به گزارش خبرگزاری ایمنا، هر خانهای که میزبان خاطره شهیدی است، بوی عطر بهشت میدهد. دیوارها با عکسهای قدیمی آراسته شدهاند، گویی شهید هرگز نرفته، تنها کمی سفر کرده است؛ صندلی همیشگی او کنار سفره هنوز خالی نشده، انگار هر لحظه ممکن است در را باز کند و با همان تبسم همیشگی بگوید: من برگشتم.
در گوشهای از اتاق، دستهگلی خشک شده روی میز نشسته، یادگاری از آخرین بدرقه. مادر شهید، هر صبح آن را گردگیری میکند، همسرش، انگار هنوز صدای خندههایش را از پشت پنجره میشنود، بچهها بزرگ شدهاند، اما هنوز هم گاهی به آسمان نگاه میکنند و زمزمه میکنند: بابا، تو را دیدیم… خوابت را دیدیم.
این خانهها، موزههای زنده عشق هستند؛ هر شیء، هر عکس، هر خاطره، روایتی است از ایثار و وفا؛ گاهی باد، پردهها را تکان میدهد و مادر ناگهان به دوربین خیره میشود و میگوید: میبینید؟ او همیشه اینجاست و در همین لحظهاست که میفهمی ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتا… او تنها جابهجا شده؛ از خانه خاکی به خانه دلها.
و این روزها و در ایام ماه مبارک رمضان، برنامه ملازمان حرم بهخوبی روایتگر این دلتنگیهاست، برنامهای که نزدیک افطار حال و هوای خانهها را متفاوت و اشکها را همراه سفره افطاری میکند.
ایده اولیه ملازمان حرم از کجا آمد؟
بر این اساس محسن اردستانی رستمی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا درباره ایده اولیه ساخت برنامه ملازمان حرم این طور میگوید: ما دوست داشتیم ماجرای شهدای وقت که به تعبیر رهبر انقلاب خونهای پربرکت تازه بود را طور دیگری روایت کنیم؛ در این مسیر گفتوگو با همسران شهدا در برنامه نیمه پنهان ماه انجام شده بود، اما میخواستیم روایت و مدل خودمان را داشته باشیم و بر این اساس تفاوتی که ایجاد شد، این بود که بهجای استودیو که با آن مخالف هستم، به منازل شهدا رفتیم.
وی با بیان اینکه شاید در نگاه اول موضوعی ساده باشد، اما اتفاقاتی در منزل رقم میخورد که هیچگاه در استودیو رقم نمیخورد، ادامه میدهد: بهطور مثال یکی از خانواده شهدا گفتند هم میتوان در خانه پدر شهید و هم در منزل آن شهید ضبط داشته باشیم، اما تصمیم گرفتیم به منزل خود شهید برویم.
کارگردان مستند ملازمان حرم تصریح میکند: وقتی به منزل شهید سیدعباس صالحی رفتیم، احساس کردم همسرشان اندکی بی قرار است و زمانی که ماجرا را جویا شدم، گفتند بعد از شهادت از حضور در منزل ترس داشتم و حتی پشت در آمده بودم و بازگشتم، اما دو روز قبل خواب شهید را دیدم که میگفت بیا برویم خانه خودمان مهمان داریم.
اردستانی یادآور میشود: برای قسمت شهید سید رضی موسوی، شهید و همسرشان را میشناختم، اما نمیدانستم یک فرزند ۳۲ ساله معلول دارند و حین ضبط ناخودآگاه به قابمیآید که این موارد در ضبط استودیویی رقم نمیخورد.
وی با اشاره به تغییر ایجاد شده نسبت به نوع نگاه به مدافعان حرم در طول این سالها توضیح میدهد: در ابتدا حتی اجازه تصویربرداری از تشییع شهدای مدافع حرم نبود و ملازمان حرم در آن زمان نقشآفرینی کرد، در شرایط فعلی نیز با تحولات ایجاد شده در سوریه برخی افراد میگویند مقاومت تمام شده، در صورتیکه معتقدم در این برهه که سختتر است باید نقش ایفا کنیم.
کارگردان مستند ملازمان حرم درباره نحوه انتخاب شهدا برای این برنامه میگوید: به دلیل اینکه این برنامه بر محوریت تکلم خانواده شهدا است، این موضوع برای ما مهمتر از دیگر موارد است و بر این اساس محققانی داریم که تحقیقاتی انجام میدهند، اما در کنار این موارد به نظرم روزی و قسمت مهمترین امر بوده و اگر به شهیدی نرسیدیم روزی و توفیقمان نبوده است.
اردستانی تاکید میکند: هرچه زمان میگذرد، همیشه میگویم ای کاش خدا به قدری به انسان عمر دهد که در نقش یک سرباز نقش ایفا کند، در این مسیر شاید نتوانم اسلحه دست بگیرم، اما دوربین دست گرفتم تا هرچقدر میتوانم نقش ایفا کنم.
وی با اشاره به افق مدنظر خود در زمان آغاز این برنامه بیان میکند: شهدای مدافع حرم، شهدای مظلومی هستند و رهبر انقلاب نیز درباره آنها به این حدیث اشاره کردهاند که در روز قیامت از شانه ملائکه عبور میکنند و به بهشت میروند، زیرا مظلوم هستند و در این مسیر تمام تلاشمان این است که لبخندی بر لب خانواده شهدا بیاید و این موضوع بزرگترین افق است.
کارگردان مستند ملازمان حرم با اشاره به خاطرات متفاوت خود در جدیدترین فصل این برنامه عنوان میکند: منزل مادر شهید جلادتی طبقه چهار و بدون آسانسور است و مشکل تنفسی نیز دارد و همیشه به او اکسیژن متصل است؛ ما در حرم شاه عبدالعظیم حضور پیدا کردیم و مادر شهید با وجود دستگاه اکسیژن از این خوشحال بود که برای پسرش کاری انجام میدهند و آن لبخند ارزشمندترین موضوع است.
اردستانی میگوید: برکت زندگی ما این لبخندها و اتفاقات است که حالمان را خوب میکند و به درست بودن مسیرمان مطمئنتر میشویم.
به گزارش ایمنا، خانههای شهدا، تنها چهار دیواری از خاطره نیستند؛ اینجا گنجینهای از عشق ناتمام است که هر صبح با نفسهای مادران و همسرانشان زنده میماند و در این میان برنامه «ملازمان حرم» نه یک مستند که پنجرهای است به دنیای رازآلود این خانهها؛ جایی که شهیدان هرگز غایب نیستند، تنها در سکوتِ عکسها، در زمزمههای دلتنگی و در رویاهای راویانِ وفادارشان حضور دارند.
وقتی مادر شهید جلادتی با همان دستگاه اکسیژن، از پلههای سخت بالا میرود تا از پسرش بگوید یا وقتی همسر شهید صالحی پس از مدتها، به خانه مشترکشان بازمیگردد، درسی بزرگ از عشق میدهند: «شهادت، پایان راه نیست؛ آغاز بیکرانگی است.» و «ملازمان حرم» روایتگر همین ابدیتهاست؛ جایی که هر لبخند خانواده شهدا، گواهی است بر زنده بودن آنها




نظر شما