مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای، از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا، مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ابتکار، در صفحه نخست امروز خود با تیتر «۱۴۰۰؛ «دوم خرداد» یا «سوم تیر»؟» به بررسی وضعیت صلاحطلبان در انتخابات آینده ریاست جمهوری پرداخت و نوشت: جریان اصلاحات در طول عمر خود یک دوره کاملاً موفق داشتهاند که از آن به دوران طلایی یاد میکنند و هر سال در آستانه دوم خرداد به تجزیه و تحلیل و بایدها و نبایدهای این جریان سیاسی میپردازند. اما در طی این سالها اصلاحطلبان به قدری در ساختار قدرت مستحیل شدهاند که از آن دوران فقط نامی برای آنها مانده است و رفته رفته بدنه و پایگاه اجتماعی خود را از دست دادهاند.
انتخابات اسفندماه ۹۸ اما یک تلنگر اساسی به اصلاحطلبان زد تا شاید از این خواب سنگین بیدار شوند و دست به گفتمانسازی زده و نقاط ضعف آن مشخص و درمان شود. بعد از انتخابات اسفند سال گذشته اتفاقی که افتاد این بود که فقط به نکات ضعف این جریان اشاره میشود و راهکاری برای برونرفت از آن پیشنهاد نشده و نخبگان و تئوریپردازان اصلاحطلب همچنان درگیر اختلافنظرهای درونی هستند. برخی از رئیس جدید برای این جریان صحبت میکنند، برخی ایده نو اصلاحطلبی میدهند و حالا هم سخن از دوم خرداد جدید به میان آمده است.
۲۳ سال از دوم خرداد میگذرد و جریان اصلاحطلبی فراز و فرودهای زیادی در طی این سالها به خود دیده است. اما در هیچ دورهای به اندازه انتخابات اسفندماه ۹۸ این جریان با افول از سوی پایگاه اجتماعی خود روبهرو نبوده است. اصلاحات حالا به واسطه حمایت از دولت حسن روحانی که عملکردی قابل قبول در رابطه با مطالبات اجتماعی پایگاه رایدهنده به او را نداشت و همچنین عملکرد مجلس شورای اسلامی اعتماد بدنه اجتماعی خودش را از دست داد. درواقع میشود گفت اصلاحطلبی امروز در سراشیبی مقبولیت است. حالا در این دوره افول، بسیاری از فعالان و نخبگان فکری و سیاسی این جریان صحبت از گذار به یک مرحله جدید همانند دوم خرداد میکنند.
روزنامه شرق، در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ظریف، نامزد اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ میشود؟» به بررسی کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ پرداخت و نوشت: انتخابات مجلس شورای اسلامی و بازماندن اصلاحطلبان از ورود به مجلس باعث شد که در چند حوزه پرسشهایی مطرح شود؛ ازجمله آنکه آیا اصلاحطلبان با توجه به محدودیتهایی که از سوی شورای نگهبان پیشروی خود میبینند، میتوانند با نیروهایی که در اختیار دارند باز هم به قدرت سیاسی بازگردند؟ یا اینکه آیا مشارکت پایین مردم در انتخابات سال گذشته نشاندهنده فروریختن کامل سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان است و با توجه به مشکلاتی که در کشور وجود دارد و فشارهای فزاینده اقتصادی که به مردم وارد میشود، آیا اصلاحطلبان قادر خواهند بود که سرمایه اجتماعی خود را ترمیم کنند؟ و آیا در بازه کوتاهی که تا انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ باقی مانده است، نیروهای این جریان میتوانند دو مورد مذکور را رفع و با یک روش منسجم انتخاباتی، در انتخابات سال آینده پیروز شوند؟ با در نظر داشتن چنین پرسشهایی چند وقتی است که گمانههایی درباره سیاست انتخاباتی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری مطرح میشود و در میان این گمانهزنیها نام محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان، به عنوان نامزد نهایی اصلاحطلبان شنیده میشود. موافقان حضور او باور دارند که بهدلیل محبوبیت این شخصیت سیاسی در میان نخبگان سیاسی و عموم مردم او شخصاً دارای سرمایه اجتماعی است. در واقع این حدس و گمان مبتنی بر آن است که او در عین حال که رسماً در جریان اصلاحات تعریف نمیشود، اما وجوه مشترک زیادی با این جریان دارد و ممکن است که اصلاحطلبان بتوانند با او به یک توافق نهایی دست یابند. از سوی دیگر، اصلاحطلبان هم افزون بر ازدستدادن سرمایه اجتماعی خود، همچنان خطر رد صلاحیت نیروهای شاخص خود را احساس میکنند؛ بنابراین شاید برایشان مناسب باشد از فردی حمایت کنند که علاوه بر آنکه خودش دارای سبد رأی بالایی است، احتمال تأیید صلاحیتش بهمراتب بیشتر از اصلاحطلبانی است که حتی در انتخابات مجلس هم تأیید صلاحیت نشدند. از سوی دیگر، اصلاحطلبان میتوانند با حمایت از چنین شخصیتی دیگر تن به ائتلاف با یک نیروی کاملاً اصولگرا ندهند تا دیگر متهم به استفاده از «نامزد اجارهای» نشوند و از این حیث هم در میان افکار عمومی مسئولیت کمتری متوجهشان شود.
