به گزارش خبرنگار ایمنا، مسکن مکان سکونت کوچکترین واحد اجتماعی یعنی خانواده است، داشتن سرپناهی امن و با کیفیت برای سکونت از ابتدا یکی از دغدغههای انسان به شمار میرفته و شکل و ساختار مسکن متناسب با شرایط اقلیمی، اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و اقتصادی بوده است.
بیشترین حجم از درآمد یک خانوار همواره به تامین مکانی برای سکونت اختصاص داشته است، خانوارهایی با درآمد بالاتر، مسکن مجهزتر، بزرگتر و مناسبتری را در بهترین نقطه سکونتگاه شهری انتخاب میکنند، در این بین برخی از خانوادهها نیز به ناچار باید به کیفیت حداقلی واحد مسکونی خود رضایت دهند زیرا توان مالی برای خرید خانه با کیفیت را ندارند.
اتخاذ برخی سیاستها از سوی مسئولان موجب افزایش جمعیت، کمبود زمین، افزایش تعداد شهرها، مهاجرت بی رویه و در نتیجه تغییر ساختار و شکل مسکن و نحوه دستیابی به آن شده است و شهرها و کلانشهرها را با شرایطی در حوزه مسکن مواجه کرده است که تا قبل از آن وجود نداشت، برای اطلاع بیشتر از این تغییرات و راهبردهای موثر در این زمینه گفتوگویی با" امیر شفیعی دکترای شهرسازی" انجام دادهایم، که در ادامه میخوانید:
مسکن خانوارهای شهری طی چند دهه اخیر چه تغییراتی کرده است؟
شکل سکونت از ابتدای سده گذشته دگرگونیهای مختلفی داشته است. شکل واحد مسکونی از خانه حیاط دار بزرگ به آپارتمانهای کوچک تغییر کرده و شاهد افزایش استقلال فردی در بهرهمندی از فضای سکونت و افزایش سرانه مسکن بودهایم. فاصله محل سکونت و کار افزایش پیدا کرده و شاهد دسترسی آسانتر به خدمات رفاهی بوده ایم، ارائه خدمات عمومی شهری در بوستانها و سینماها نیز جایگزین اشکالی از اوقات فراغت و دسترسی به طبیعت شدهاند که در گذشته وجود داشته است.
علت تغییر نوع مسکن چیست؟
تمرکز اشتغال و خدمات در کلانشهرها، تغییر شرایط رفاهی و بهداشتی و در نتیجه افزایش جمعیت ایران در دهههای گذشته و محدودیت زمین موجب تغییر نوع مسکن خانوارهای شهری شده و شیوه زندگی را نسبت به صد سال گذشته تغییر داده است، درگذشته خانوارهای گسترده در خانههای یک طبقه و حیاط دار در محلههایی با کوچههای تنگ و پیچ در پیچ زندگی میکردند در حالی که امروزه این خانهها به منظور بهرهمندی بیشتر از زمین تبدیل به آپارتمانها شدهاند تا تعداد افراد بیشتری در مساحت معینی از زمین، ساکن شوند.
دگرگونی در نوع اشتغال، گسترش شهرها و در نتیجه آن اهمیت یافتن موضوع جابجایی در شهر موجب افزایش سرعت زندگی شهری و تبدیل کوچههای تنگ و پیچ در پیچ به خیابانهای شطرنجی شده است تا معابر با سرعت زندگی امروزی هماهنگی بیشتری داشته باشند، این فرآیند از دهه ۲۰ ام قرن معاصر(۱۳۲۰) آغاز و موجب تغییر شکل سکونت شده است.
آیا این تغییر از خانههای حیاطدار به زندگی آپارتماننشینی با فرهنگ ما تناسب دارد؟
آپارتماننشینی بدون شک شکل دیگری از فرهنگ را نیز میطلبد همانگونه که فرهنگ و رفتار امروز جامعه نیز با صدسال پیش تفاوت دارد، اما باید توجه کرد درحال حاضر به دلیل افزایش جمعیت شهرهای مختلف کشور، وضعیت محیط زیست و کمبود منابع طبیعی دیگر امکان وجود شکلی از خانهها به صورت ویلایی یا دو طبقه وجود ندارد، جمعیت ۲۰ میلیونی ایران در سال ۱۳۳۵ امروز به حدود ۸۰ میلیون نفر رسیده و میزان شهرنشینی که در آن دوره در حدود ۳۰ درصد بوده اکنون حدودا ۷۰ درصد است.
