به گزارش خبرنگار ایمنا، اگر حافظهام درست یاری کند سال ۱۳۷۲ بود که سپاهان با ملوان بندر انزلی بازی مهمی داشت و باید در خانه حریف بازی میکرد. در آن زمان سپاهان بی پشت و پناه بود و با کمکهای مردمی و حمایت هوادارانش اداره میشد. در نتیجه کفگیر همیشه به ته دیگ میخورد و پول مسافرت هم موجود نبود. در آن زمان علیرضا رحیمی به عنوان یک سپاهانی قدیمی مدیرکل تربیت بدنی استان اصفهان بود و هوای سپاهان را داشت. سرانجام دست به دامن مرحوم مهدی عرب شدند و او اتوبوسی را روبهراه کرد و صبح زود از مقابل ورزشگاه تختی به سوی بندر انزلی حرکت کردیم. ناهار آن روز نان و پنیر و هندوانه بود که در راه به صورت فوری آماده شد و ساعت پنج بعدازظهر به ورزشگاه انزلی رسیدیم و باران سیلآسا میبارید. داور به زمین آمد و با مشورت نماینده فدراسیون، بازی به روز شنبه موکول شد. حالا سپاهان جای خواب نداشت و بودجهای هم برای رفتن به هتل نداشتند. سردار ترکان که در آن زمان رییس هیأت فوتبال استان اصفهان بود، به دوستانش متوسل شد و جایی را برای اقامت تیم پیدا کرد و شب را همانجا گذراندیم. روز شنبه مسابقه انجام شد و بازی با تساوی صفر بر صفر تمام شد و ما با همان اتوبوس به اصفهان بازگشتیم.
گریه مرحوم حجازی
در ورزشگاه تختی اصفهان غوغایی برپا بود و استادیوم جای سوزن انداختن نداشت. سپاهان با سه گل سید امین موسوی با نتیجه سه بر یک استقلال تهران را شکست داده بود و بعد از پایان مسابقه به زمین چمن رفتم. مرحوم ناصر حجازی مثل ابر بهار گریه میکرد و زمانیکه از او پرسیدم دلیل گریهاش شکست استقلال، تیم محبوبش است یا گریه خوشحالی برای سپاهان؟ گفت: گریهام برای هر دو است، یک چشمم اشک است و یک چشمم خنده. در آن زمان سپاهان سر به آسمان میسایید و طرفدارانش شمشیرشان به ابرها میخورد.
خلبانی که سپاهانی بود
یک هواپیمای چارتر، تیم فوتبال سپاهان را از فرودگاه اصفهان مستقیم به شهر حلب در سوریه میبرد و قرار بود سپاهان با الاتحاد سوریه در شهر حلب بازی کند. تعدادی از تماشاگران سپاهان هم در هواپیما با خانوادههایشان حضور داشتند. آنها هواپیما را بر روی سر خودشان گذاشته بودند و فریاد سپاهان، سپاهان در هواپیما طنین انداز بود. ناگهان خلبان هواپیما که هدایت سکان را به دست کمک خودش سپرده بود به سالن مسافران آمد و گفت که من هم یک سپاهانی هستم و مورد تشویق قرار گرفت. یکی از تماشاگران به شوخی گفت مراقب باشید هواپیما اشتباهی به جای دیگری نرود و همه فریاد شادی سر دادند.
بازیکنان میلیاردی
حالا سپاهان با نتیجه دو بر یک به سپیدرود که تیمی در ردههای انتهایی جدول است باخته و حال و روز خوشی ندارد. بازیکنانی که نان و پنیر و هندوانه میخوردند و سپاهان را سرپا نگه میداشتند، اکنون به تاریخ پیوستهاند. بازیکنان میلیاردی و مربیان خارجی هم هستند و هتلهای چند ستاره و هواپیماهای شیک در اختیارشان قرار دارد. به همت مجموعه فولاد مبارکه، سپاهان کمبود بودجه ندارد و مثل ریگ پول خرج میکند، ولی با این وجود در انتهای جدول لیگ دست و پا میزند. بازیکنان خارجی و غیربومی که فقط به پول فکر میکنند چاره کار سپاهان نیستند. مهندس اسلامیان، مهدی تاج و محمدرضا ساکت که سپاهان را به اوج رساندند حالا کجا هستند؟چشم و چراغ فوتبال اصفهان در حال خاموشی است و تا دیر نشده باید فکری کرد. آیا فریادرسی هست؟
به قلم پیشکسوت خبرنگاری ورزشی اصفهان، عباس افشاری
نظر شما