۱۹ آبان ۱۳۹۸ - ۰۶:۵۱
دخترانی با سر تراشیده...

ورودی فضایی است آرام با درختان سرو و گل های تازه؛ نیمکت هایِ سیمانیِ تازه رنگ شده آماده میزبانی از مراجعه کنندگان است؛ هیاهوی حضور دانش آموزان یکی از دبیرستان های دخترانه زرین شهر سکوت معمول صبحگاهی مرکز را شکسته...

به گزارش خبرنگار ایمنا، دانش آموزان جلوی در ساختمان ایستاده اند؛ پرجنب و جوش.قرار است تجربه ای منحصر به فرد از ملاقات با آرام و منزوی ترین فرشتگانی داشته باشند که روی تخت های موسسه خیریه توانبخشی شهید مدنی آرام گرفته اند و تنها به سوسوی نوری که از پشت پنجره ها به داخل می تابد دل بسته اند. موسسه شهید مدنی ویژه نگهداری شبانه روزی معلولان دختر بالای ۱۴سال است و از سال ۱۳۷۴ آغاز به کار کرده؛ در حال حاضر  ۳۰۰ مددجوی دختر با هدف ایجاد زندگی سالم و افزایش مهارت های اجتماعی در این مرکز نگهداری می شوند.

بخش اول ؛ "جسمی و حرکتی"

مرکز شامل چهار بخش جسمی حرکتی، ذهنی عمیق، تربیت پذیر، آموزش و توانبخشی است. بخش جسمی و حرکتی شامل افرادی است که معلولیت شدید جسمی دارند ولی از نظر ذهنی تا حدودی سالم هستند و به گفته فروغ سیاه پوش، سرپرستار و کارشناس بالینی مرکز، دو سوم بیماران آن مبتلایان به بیماری  "ام اس" هستند.

روی نخستین تخت این بخش "مریم" خوابیده؛ با موهای کوتاه، مثل پسربچه های ۱۰ ساله اما پرستار می گوید ۲۳ ساله است؛ مریم تا سه سالگی یک کودک عادی بوده تا اینکه از روی موتور، این وسیله محبوب اصفهانی ها می افتد و آسیب مغزی می بیند؛ با گذر زمان معلویت او در نتیجه تحلیل مغز افزایش می یابد و در ۱۴ سالگی خانواده او را برای ادامه زندگی به مرکز شهید مدنی می سپارند.

مریم حالا روی یکی از تخت های بخش "جسمی و حرکتی" آرام، بی سر و صدا و بدون توانی برای حرکت خوابیده و به سقف نگاه می کند.

چند تخت آن طرف تر، کنار پنجره، زیر نور منعکس شده خورشید "شیوا" خوابیده؛ حدودا ۵۰ ساله؛ پرستار و مادر دو فرزند بوده؛ مبتلا به "ام اس"، یک بیماری التهابی که در آن سلول‌های عصبی در مغز و نخاع آسیب می‌بینند. در اثر بیماری دچار معلولیت کامل و همین اواخر نابینایی نیز چاشنی معلولیت او شده است. شیوا هم مانند سایر بیماران این بخش بی حرکت روی تخت داز کشیده و تنها زمانی که رهگذری از کنار تختش عبور می کند سرش را به طرفین می چرخاند؛ یعنی من هستم اگرچه امروز دیگر توانی برای حرکت و دیدن ندارم...

استیگمای اجتماعی معلولان

بسیاری از معلولان این مرکز خانواده دارند اما دشواری های نگهداری و استیگمای اجتماعی موجب شده خانواده ها از نگهداری آنها سرباز زنند. استیگمای اجتماعی پدیده ای روانی- اجتماعی است که از برچسب زدن شروع شده و به طرد و انزوای اجتماعی می انجامد. این موضوع در مورد خانواده هایی که فرزند معلول دارند نیز صدق می کند.

فروغ سیاه پوش می گوید: "دید برخی از خانواده ها و مردم خرافی در اجتماع درباره معلولان و داشتن فرزند معلول به گونه ای حقارت آمیز است و داشتن فرزند بیمار و  ارتباط با خانواده معلول را ننگ می دانند، برای مثال برخی خانواده ها به دختر معلول خود لباس پسرانه می پوشانند چرا که دید جامعه نسبت به داشتن فرزند بیمار خصوصا دختران ننگ آمیز و طرد کننده است."

او معتقد است این موضوع خود یکی از آسیب های روانی و اجتماعی به معلولانی است که می توانند از اطراف خود درک قابل قبولی داشته باشند. معلولان و خانواده آنها دچار آسیب های بسیاری هستند و امید است با ارتقای سطح سلامت فکری جامعه و درک ارتباط بهتر با اینگونه افراد بتوان آنها را در بستر بهتری از عواطف و ارتباطات حمایت کرد.

بخش دوم؛ "ذهنی عمیق"

چشم ها، گوش ها، دست ها و پاهای "ایران" در دوران جنینی شکل نگرفته؛ تا تنها راه ارتباط او با دنیای بیرون حس لامسه باشد. نوزاد را از زمان تولد سر راه گذاشته اند؛ "ایران اسپرهم" نامی است که مسئولان بهزیستی برایش انتخاب کرده اند؛ همنام بسیاری از دخترانی که بعد از تولد رها می شوند! اسپرهم به معنای سپر غم است؛ این سپر غمِ همنام وطن نمونه ای از ثمره های مصرف مواد مخدر در دوران بارداری است.