جمعیت شهر تهران از حدود یک و نیم میلیون نفر در سال ۱۳۳۵ اکنون به نزدیک ۱۰ میلیون نفر رسیده است در همین سالهای اخیر تقریبا هر دو تا سه سال یکبار یک کلانشهر به کلانشهرهای کشور افزوده و شهرهای کوچک گذشته به شهرهای بزرگ و کلانشهرها تبدیل شدهاند، همین امر موجب شده تا تراکم بیشتری از خانوارها در سطح مشخصی از زمین زندگی کنند.
آپارتماننشینی چه الزاماتی دارد؟
آنچه اهمیت دارد نقشآفرینی کارآمد بخش عمومی، تدوین قوانین برای نهادهای مربوطه و پشتیبانی از شرایط مادی چنین شیوهای از زندگی است. در پی دگرگونی شکل سکونت، تامین سرانه فضاهای عمومی شهر از جمله فضاهای خدماتی، تفریحی و رفاهی اهمیت زیادی دارد زیرا تامین بسیاری از این فضاها در واحدهای آپارتمانی امروزی ممکن نیست.
دگرگونی شرایط مادی و رفاهی خانوارها تاثیر زیادی در تغییر نوع سکونتگاه داشته است، از دهه ۲۰ تا اوایل دهه ۷۰ شرایط رفاهی خانوادهها وضعیت نسبتا مناسبی داشت، در سه دهه گذشته نیز شرایط به نسبت ثابت بوده است، اما طی ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته به واسطه سیاستهای اقتصادی کلان کشور شرایط رفاهی خانوارها سیر نزولی گرفته و به نظر میرسد ما با افت رفاه خانوارها در کشور مواجه هستیم، البته این نیاز به اظهار نظر دقیق از سوی متخصصان این موضوع دارد.
این موضوع موجب شده تا خانوارها نتوانند در واحدهای مسکونی با متراژ قبلی زندگی کنند، بنابراین ممکن است نیاز باشد بخشی از خدمات که در یک مسکن مستقل تامین میشد به صورت جمعی تامین شود و آشپزخانه یا رختشورخانه در یک مجتمع آپارتمانی برای چند خانوار باشد.
تعییر شرایط رفاهی طی چند دهه اخیر موجب شده تا وابستگی به خانواده گسترده به شیوه دیگری شکل بگیرد، بدین معنی که با وجود استقلال خانوارها، در پی کاهش ارزش پولی و اختلاف بین سطح درآمد با هزینه خرید واحد مسکونی، افراد همچنان برای تامین مسکن به پدر و مادر خود و خانواده گسترده وابسته هستند.
ظرف ۱۰ سال گذشته نیز ما با جهش دو تا سه برابری قیمت مسکن مواجه بودهایم، به گونهای که حتی با وجود کمک مالی پدر و مادر، خانوارهای جدید و زوجهای جوان امکان خرید مسکن بخصوص در کلانشهر تهران را ندارند و ممکن است ما احتیاج به شکل خاصی ازآپارتمانها داشته باشیم که هسته اصلی خانواده یعنی پدر و مادر همراه با خانواده وابسته شامل عروس و داماد در واحدها و اتاقهای مختلف زندگی و از خدمات مشترک آشپزخانه، رختشورخانه و سایر خدمات استفاده کنند تا مشکل دستیابی به مسکن در کلانشهرها بر طرف شود.
آیا وضعیت مسکن در کلانشهرها و شهرهای دیگر متفاوت است؟
با توجه به شدت کمتر محدودیت منابع در دیگر شهرها احتمالا باید وضعیت مسکن شهرهای متوسط و کوچک نسبت به کلانشهرها در مراحل قبلتر باشد، اما شرایط اقتصادی کشور و محدودیت زمین اثر خود را بر همه شهرها میگذارد و ما شاهد جابهجایی جمعیت به شهرهایی هستیم که شرایط اشتغال در آنها مناسبتر است، همین امر موجب شده تا وضعیت سکونت در شهرهای متوسط و کوچک نیز همانند کلانشهرها شود.
بدون شک یکی از راهحلهای مهم و اثرگذار بر بهبود وضعیت سکونت در شهرها، ایجاد اشتغال در شهرهای متوسط، شهرهای کوچک و روستاها و گسترش شبکههای ارتباطی است که میتواند مقابل مهاجرتهای گسترده را بگیرد تا از زمینهایی که از گذشته قابلیت سکونت داشتهاند نیز استفاده شود.
نظر شما