روزنامه آرمان ملی، در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تفرقه در احمدی نژادیهای ناپایدار» به بررسی تغیر مشی ناگهانی هواداران احمدی نژاد پرداخت و نوشت: احمدی نژادیها هستند، گفتند باز میگردیم و بازگشتند اما نه مانند قبل با شعار «بهار» چرا که میدانستند بهاری در کار نخواهد بود و با مرور مواضع آنها در طی سالهای اخیر تنها میتوان اینگونه نگاشت که در سکوت مصلحتی بودند تا با مسیر باد همراه شوند و اگر به موفقیتی رسیدند مدعی شوند احمدینژادی هستند و در غیر این صورت اگر از آنها درباره احمدینژاد سوال شد چهره خود را متعجب کرده و بگویند سالهاست ارتباطی میان آنها و احمدینژاد وجود نداشته و یا حتی بگویند مخالف عملکرد رئیس دولتهای نهم و دهم بودند اما برای آرامش کشور با او کار کرده بودند! با همه اینها برای ناظران قابل پیشبینی بود که این جریان برای رسیدن به قدرت از هیچ تلاشی روگردان نیست و اکنون پافشاری چهرههای این جریان برخواست سیاسی خود، آرامآرام به تفرقه میل میکند. این نوع از احمدی نژادیها در همه جا هستند چه در خانواده او و چه در میان منتخبان مجلس یازدهم. احمد خورشیدی پدر داماد احمدینژاد یکی از افراد بازگشته به حلقه احمدینژاد است که در سال ۸۴ خود را دارای جایگاه و نفوذ در ریاست جمهوری میدانست اما کمی بعد متوجه شد جایگاهی ندارد و در صف منتقدان احمدینژاد حضور یافت و حتی اعلام کرد در انتخابات سال ۸۸ به رضایی رأی خواهد داد. مهدی فرزندش بلافاصله آن مصاحبه را تحریک دیگران عنوان کرد که پس از آن، پدر در نامهای از فرزندش اعلام برائت کرد و نوشت فرزندی به نام مهدی ندارد! احمد خورشیدی دو تن از نزدیکان احمدینژاد یعنی بقایی و مشایی را عامل دور شدن خودش از مرکز تصمیمگیریها میدانست اما اکنون که آنها نیستند هر روز سعی دارد خودش را به تیم احمدینژاد نزدیک کند و منکر اختلافات گذشته شود! مانند چند روز قبل که گفت: «احمدینژاد فعلاً محبوبترین چهره سیاسی جمهوری اسلامی است.» البته به او به این جمله اکتفا نکرد و پیامکی توسط احمد خورشیدی آزاد پدر داماد «محمود احمدینژاد» به ۲۷۰ نماینده منتخب در مجلس یازدهم ارسال شد که محتوای آن چنین بود: «در صورت صلاحدید دکتر علی نیکزاد را برای ریاست یاری فرمائید.»