در بخش معلولان ذهنی عمیق مرکز شهید مدنی، بیماران از کودکی برای همیشه به خواب رفته اند و تنها جسم و کالبد آنها نفس می کشد و رشد می کند. معلولان ذهنی عمیق، در بخش ایزوله مرکز نگهداری می شوند و به گفته سیاه پوش "ارتباط خود را با دنیای اطراف به طور کامل از دست داده اند و زندگی نباتی دارند." سن ذهنی آنها از صفر تا سه سال است و تنها نیازهای فیزیولوژیک دارند.

سرپرستار و کارشناس بالینی مرکز در مورد ارتباط بچه ها با مددجویان می گوید: "ارتباط این نوع معلولان به طور کامل با محیط اطراف قطع شده اما اگر از نظر روانشناسی بررسی کنیم شناسایی آنها از محیط اطراف مانند نوزاد انسان در مرحله شناسایی اورال یا همان سن ذهنی صفر تا سه است و در مرحله شناسایی از محیط اطراف به وسیله دهان مانده اند."

گلخانه ای برای معلولان

بیرون از بخش ها، تعدادی از مددجویان در پارک مشغول بازی هستند، پارکی با سرسره های کوتاه و تاب هایی برای ویلچرنشینان؛ که مانند نیمکت ها، تازه رنگ شده اند؛ صورتی، رنگی برای دختران، اگرچه سرهایشان را تراشیده اند...

پارک منتهی می شود به یک گلخانه که بخشی از هزینه های مرکز را تامین می کند؛ برخی مددجویانی که توانایی لازم را دارند در کاشتن گل ها کمک می کنند. مرکز شهید مدنی به گفته علی محمد رضوانی، مدیر آن تحت نظارت بهزیستی است و بخشی از بودجه آن نیز توسط همین سازمان و مابقی توسط خیران داوطلب و کارخانه ذوب آهن تامین می شود.

تحریم ها بر اداره این مرکز نیز تاثیر گذاشته و به گفته رضوانی کمک های نقدی و غیرنقدی خیران با توجه به شرایط اقتصادی کشور کم تر شده و حتی تعداد خیرین نیز کاهش یافته، در نتیجه مشکلات مالی را برای مرکز به دنبال داشته است.

مدیر عامل موسسه خیریه توانبخشی شهید مدنی، تهیه دارو را پس از دشواری نگهداری بیماران مشکل اصلی مرکز عنوان می کند. به گفته رضوانی هزینه نگهداری هر بیمار بین سه تا شش میلیون توماندر ماه است و  هزینه های کلی موسسه تنها در یک ماه عادی حداقل به ۶۰۰ میلیون تومان می رسد.

بخش سوم؛ تربیت پذیر

از بوی خوش گلخانه که گذر کنید به بخش سوم مرکز می رسید؛ در این بخش معلولان ذهنی که توانایی توانخواهی یا بازتاب رفتارهای ساده را دارند نگهداری می شوند. "فیروزه" به نظر کهنه کارترین مددجوی مرکز است. قرار بوده به هنرستان برود و نقاشی بخواند اما بیماری او از اواخر ۱۴ سالگی عود می کند. ابتدا پاهایش  بی حس و خرده خرده توانایی راه رفتنش را از دست می دهد. پس از آن دیگر نمی تواند به مدرسه برود "زمانی که توانم را برای حرکت از دست دادم شروع به نقاشی کشیدن برای خودم کردم اما انگار بیماری قصد فراموشی من را نداشت بعد از فلج پاهایم به سراغ بالا تنه ام آمد و من را کاملا فلج کرد."

دو سال بعد از اینکه کامل فلج می شود خانواده او را به مرکز شهید مدنی می سپارد تا الان که ۲۴ سال دارد و تنها یک کف دست از بدنش برای کشیدن نقاشی هایش کار می کند. فیروزه خوب نقاشی می کند و دو کتاب نیز به چاپ رسانده؛ کتاب هایی که از دلنوشته هایش معنی می گیرد؛ نوشته هایی که از درد و تنهایی اش می گوید. با این حال هنوز می خندد و به فردا های روشن امید دارد.

به گفته سیاهپوش "می توان به برخی از معلولان ذهنی بخش تربیت پذیر با توجه به هوش بهره ای که دارند در قسمت های مختلف آموزش های ابتدایی و ساده ای داد. مانند کلاس های رنگ آمیزی، رنگ با انگشت و گواش، کاربا پنبه و آموزش هایی نظیر این دسته که در روحیه بچه ها تاثیر مثبت داشته باشد."

مکانی برای تزکیه نفس

بازدید دانش آموزان به پایان رسیده است، برخی بازدیدشان را به دلیل فضای سنگین مرکز نیمه تمام رها کرده اند، جنب و جوش صبح در آنهایی که از ساختمان مرکز به محوطه بیرونی می آیند دیده نمی شود، شاید هیچگاه تصور نمی کردند با چنین فضایی رو به رو شوند.

جدای از دانش آموزان، ملاقات با ساکنان مرکز شهید مدنی برای همه مراجعه کنندگان یکسان نیست؛ به گفته مسئولان "اگرچه ارتباط بازدید کنندگان با بچه های آسایشگاه در نگاه اول ترحم آمیز است؛ اما با گذشت زمان و درک بیشتر آنها از معلولیت، بازدیدها استمرار پیدا می کند و برخی می گویند برای تزکیه نفس به اینجا می آیند."

گزارش از: زینب صفری- خبرنگار ایمنا

کد خبر 396132

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.