیت شفادهی دارد و این در حالی است که گرمابه داخل آن نیز توسط غولها برای درمان بیماریها ساخته شده است. جفری استدلال کرده است که "مرلین"، مشهورترین جادوگر در اساطیر انگلیسی سنگهای بنا را به دستور آمبروس اورلیوس، یک فرمانده نظامی رومی-بریتانیایی که در جنگ قرن پنجم علیه آنگلوساکسونها پیروز شد، از آفریقا به ایرلند منتقل کرد با این هدف که مکان جدید به عنوان مقبره نجیبزادگان آن زمان مورد استفاده قرار گیرد.
غولهای بزرگ اما بشر دوست
آنچه اغلب ما انسانهای امروزی از "غولها" در ذهن خود پروراندهایم اغلب به موجوداتی عظیمالجثه با روحیهای جنگجو و افراط کار اشاره دارد. به عنوان مثال، تاریخ "شاه آرتور" را به عنوان شخصیتی به تصویر کشیده است که پس از کشتن پادشاهان دیگر از ریش آنها، ردای تن خود را میبافت.
اما بسیاری از مورخان باور دارند که برخی از غولهای دوران باستان انگلیس بسیار بشر دوست بوده، به یکدیگر عشق ورزیده، با انسانها پیوند برقرار کرده و حتی دارای خواهر و برادر نیز بودهاند. در قصر استوکسای، واقع در شهرستان شروپشر انگلستان دو غول برادر وجود داشت که گفته میشود در دو طرف درهای میزیستند که قصر در آن بنا شده بود. این دو برادر پا به پای یکدیگر و با مهربانی تمام به جمعآوری گنجهایی مشغول بودند و آنها را در قصر پنهان میکردند بدون اینکه هیچیک آسیبی به دیگری وارد کند. دو غول برادر تنها یک کلید مشترک برای انبار غنایم خود داشتند و به همین دلیل برای دسترسی به گنجها، کلید را در دو طرف دره به سمت یکدیگر پرتاب میکردند. روزی یکی از برادرها نتوانست کلید را به درستی پرتاب کند و به همین دلیل، کلید به اعماق خندق قصر فرو رفت و تا به امروز هم اثری از آن یافت نشده است.
داستان عاشقانه و غمانگیز دو غول برادر
در زمانهای قدیم دو غول در دره اوان بریستول زندگی میکردند که به تفسیر بسیاری از مورخان، برادر تنی نیز بودند. این دو موجود غولپیکر هر دو با دیدن یک غول زیبا به نام اوان، همنام با دره و رودخانه اطراف، عاشق میشوند و برای رسیدن به عشق خود با یکدیگر به رقابت میپردازند و تلاش میکنند کانالهایی عظیم در سراسر رودخانه به وجود آورند. یکی از غولها در رقابت بازنده میشود و از خشم اینکه باید عشقش را به دیگری واگذرا کند خود را در رودخانه غرق میکند.
نظر شما