روزنامه دنیای اقتصاد، در صفحه نخست خود با تیتر «چین در صف تحریم آمریکا» به بررسی افزایش تنشها بین پکن و واشنگتن پرداخت و نوشت: تنش در روابط پکن و واشنگتن به سطح بیسابقهای رسیده است. پس از اتهام زنیهای متقابل در بحبوحه بحران کرونا، اکنون هنگکنگ زمین بازی را تغییر داده و درجه تقابل را به بالاترین سطح رسانده است. کانون بحران به تصمیمات نشست سالانه حزب کمونیست بازمیگردد. روز جمعه ۲ خرداد کمونیستهای چینی بهطور رسمی قانون امنیت ملی جدیدی را به تصویب رساندند که بر اساس آن، چین میتواند هرگونه فعالیت جداییطلبانه و براندازانه را در سرزمین مادری از جمله هنگکنگ سرکوب کند. همچنین قانون امنیت ملی دست مقامات پکن را برای برخورد با مداخله خارجی و تروریسم بازتر میکند. حال آمریکا و غرب نگران هستند که این قانون مهر پایانی بر الگوی یک کشور و دو سیستم مورد توافق مقامات چین در سال ۱۹۹۷ باشد. طبق این توافق وضعیت خودمختاری این دولت- شهر تا سال ۲۰۴۷ ادامه خواهد داشت. به همین دلیل روز گذشته «رابرت اوبرین»، مشاور امنیت ملی آمریکا هشدار داد اگر به خودمختاری هنگکنگ آسیبی وارد شود، تحریمهایی علیه چین وضع خواهد شد. اما این موضعگیری بیپاسخ نماند و ارشدترین مقام دیپلماتیک چین را وارد دوئل با واشنگتن کرد. «وانگ یی» وزیر خارجه چین «برخی نیروهای سیاسی در آمریکا» را متهم کرد که روابط دو کشور را گروگان گرفته و میکوشند تا دو کشور در «آستانه جنگ سرد جدید» قرار بگیرند.
روزنامه کیهان، در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تحقیر آمریکا در کارائیب» به بررسی انتقال بنزین از ایران به ونزوئلا پرداخت و نوشت: این روزها خبر حرکت نفتکشهای ایرانی حامل بنزین به مقصد ونزوئلا در صدر اخبار رسانههای جهان قرار گرفته است.
روز ۴ خرداد اولین نفتکش ایرانی با نام «Fortune» وارد محدوده «منطقه ویژه اقتصادی» ونزوئلا شد و صبح دوشنبه (۵ خرداد) دومین نفتکش ایرانی حامل سوخت با نام «فارست» به آبهای ونزوئلا در منطقه اقتصادی وارد و با اسکورت ناوهای ونزوئلایی همراه شد. به نوشته راشاتودی، سه نفتکش ایرانی دیگر به نامهای «کلاوِل»، «فکسون» و «پتونیا» نیز به دنبال نفتکش فورچون و فارست، در حال حرکت به سمت سواحل ونزوئلا هستند. به گفته مسئولان صنعت نفت ایران حجم محموله پنج نفتکش ۱/۵۳ میلیون بشکه فرآورده نفتی یعنی معادل ۱۸۲ میلیون لیتر است.
همزمان با رسیدن اولین نفتکش ایرانی به ونزوئلا، کاربران شبکههای اجتماعی در این کشور هشتگ «ایران متشکریم» را ترند کرده و از همبستگی ایران با ونزوئلا قدردانی کردند. نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا نیز در دیدار با اعضای کمیته ریاستجمهوری این کشور بااشاره به ورود اولین کشتی حامل سوخت ایران به این کشور ضمن تشکر از مردم ایران تاکید کرد که تهران و کاراکاس حق دارند آزادانه تجارت کنند.
رئیسجمهور ونزوئلا همچنین در حساب توئیتری خود با تشکر از ایران برای ارسال بنزین به این کشور با انتشار تصاویری از کشتی ایرانی حامل بنزین برای این کشور نوشت: «پایان ماه رمضان برای ما ورود کشتی Fortune را به ارمغان آورد؛ نشانهای از همبستگی میان مردم جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا. در جایی که کشورهای امپریالیستی میخواهند با زور احکام خود را تحمیل کنند، فقط برادری میتواند مردمان آزاد را نجات دهد. متشکرم ایران».
وی همچنین از ملت ایران به خاطر همبستگی با مردم ونزوئلا، پشتیبانی از کاراکاس و شجاعت در تصمیمگیری قدردانی کرد. مادورو بااشاره به ورود اولین کشتی حامل سوخت گفت: ورود اولین کشتی حامل سوخت و مشتقات نفتی برای تولید بنزین در داخل، ارمغان توافق جامع همکاری است که میان تهران و کاراکاس امضا شده است.
به گزارش خبرگزاریها، پرچم جمهوری اسلامی ایران در کاراکاس به نشانه تقدیر از ایران به علت شکستن محاصره ونزوئلا و اعزام ۵ نفتکش حامل سوخت به این کشور برافراشته شد. همچنین نیروی دریایی ونزوئلا در پیامی خطاب به سرنشینان نفتکشهای ایرانی از طرف رئیس جمهور و مردم ونزوئلا به آنها خوشآمد گفت و از حمایت و همبستگی مردم ایران قدردانی کرد.
نظر شما